۰

لیبی، خاورمیانه آینده

يکشنبه ۵ اسد ۱۳۹۳ ساعت ۱۶:۲۱
لیبی اکنون یک بازار بزرگ اسلحه است؛ سلاح هایی که در کشورهای منطقه پخش شده و بخشی از آنها به دست گروه های تروریستی افتاده است. این سلاح ها از زرادخانه های عظیم رژیم قذافی تاراج شده اند.
لیبی، خاورمیانه آینده

از زمان سقوط معمر قذافی در سال ۲۰۱۱، لیبی دستخوش ناآرامی و بی قانونی بوده است. تعداد زیادی از گروه های شبه نظامی، کنترل بخشی از کشور را در دست دارند و دولت های متعددی که یکی پس از دیگری روی کار آمده اند از برقراری نظم و قانون ناتوان بوده‌اند.
نزدیک به ۱۷۰۰ گروه شبه نظامی گوناگون در این کشور فعال هستند که در دوران مبارزه علیه رژیم قذافی برای خود قدرت و نفوذی کسب کردند. برخی افراطی، سلفی و تکفیری، برخی جدایی طلب و قومگرا و برخی دیگر سکولار و لیبرال.
از زمان سقوط رژیم قذافی تاکنون در لیبی پنج حکومت مختلف روی کار آمده است؛ اما هیچکدام از این دولت ها با وجود آنکه از مجاری دموکراتیک و از مسیر انتخابات به قدرت دست یافته اند از کنترل اوضاع و ایجاد یک اداره مسلط بر همه بخش های کشور، ناتوان بوده اند. این نشان می دهد که بی ثباتی در این کشور، نیرومندتر از آن است که دولت های بی پشتوانه به ظاهر دموکراتیک بتوانند از عهده مهار آن برآیند.
لیبی اکنون یک بازار بزرگ اسلحه است؛ سلاح هایی که در کشورهای منطقه پخش شده و بخشی از آنها به دست گروه های تروریستی افتاده است. این سلاح ها از زرادخانه های عظیم رژیم قذافی تاراج شده اند.
معمر قذافی؛ سرهنگ دیوانه ای که سال ها بر سرنوشت مردم لیبی مسلط بود، هنگامی که رژیم خود را بر لبه پرتگاه سقوط دید، انبارهای بزرگ اسلحه دولت اش را به روی همه طیف های مردم گشود و به آنها اجازه داد؛ تا از آن در برابر انقلابیونی که قصد براندازی حکومت او را داشتند استفاده کنند. او که معتقد بود همه مردم لیبی عاشق او هستند، با این کار، تصور می کرد، می تواند موج انقلاب علیه رژیم دیکتاتوری اش را مهار کرده و انقلابیون را سرکوب کند.
شهروندان معترض آشکارا از سوی هواپیماهای ارتش لیبی، بمباران می شدند و ده ها هزار نفر در جریان انقلاب لیبی کشته شدند.
اما به باور کارشناسان، این اقدام سرهنگ نه تنها موجب نشد انقلاب مهار و انقلابیون سرکوب شود؛ بلکه مردم اسلحه به تاراج رفته از زرادخانه های رژیم قذافی را علیه خود او به کار بردند و در نهایت نیز او به طرز فجیعی میان دست و پای انقلابیون جان باخت.
اگرچه در خصوص مرگ او پس از دستگیری، اما و اگرهای فراوانی از جمله احتمال دخالت سازمان های اطلاعاتی غربی و ناتو نیز مطرح شد؛ با اینهمه مرگ قذافی، نه پایان ماجرا؛ بلکه آغاز یک دوره بی ثباتی، بی قانونی و شکل گیری حکومت های خودسر محلی شد که اکنون کلیت این کشور را به کنام شورشگران قانون شکن تبدیل کرده است.
اخیرا پس از بسته شدن فرودگاه طرابلس به دلیل نبردهای مسلحانه گروه‌های رقیب، دولت لیبی گفت از جهان درخواست کمک خواهد کرد؛ اما همزمان سازمان ملل کارمندان خود را از لیبی خارج کرد و امریکا نیز به تازگی سفارتش را در آن کشور بست.
پیشتر در سال ۲۰۱۲ کریستوفر استیونس؛ سفیر امریکا در بنغازی کشته شده بود. کارشناسان اما می گویند که مقصر اصلی در زمینه شکل گیری وضعیت به وجود آمده در لیبی، ناتو و قدرت های غربی به ویژه امریکا هستند. آنها معتقدند که کشورهای عضو ناتو و دیگر قدرت های منطقه ای، هرکدام از یک گروه شبه نظامی حمایت می کنند و این امر، علاوه بر تضعیف مخاطره آمیز دولت مرکزی لیبی، به تاراج منابع بزرگ نفتی این کشور نفت خیز شمال افریقا به سود قدرت های خارجی نیز منجر شده و به تداوم فقر، بی ثباتی، قانون شکنی، تضعیف دولت مرکزی و بحران و درگیری مدام در این کشور کمک کرده است.
کارشناسان می گویند که بیرون کشیدن کارمندان سازمان ملل از لیبی و همچنین بسته شدن سفارتخانه امریکا در آن کشور، به طرز نومیدکننده ای اوضاع در این کشور را وخیم تر خواهد کرد.
به باور ناظران، لیبی به دلیل سلطه دیرسال دیکتاتوری خودکامه قذافی و ساختار سیاسی و اجتماعی به شدت بسته، سنتی و قبیله ای، نمی تواند با دموکراسی، حکومت قانون و سنت های دموکراتیک ارتباط و پیوندی برقرار کند. اداره امور این کشور، نیاز به یک شبه دیکتاتوری مشروع و مورد وفاق همه گروه هایی دارد که اکنون بنا به هر دلیلی در آن کشور، در حال نبرد برای قدرت و ثروت اند و از پشتوانه های خارجی نیز برخوردار اند؛ اما غرب که به کمک ناتو حکومت مستقر و با ثبات سرهنگ قذافی را سرنگون کرد،‌ پس از آن، از ایجاد چنین اداره ای در این کشور، شانه خالی کرده است و این یکی از دلایل اصلی بحران جاری در لیبی است.
به باور ناظران، لیبی نه تنها خود به کنام امن و مطمئنی برای رشد تروریزم، افراطی گری سلفی و تکفیری و هرج و مرج و بی ثباتی داخلی تبدیل شده؛ بلکه اکنون تبعات این امر دامن بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی در خاور میانه و شمال افریقا را نیز گرفته است.
گفته می شود شماری از گروه های تروریستی فعال در لیبی مانند گروه تکفیری انصارالشریعه، همزمان در سوریه و عراق نیز مشغول نبرد با دولت های این کشورها هستند.
خطر نفوذ داعش به لیبی نیز حتمی و جدی است. در مصر هم در صحرای سینا، تندروهایی که در لیبی پایگاه نظامی نیرومندی دارند علیه سربازان دولتی دست به حمله می زنند.
خطر گسترش بحران لیبی به کشورهای افریقایی به ویژه مالی و نیجر هم وجود دارد.
کارشناسان می گویند که غرب، پس از ساقط کردن قذافی، لیبی را به حال خود رها کرد و این بخشی از پروژه خاور میانه آینده است؛ وضعیتی که قرار است در عراق، سوریه، لبنان، اردن، یمن و... نیز ایجاد شود و این، بخش اصلی پروژه اسراییلی – امریکایی برای خاور میانه آینده و آینده خاور میانه و کشورهای عربی است.
محمدرضا امینی- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین