۱

شکست اشرف غنی، بافته هایی را که پنبه می کند

سه شنبه ۲ ثور ۱۳۹۳ ساعت ۱۹:۱۰
شکست اشرف غنی در واقع شکست سخت نسلی از روشنفکران هزاره است که سال های سال، زیر پرچم عدالت خواهی قومی و مبارزه با تبعیض و برتری جویی نژادی، سینه زدند؛ اما سرانجام این ریاضت سیاسی - تاریخی شان را با دفاع از اشرف غنی و تحول و تداوم متناقض او شکستند و تمامی دانش و قلم و سوادشان را در خدمت پارادوکس مضحک «تحول و تداوم» قرار دادند و در این راستا تا آنجا سینه سپر کردند که در میزگردهای تلویزیونی ها و گفتگوهای مطبوعاتی حتی بدیهی ترین امور و اصول دموکراسی، مدارا، مماشات، همپذیری، بردباری فرهنگی و شکیبایی، اخلاق و ادب سیاسی را در برابر رقبا زیر پا گذاشتند.
شکست اشرف غنی، بافته هایی را که پنبه می کند

اشرف غنی احمدزی که از حدود نیمی از آرای انتخابات که تاکنون شمارش شده، ۳۳.۲ درصد آرا را کسب کرده، گفته که به پیروزی خود اطمینان دارد!
بر اساس نتیجه شمارش ۴۹.۶۷ درصد آرا که روز یکشنبه اعلام شد، داکتر عبدالله با کسب ۴۴.۴ درصد آرا با اختلاف بالایی نسبت به رقبا در صدر قرار دارد.
با این حال، آقای احمدزی گفت: "ما کماکان به پیروزی تیم خود اطمینان داریم. مهم نیست که این پیروزی در دور اول به دست آید یا در دور دوم انتخابات."
آقای احمدزی تاکید کرد که در هر صورت آرای مردم باید عاری از «تقلب» باشد و در این مورد هم نهادهای انتخاباتی و هم نامزدها تلاش‌ های خود را به کار بندند.
اشرف غنی همچنین از اعلام نتایج به صورت تدریجی انتقاد کرد و گفت که براساس تقویم انتخابات، نتایج اولیه باید تنها در روز چهارم ثور و نتایج نهایی آن در ۲۴ این ماه اعلام شود.
آقای احمدزی معتقد است که اعلام تدریجی نتایج انتخابات باعث سردرگمی مردم می‌ شود و کمیسیون دیگر نباید به این شیوه ادامه دهد.
اظهارات آقای اشرف غنی در نشست خبری دیروز او پریشان تر از آن بود که بتوان از آن شمیم پیروزی را استشمام کرد.
از جانب دیگر، نتایج شمارش آرا نیز چنین چیزی را شهادت نمی دهد. با این حال می توان به لحاظ حفظ روحیه و نشان دادن استواری و پایداری سیاسی به اشرف غنی حق داد؛ تا به رغم آنکه در سراشیبی شکستی دیگر قرار گرفته است، هراسناک از فرجام تلخ روند جاری، به شایبه هایی دامن بزند که اگر ماجرا عکس آنچه اکنون رقم خورده بود، بدون شک اولین متهم آنچه او «تقلب» می خواند خود او بود.
در همین دوره نیز شواهد آشکاری وجود دارد که نشان می دهد یکی از عوامل مهم تقلب، مهره های محلی در استخدام تیم اشرف غنی به ویژه در ولایت های ناامن و ناآرام بوده اند.
با اینهمه شرنگ این شکست بیش از اشرف غنی کسانی را می آزارد که تمام قد به دفاع از نامزد قبیله پرداختند و در این راه چندان پیش رفتند که حتی فرصت نکردند یکبار به گذشته نگاه کنند و به یاد بیاورند که در بهسود و دایکندی و بامیان و غزنی، مردمی که آنها خود را به آنان متعلق می دانند چه نگاهی به اشرف غنی و اشرف غنی های نوعی در طول تاریخ هزاره ها و جرمی به نام هزاره بودن در افغانستان دارند.
شکست اشرف غنی در انتخابات شانزده حمل در واقع شکست سخت و تلخ نسلی از روشنفکران نماها است که سال های سال، زیر پرچم مبارزه با تبعیض و برتری جویی نژادی، سینه زدند؛ اما سرانجام این روزه و ریاضت سیاسی - تاریخی شان را با دفاع تمام قد از اشرف غنی و تحول و تداوم متناقض او شکستند و تمامی دانش و قلم و سوادشان را در خدمت پارادوکس مضحک «تحول و تداوم» قرار دادند و در این راستا تا آنجا سینه سپر کردند که در میزگردهای تلویزیونی ها و گفتگوهای مطبوعاتی حتی بدیهی ترین امور و اصول دموکراسی، مدارا، مماشات، همپذیری، بردباری فرهنگی و شکیبایی، اخلاق و ادب سیاسی را در برابر رقبا نقض کرده و زیر پا گذاشتند.
برخی از آنها حتی کرسی های تدریس در مؤسسات تحصیلات عالی خصوصی را که اینک به سفره های پرنعمت پول و تجارت تبدیل شده، وانهادند و در حماقت و خوش‌خیالی ترحم انگیزی، پیشاپیش ردای وزارت دوختند؛ تا در ترکیب «دولت تحول و تداوم» برای پنج سال آینده، بر سرنوشت ملت، مستقر شوند.
با این حال و به رغم فیرهای هوایی اشرف غنی پس از اعلام نتایج تدریجی انتخابات، اکنون این رویا جای خود را به کابوس داده است؛ کابوس شکستی سخت و مفتضحانه؛ شکستی نه تنها در عرصه رقابت های انتخاباتی برای اشرف غنی؛ بلکه در آوردگاه برخی روشنفکران و نخبگان هزاره با آرمان های تاریخی مردم خویش.
اشرف غنی به هر حال در سال ۸۸ نیز متحمل شکستی از نوع انتخاباتی اش شده بود و شاید برای او این شکست، سنگینی کمتری داشته باشد؛ اما برای روشنفکران و نخبگان فرهنگی هزاره مانند عزیز رویش، عباس نویان، عبدالعلی محمدی و دیگران، این شکست به معنای جدایی پیوند ناپذیر از مردم خویش و طرد و رد همیشگی از دامن ملت هزاره است؛ زیرا آنها آرمان های تاریخی مردم خود را به امید رسیدن به کرسی وزارت و به بوی دالرهای اشرف غنی وانهادند و اینک باید هزینه آن را بپردازند.
نرگس اعتماد- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


shahzad
United Kingdom
i agree
سید عوض بلاغی
تشکر از خواهر محترمه اعتمادی!
بلی موارد جالب توجه را نوشتی اما هنوز معلوم نیست نتیجه چه خواهد شد. امید آنطور که شما تحلیل کردید. صحنه رقم بخورد. شاید به نفع مردم افغانستان باشد.
علی پدرام
United States
کسانیکه نخبگان فرهنگی مردم هزاره خود را قلمداد نموده وسال ها در رسانه ومطبوعات مصاحبه ها داشته مثل معلم عزیز رویش در انتخابات امسال 180 درجه دیدگاه خویش را تغییر داده اند. مردم عادی هزاره این اشخاص را چگونه بشناسند و اعتماد نمایند بالای شان
گران
Hong Kong
تیم اصلاحات و همگرایی با استفاده از آرای تقلبی نمی تواند که کرسی ریاست جمهوری را نصیب اش نماید، البته این آرمان را با خود به گور خواهد برد.
Germany
آری! قضاوت تاریخ همینگونه است. چنان شرمنده می کند که راه علاج نداشته باشی. اما، عزیز رویش، نه عزیز است و نه رویش. او مهرۀ بدنام آی اس آی پاکستان است و در این راه سرسپردگی خویش را سالها قبل به اثبات رسانیده بود. منتهی مردم شریف هزاره اورا نمی شناسند. بزرگترین خیانت رویش به مزاری و جناح مزاری بود. او مهره خطرناکی بود که پاکستان اورا در کنار مزاری قرار داده و شدید در جهت تشدید دشمنی میان استاد مزاری و احمد شاه مسعود به نفع قبیله کار می کرد. این مهره خیانت پیشه، پیش از اینکه تشخیص شود، سرنوشت استاد مزاری و حزب وحدت طوری در کابل رقم خورد که تا امروز نا شناخته باقی ماند. البته باید گفت که: ابوذر غزنیچی یا جاغوری از این امر آگاهی یافته بود اما تحولات مجال افشاگری نداد. پس باید بگویم که رویش در این عرصه وظایف خودرا سالها قبل به نفع حکمتیار سردمدار دیگر قبیله انجام داده بود.
عبدالغفار
Afghanistan
اینکه تقلب را حریف خود معرفی کرد و در مقابل به کمک ایران، پاکستان و مهره های قبلی خویش در داخل دستگاه دولت برای اجرای تقلب از هیچ نوع تلاش دریغ نکرد، چگونه شخصی و آنهم در راس دولت و ملت میتواند مصدر خدمت به کشور شود؟ ویا اینکه موضوع خدمت مطرح بحث نبوده بلکه همین هزاره بازی و تاجک بازی مطرح است؟ موضوع دیگر قابل توجه اینست که استاد رویش در صورت همکاری با تیم عبدالله باید متهم به جاسوسی برای آی اس آی میبود چون اولین آرمان تیم عبدالله امضای خط دیورند با پاکستان است. خداوند چشمان حق بینی برایتان عنایت فرماید.
پروانه
نیاز به این قدر تحلیل و زحمت نیست. انتخابات به دور دوم می رود و اشرف غنی پیروز می شود. آنوقت روشنفکران هزاره در قدرت سهیم می شوند. من فکر می کنم آنان اشتباه نکرده اند.
ازاین کسانکه شمابه عنوان روشن فکرنام برده ایدروشن فکرنه بلکه تارک فکرمیباشند.
عبدالله
نرگس اعتماد نام شبانه و زنانه سید اسماعیل جهانگیر است. این وب هم که با نام خبرگزاری جمهور کار میکند، بنگاه شایعه پراکنی و دروغ پردازی باند عبدالله و در خدمت پنجشیریهاست. مردم ما به خوبی میدانند که از چل چل سگ دریا مردار نمیشه.
پربازدیدترین