۰

اشرف غنی؛ طالبان و مخالفان طالبان

شنبه ۳۰ حمل ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۰۹
در میان سیاستمردانی که به نحوی ایدئولوگ این رویکرد محسوب می شوند، اشرف غنی یک سر و گردن بلندتر و متمایزتر از دیگران است. اشرف غنی همانگونه که با به اصطلاح «جنگ سالاران» سر ستیز و ناسازگاری دارد، با طالبان احساس خویشتنداری خونی و خاندانی می کند.
اشرف غنی؛ طالبان و مخالفان طالبان

اشرف غنی احمدزی؛ نامزد ریاست جمهوری با کمی خیالپردازی می گوید که اگر رییس جمهور شود، تمام توان خود را برای ترویج آشتی ملی در کشور به خرج خواهد داد.
اشرف غنی به رادیو آزادی گفت که جنگ سالاران سابق باید مسئولیت اعمال خود را بپذیرند.
وی همچنین گفت:«نمی خواهم در گذشته گیر بمانیم؛ به طوری که ما را از آینده ما محروم سازد. ما نیاز داریم تا متحد شویم، مسئولیت بپذیریم و به پیش حرکت کنیم. ما باید اطمینان حاصل کنیم که اگر قربانیان وجود دارند باید به آنها رسیدگی شود. این یک پروسه التیام بخشیدن به زخم های ماست.»
اشرف غنی افزود که خشونت نمی تواند پاسخی برای خشونت باشد.
وی می گوید:«من تا به حال هیچ پول، حمایت کدام حزب سیاسی، دولت و یا حمایت خارجی نداشتم. این یک جنبش اجتماعی واقعی است...»
مواضع تازه این نامزد مدعی در انتخابات ریاست جمهوری، خطراتی که پس از به قدرت رسیدن او بروز خواهد کرد را جدی تر می کند.
آقای اشرف غنی در دوره کمپاین های انتخاباتی و پیش از آن نیز مواضع تندی علیه کسانی که او و طیفی از همفکرانش «جنگ سالاران» می خوانند اتخاذ کرده بود. مواضع او در مورد مجاهدین و یا به اصطلاح وی جنگ سالاران زمانی جدی تر شد که مقاله ای از او در یکی از روزنامه های غربی بر علیه جنرال دوستم؛ فرمانده ازبک‌تبار منتشر شد.
به علاوه آقای اشرف غنی و طیفی از همفکران او زمانی که در سال ۲۰۰۱ همپای نظامیان امریکایی وارد فضای سیاست و حکومت افغانستان شدند، به مدد رسانه های همسو با غرب، ادبیاتی سیاسی را باب کردند که در آن، مبنا بر بدنام سازی مجاهدین سابق ذیل عنوان جنگ سالاران و جنایتکاران جنگی و در نتیجه طرد و رد سیستماتیک و سازمان یافته آنها از بدنه قدرت، به بهانه های مختلف بود؛ کاری که با وجود گوشه گزینی اشرف غنی از حکومت، در سال های بعد به صورت جدی از جانب حکومت تحت نفوذ تکنوکرات های از غرب برگشته به اجرا درآمد.
سیاست مجاهدزدایی حاکمیت به همان اندازه به صورت جدی، اجرایی شد که از جانب دیگر، رویکرد به طالبان و اقبال به صلح و مذاکره و فراخوان های ملتمسانه و آشتی جویانه از آن گروه به رغم استمرار رویه خونین این گروه تروریستی، به شدت تقویت شد و به یکی از مهم ترین و محوری ترین رویکردها و راهبردهای حکومت تبدیل گردید. با این حساب، حکومت به همان اندازه که از مجاهدین یعنی مخالفان طالبان به صورت آگاهانه فاصله گرفت به همان میزان و چه بسا بیشتر از آن به طالبان نزدیک شد و راه را برای حضور و نفوذ بیشتر آن گروه در سیاست و حکومت، هموار ساخت.
در میان سیاستمردانی که به نحوی ایدئولوگ این رویکرد محسوب می شوند، اشرف غنی یک سر و گردن بلندتر و متمایزتر از دیگران است. اشرف غنی همانگونه که با به اصطلاح «جنگ سالاران» سر ستیز و ناسازگاری دارد، با طالبان احساس خویشتنداری خونی و خاندانی می کند.
او باری در مورد زندان بگرام گفت اینکه همه زندانیان بگرام از یک قوم و یک زبان هستند، ناعادلانه است و این وضعیت باید تغییر کند. در قندهار هم در جریان یکی از برنامه های انتخاباتی اش،‌ مدعی شد که زندانیان طالبان در بگرام را او آزاد کرده است!
در اظهارات تازه اش در مصاحبه با رادیو آزادی هم رگه هایی از این رویکرد به وضوح مشاهده می شود؛ اینکه با طالبان باید صلح کرد و آشتی ملی اعلام نمود؛ اما «جنگ سالاران» باید پاسخگوی اعمال خود باشند!
اینکه چرا طالبان پس از اینهمه جنایت و کشتار، از دید اشرف غنی «جنگ سالار» نیستند، برای او موضوعیت و اهمیتی ندارد.
با این حال، اعجاز انتخابات به اندازه ای قدرت داشت که حتی اشرف غنی را هم مجاب کرد که به رغم آن مقاله ضد جهادی اش در روزنامه ای انگلیسی، دوستم برای مدتی و به خاطر امتیاز «بانک رأی» بودنش از طیف جنگ سالاران مورد خشم و نفرت او خارج شود و او را بازوی راستش قرار دهد!
این در حالی است که دوستم افزون بر اینکه سوابق گرایش های کمونیستی و همکاری با داکتر نجیب؛ ضد پاکستانی ترین رییس جمهور کمونیست و مقتول دست طالبان را در پرونده خود دارد، از آندست فرماندهان جهادی است که به ضد طالبانی بودن مشهور است و در این زمینه، ماجراهای قلعه جنگی و کانتینرهای مرگ، شواهد معتبر و ماندگار اند.
با این حساب از آقای اشرف غنی باید پرسید که در منظومه سراسر تناقض و دوگانگی آشتی ناپذیرانه تفکر سیاسی او، طالبان و ضد طالبان چگونه آشتی داده می شوند؟
نرگس اعتماد- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین