در حالی که سالها پیش، سلیمان بن عبدالملک در بارة فارسیزبانها گفته بود: «من از ایرانیان شگفت دارم. هزاران سال سلطنت کردند و یکساعت به ما محتاج نشدند، در صورتی که صدسال است که حکومت میکنیم و یکساعت از آنان بینیاز نیستیم». اما در این روزها با در صدرقرارگرفتن تیم عبدالله عبدالله، در انتخابات ریاست جمهوری، برخی گزارشها حاکی از آن است که برخی حلقات فاشیستی، تبلیغاتی را در بیرون و درون کشور راهانداختهاند مبنی براینکه تیم اصلاحات و همگرایی فاقد ظرفیتهای مدیریتی بوده و نمیتواند کشور را اداره کند و در صورت پیروزی آنها، افغانستان به سوی بحران خواهد رفت. تبلیغاتی را که امروزه لابیهای مانند زلمی خلیلزاد و ستار سیرت و در مجموع اعضای حلقة روم راه انداختهاند، اگر از یکسو اهدافی چون فریب افکار عمومی مردم و دولتهای کشورهای تأثیرگذار در مسایل افغانستان را دنبال میکند، از سوی دیگر، در حقیقت جنگِ روانی است که علیه تیم اصلاحات و همگرایی راه انداخته شده تا به یک حکومت ایتلافی تن دهد. تیم اصلاحات و همگرایی، اگرچه یک تیم فراگیر و همهشمول بوده و ترکیبِ قومی کشور در آن کاملاً رعایت شده است، اما به دلیل تعلق شان به حوزة مقاومت و ضدطالبانی، برای برخی حلقات قومگرا چندان مطلوب و قابلتحمل نبوده و متعلق به فارسیزبانها تلقی میگردد.
اگر بپذیریم که تیم اصلاحات و همگرایی تنها متعلق به فارسیزبانها است، آنچه که این ادعاهای برتریجویانة قومی آنهارا به چالش کشانده و پرده از ضعف منطق و استدلالِ آنها بر میافگند، دادههایی تاریخی منطقه میباشد. دادههایی تاریخی نشان میدهد که فارسیزبانها نه تنها با امور حکومتداری و دولتداری آشنا هستند، بل همواره اداره و دیوان این سرزمین توسط آنها مدیریت شده و بیشتر سیاستنامهها و نصیحتالملوکها و «تاریخالوزرا»ها توسط آنها نوشته شده است. صادقانه باید گفت از دانش سیاسی فارسیزبانها نه تنها حکومت قبایل ترک و مغول، خلافت بغداد نیز مستفید میشد. حضور خانوادة برمکیان در دستگاه بغداد و حضور وزیران فارسیزبان مانند خواجه نظامالملک و ... در دستگاه سیاسی قبایل ترک و مغول و تأثیرگذاری آنها در امر دولتداری چیزی نیست که کسی بتواند آن را انکار کند. سیاستنامههایی را که فارسیزبانها نوشته بودند به شهادت پژوهشگران مانند ماریو گرینیاسکی، از منابع مهم مورد استفادة کارگزاران دستگاههای دولتی دورة اسلامی بود. بنابراین، ادعاهایی برتریجویانة شخصیتهای مانند خلیلزاد و یون، نه تنها با دادههای تاریخی ناسازگار اند، بل با عقل و منطق نیز ناسازگار میباشد. چگونه میتوان ادعا کرد که در قرن بیست و یک، از میان چندگروه قومی که در یک جغرافیا زندگی میکنند، تنها یکی از آنها میتواند حکومت کند و بس؟ من شخصاً این تبلیغاتی را که امروزه علیه تیم اصلاحات و همگرایی راه انداخته شد، شوخیهای سیاسی بیش نمیدانم؛ شوخیهایی که هیچ سازگاریِ با واقعیت ندارد. خوب است که این بزرگواران به جای دامنزدن به مسایل قومی، بیایند به اصل دموکراسی و مردمسالاری احترام گذاشته و به حکومتی که برخاسته از انتخابات و آرای مردم باشد، گردن نهند. آنها باید درک کنند که پیروزی تیم اصلاحات و همگرایی نه، بل هرگونه بیاعتنایی به پروسة انتخابات و دستبرد در آرای مردم، این سرزمین را به سوی بحران سوق خواهد داد.
عبدالشهید ثاقب-
خبرگزاری جمهور