۱
در حاشیه روابط آلمان و افغانستان

سرگذشت لیسه امانی

برگرداننده: عنایت الله حبیب
جمعه ۱۰ اسد ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۴۸
امان الله خان برادر کوچک خود را با یک تعداد شهزادگان ۱۳ نوجوان درباری شامل این مکتب کرد. به اندک زمان تعداد شاگردان افزایش یافت. در آن وقت به استثنای تاریخ، الهیات و زبان دری، دیگر مضامین به زبان آلمانی تدریس می شد. این مکتب به سه مرحله ابتدایی، متوسطه و عالی تقسیم شده بود. دروس از ساعت ۸ آغاز و تا ساعت ۴ بعد از ظهر ادامه داشت.
داکتر ایون در ۱۹۲۴ مکتب کابل را با ۱۲۰ شاگرد اساس گذاشت که به نام پادشاه افغانستان لیسه امانی نام نهاده شد.
داکتر ایون در ۱۹۲۴ مکتب کابل را با ۱۲۰ شاگرد اساس گذاشت که به نام پادشاه افغانستان لیسه امانی نام نهاده شد.

در اکتوبر سال ۱۹۲۸ اطلاعیه ای در نشریه معلمان چاپ برلین به نشر رسیده بود. در آن از تحصیلکردگانی که به رشته های ریاضیات، فیزیک و کیمیا تخصص داشته و تصدیق صحی ضد امراض محیط تراپیک را دارا باشند خواهش شده بود تا درخواستهای خود را به سفارت شاهی افغانستان مقیم برلین بفرستند تا برای مدت دوسال به حیث معلم در لیسه امانی که در حالت رشد است، تدریس کنند.
ایجاد مکتب امانی در شهر کابل از جمله سیاست کلتوری و درازمدت حکومت آن وقت آلمان نبوده، بل پیشنهاد و ابتکار استاد با تجربه آلمانی بنام داکتر والتر ایون Dr. Walther Iven بود. او در آن زمان به حیث استاد، به شاگردان افغانستانی که تازه به برلین آمده بودند، تدریس میکرد. او بود که پیشنهاد ایجاد چنین مرکز تعیلمی را در کابل به پادشاه ترقیخواه افغانستان، اعلیحضرت امان الله خان کرد. اعلیحضرت امان الله خان علیه مداخلات انگلیس قیام کرد و در سال ۱۹۱۹ استقلال افغانستان را حاصل کرد. امان الله خان پیشنهاد داکتر ایون را برای انکشاف سریع افغانستان یک امر ضروری دانسته و پذیرفت. یکی از اقدامات دیگر او دور کردن چادری از سر ملکه ثریا بود. حکومت قانون و مساوات را برقرار کرد و دین را از دولت جدا دانست و جلب عسکری عمومی را اساس گذاشت. در بعضی از مکاتب ابتدایی پسران و دختران را پذیرفت. در سال ۱۹۲۸ یک گروپ دوشیزگان را جهت تحصیلات عالی به ترکیه فرستاد.
معلم آلمانی که برای تدریس در مکتب امانی مقرر گردید بود، از راه جینوا به بمبئی و از آنجا توسط قطار بعد از پنجاه ساعت وارد پشاور و از آنجا به کمک لاری، داخل کابل شد. برای معلمان وزارت خارجه اطلاعیه ای به نشر رسانیده بود که در آن شرایط افغانستان یعنی نبودن تیاتر، کنسرت و سینما نبشته شده بود. و همچنان گفته شده بود که امواج رادیو را میتوان به مشکل دریافت کرد. اما امکان مطالعه، نوشیدن چای و ورزش تنیس و اسب سواری بعد از ظهرها در سفارت موجود بود. مقدار معاش تا آن زمان تعیین نشده بود.
نشریه عمومی معلمان، چندبار با لحن خشونت آمیز دفاتر رسمی مربوط را انتقاد کرد که آقای ایون با معاش ناچیز از معلمان، افراد پرولتاریای کلتوری می سازد که مانند کود بی ارزش برای زمین افغانستان گردند. ایون در جواب میگفت که معلمان بنابر دانش و آگاهی می توانند به شکل مناسب زندگی کنند، البته کدام پس انداز ندارد. زیاده بر آن، باید از سیگار و الکول و مراوده با خانم ها اجتناب ورزند. نیک باید درک کرد که رسم و رواج اینجا به اساس مردسالاری می باشد. کشمکش ها بین بعضی از نواحی میان کوچی ها و مردم اسکان یافته موجود می باشد و گزمه و پهره ی شبانه مانند قرون وسطی آلمان
نخستین دوره شاگردان بکلوریا ( معادل ابیتور درآلمان ) باید در سال ۱۹۳۵ فارغ میشدند. دروس باوجود مشکلات و موانع زیاد الی ۱۹۳۶ ادامه داشت. در سال ۱۹۲۹ بنابر فعالیت های مخفی انگلیس ها شورش در کابل صورت گرفت و شاه امان الله مجبور شد به قندهار فرار کند. دیپلمات های آلمانی در رسمیت شناختن قدرت در افغانستان تردید داشتند؛ تا آنکه سکرتر وزارت خارجه انگلیس در بخش شرق، به وزارت خارجه آلمان پیشنهاد کرد اوضاع افغانستان را عادی بشمارند.
در شعرها اجرا می شود.
او در سال ۱۹۳۲ بحیث اولین اروپایی سفری را در نواحی هندوکش انجام داده و زندگی مردم را در شرایط خیلی دشوار جیوفیزیکی، طاقتفرسا و مر گ افزا یافت.
ایون در سال ۱۸۸۱ در شهر شتیتین چشم به دنیا گشوده بعد از تکمیل دوره مکتب در سیمینارهای معلّمی سهم گرفته و بعد از ختم خدمت عسکری، امتحان دور دوم معلّمی را سپری کرد و عازم ترکیه شد و در لیسه حیدرپادشا شامل کار شد از آنجا به قسطنطنیه رفت و همچنان بحیث معلم لسان آلمانی در تهران نیز ایفای وظیفه میکرد. علاوه بر معلمی آمر افتخاری بخش اقتصادی و سیاسی اخبار کُلن بود و درباره انقلاب سالهای ۱۹۰۸ و ۱۹۰۹ می نوشت.
در سال ۱۹۱۲ دوباره به برلین برگشت و در شارلتنبورگ بحیث معلم دروس صنوف شاگردان عالی را پیش می برد. بعد از چهار سال دوره خدمت عسکری در حالیکه بحیث ترجمان و تیلفونیست در بغداد و ایران ایفای وظیفه میکرد وظایف معلمی را نیز به پیش می برد و همچنان کار دکتورای خود را تحت عنوان « ایران کشور فرهنگ» دفاع کرد.
داکتر ایون بلاخره در ۱۵ اپریل ۱۹۲۴ مکتب کابل را با ۱۲۰ شاگرد اساس گذاشت که به نام پادشاه افغانستان لیسه امانی نام نهاده شد.
امان الله خان برادر کوچک خود را با یک تعداد شهزادگان ۱۳ نوجوان درباری شامل این مکتب کرد. به اندک زمان تعداد شاگردان افزایش یافت. در آن وقت به استثنای تاریخ، الهیات و زبان دری، دیگر مضامین به زبان آلمانی تدریس می شد. این مکتب به سه مرحله ابتدایی، متوسطه و عالی تقسیم شده بود. دروس از ساعت ۸ آغاز و تا ساعت ۴ بعد از ظهر ادامه داشت.
هدف اساسی این مکتب تربیت جوانانن با مسئولیت و با وجدان و آزادمنش برای پذیرش در دانشگاه های آلمان به رشته های اداری، طب، انجنیری و تعلیم وتربیه بود. تا در فرجام، افغانستان نیز مانند جاپان با قشر تحصیل یافته در جوامع پیشرفته راه باز کند.
در قرارداد عهده دار این مکتب آلمان – افغانستان وزارت معارف پرویس ( وزارت معارف آن وقت ) بود. در قرارداد درج گردیده بود که شهادتنامه لیسه امانی در دانشگاه های آلمان به رسمیت شناخته شده و فارغ التحصیل آن، حق شمول را در همه دانشگاههای آلمان دارند. از اینجاست که وزارت معارف پرویس در تنظیم و پلان در سی لیسه امانی سهم بارز داشت.
نخستین دوره شاگردان بکلوریا ( معادل ابیتور درآلمان ) باید در سال ۱۹۳۵ فارغ میشدند. دروس باوجود مشکلات و موانع زیاد الی ۱۹۳۶ ادامه داشت. در سال ۱۹۲۹ بنابر فعالیت های مخفی انگلیس ها شورش در کابل صورت گرفت و شاه امان الله مجبور شد به قندهار فرار کند. دیپلمات های آلمانی در رسمیت شناختن قدرت در افغانستان تردید داشتند؛ تا آنکه سکرتر وزارت خارجه انگلیس در بخش شرق، به وزارت خارجه آلمان پیشنهاد کرد اوضاع افغانستان را عادی بشمارند. بازگشت امان الله خان بخاطر سیاست رفورم طلبی مترقی بیش از حد امکان پذیر نیست. زیرا از پشتیبانی مردم برخوردار نبود سلطنتش مورد قبول نمی باشد. و بعد از گذشت ایام یخبندان خنک دیده شود که زمام قدرت و حکومت را در افغانستان چه کسی در دست می گیرد. مدیر مکتب آقای ایون باوجود آنکه این لیسه از جمله پروژه های مهم و مترقی پادشاه سابق بود. شرایط بغرنج سال ۱۹۲۹ را نادیده می گرفت. بعد از اتمام شورش در ماه دسامبر، راپوری را به وزارت خارجه آلمان تحت عنوان «سرنوشت مرکز تعلیمی لیسه امانی در زمان شورش و باز شدن دوباره آن بعد از تاج پوشی نادرخان » چنین نوشت: « در ۱۴ جنوری ۱۹۲۹ باند بچه سقاو کابل را تسخیر کرد. این گروه با خارجیان دشمنی داشته و مذهبی فناتیک بود. وزارت معارف را لغو کردند و مکاتب را بستند» برای آقای ایون دوره پیشرفت و آزادی فکری تمام
داکتر ایون در اخیر راپور خود می نگارد: « افغانستان یک مملکت جوان بوده بعضی اوقات ناآرامی هایی به وجود می آیند، اما این کشمکش ها آینده درخشان را در قبال دارد. سر نوشت لیسه امانی پایدار خواهد بود، در صورتیکه تعلیم و تدریس با احساسات دینی روحانیون هماهنگ باشد.»
شده بود و معلمان مانند چینو، لیبیک و مایر فرار کردند.
داکتر والتر ایون آمر مکتب امانی به خانم خود اوضاع را چنین نوشت: « کوهستانی ها (تاجیکان) از مکتب امانی قشله عسکری ساختند و پشتون ها که به سرکوبی آمده اند از آن به مثابه طویله استفاده کردند. و گوسفندان در منازل دوم گاو و اسپ ها در منزل اول و شترها در صحن باغ، فضله حیوانات در صنف ها بسیار بدنما و بدمنظر است.»
او نمیتواند جلو عساکر را بگیرد. میزها، چوکی ها، میز استادان، چوبهای فرش و کتاره زینه ها را می سوزاندند. در داخل اتاق های درسی آتش روشن میکردند و شیشه های صنف ها را در بازار می فروختند. تحویلخانه مواد درسی با هزار جلد کتاب نابود شد.
داکتر ایون می افزاید که:« در مقابل همه این خرابکاری ها و ویرانکاری ها عاجز بوده و برایش اجازه داخل شدن به مکتب نمی دادند.
در ۱۵ اکتوبر ۱۹۲۹ والتر ایون با اعلیحضرت نادرشاه دیدن نموده و نادرخان از او بحیث دوست قبلیش پذیرایی و زحمات او را تقدیر کرد. اعلیحضرت فرمود: « ایون میتواند برای انکشاف افغانستان سعی به خرچ بدهد، اما باید نظر به شرایط مملکت و عصر و زمان آهسته تر گام نهد....» چند هفته این چور و چپاول مکتب دوام داشت و حکومت نیز مقابل این خرابکاری ها عاجز بود.
در ۹ نوامبر ایون توانست مکتب را دوباره فعال سازد و تا بازگشت معلمان جدید از آلمان، فارغ التحصیلان دانشگاههای آلمان ( مانند دیپلوم انجنیر اکرم پرونتا، دوکتور پوپل، داکتر یوسف و دیگران) را بحیث معلم استخدام کرد. داکتر ایون به آلمان اطلاع داد که همه مواد درسی نابود شده و یکی از معلمان افغانی بقتل رسیده است. شاگردان دوباره به دروس خود حاضر میشوند. شاگردان از نظر عقلی و فکری متاثر شده و نظم مکتب برایشان ناآشنا می باشد.
در پایان سال، ایون تعدادی کتابهای مفقود شده را دوباره از بازار خریداری و در جمع آوری مواد درسی اقدام کرد. شاگردان سالمند را مرخص کرده شاگردان جدید پذیرفت و بعد از هشت هفته دوباره دروس را با ۳۰۲ شاگرد آغاز کرد. داکتر ایون در اخیر راپور خود می نگارد: « افغانستان یک مملکت جوان بوده بعضی اوقات ناآرامی هایی به وجود می آیند، اما این کشمکش ها آینده درخشان را در قبال دارد. سر نوشت لیسه امانی پایدار خواهد بود، در صورتیکه تعلیم و تدریس با احساسات دینی روحانیون هماهنگ باشد.»
با وجودیکه دولت آلمان از امان الله پشتیبانی میکرد و در مارچ ۱۹۲۱ قرارداد دوستی با اعلیحضرت امان الله خان عقد کرد و در سال ۱۹۲۸ از وی در برلین پذیرایی خوبی انجام دادند، باز هم بعد از تبعید او مناسبات این دوکشور به حالت عادی برگشت. ماریوکرستین، افسر آلمانی در سال ۱۸۳۱ مانور ده هزار سرباز افغانی را که کلاه هایی فولادی به سر داشتند و آماده باش بودند، رهبری می کرد.
در سال ۱۹۳۱ سفیر آلمان اطلاع داد که اوضاع آهسته آهسته رو به بهبود است و اعلیحضرت نادرخان علاقمند فعال ساختن پروژه های آلمان بوده و اظهار می دارد که مردم در آرزوی همکاری با آلمان می باشند. در ماههای گذشته آرامش نسبی در مملکت برقرار بود. کار تعلیم و تربیت در مکتب پر ثمر و قناعت بخش است. در سال ۱۹۳۲ آقای ایون ۴۹۱ شاگرد و ۲۳ استاد داشت و بودجه مکتب صدهزار رایش مارک Reichmark بود. در سال بعد در این مرکز تعلیمی
در ۹ نوامبر ایون توانست مکتب را دوباره فعال سازد و تا بازگشت معلمان جدید از آلمان، فارغ التحصیلان دانشگاههای آلمان ( مانند دیپلوم انجنیر اکرم پرونتا، دوکتور پوپل، داکتر یوسف و دیگران) را بحیث معلم استخدام کرد. داکتر ایون به آلمان اطلاع داد که همه مواد درسی نابود شده و یکی از معلمان افغانی بقتل رسیده است. شاگردان دوباره به دروس خود حاضر میشوند. شاگردان از نظر عقلی و فکری متاثر شده و نظم مکتب برایشان ناآشنا می باشد.
۶۱۹ شاگرد مشغول فراگیری دروس بودند و مکتب مقام اول را داشت.
در سال ۱۹۳۳ تعداد آلمانی هایی که بحیث استاد، انجینیر، بازرگان یا به حیث آمر پروژه های دولتی بودند که برای کارهای مختلف استخدام شده بودند، زیادتر بود؛ آمر چاپخانه دولتی، کارشناسان سنگهای لاجورد و صادرات آن و مشاورین پست و تلگراف همه آلمانی تبار بودند. نظر به گفته یک نفر آلمانی، در بین قاره آسیا دور از وطن، شنیدن جمله « گوتن تک» (روز شما خوش) بسیار خوشایند است. این سلام گفتن از طرف یک شخص نبوده بل از طرف همه مردم در وقت روبرو شدن، این جمله شنیده می شد. روابط حکومت افغانستان به کلی عادی بود، حتا آرزوی آن می رفت که نمایشگاه پوست قره قل را از لندن به لایپزیک انتقال بدهند.
۸ نوامبر سال ۱۹۳۳ در باغ ارگ شاهی در مراسم اعطای شهادتنامه به شاگردان لایق، نادرشاه مورد سوء قصد قرار گرفته و به اثر فیر تفنگچه توسط شاگرد لیسه امانی، شهید گردید. بعد از نادرشاه پسر ۱۸ ساله اش محمدظاهرشاه به تخت سلطنت نشست و تا سال ۱۹۷۲ پادشاه بود و از آن سال به بعد در ایتالیا در تبعید به سر می برد. قاتل نادرشاه از معلم خود مضامین رسامی، بیولوژی و زبان آلمانی « آقای الیاس بالکی » به این بهانه که سفر به پیش دارد خداحافظی کرد. نظر به گفته بالکی قاتل را بر وقت غروب آفتاب نزدیک به دروازه کابل واسکت بریدند و جسدش را به پیش سگها انداختند.
قبلاً در ماه جولای، یک نفر افغان بنام سیدکمال که در برلین دانشجو بود، سفیر افغانستان را که برادر شاه بود، در داخل سفارت به قتل رسانید. دو ماه بعد از آن یکی از معلمان لیسه امانی به سفارت انگلیس در کابل داخل شده و قصد قتل سفیر انگلیس را داشت. اما سکرتر سفارت او را با همکارش از پا درآورد. قابل تذکر است که این شاگردان هیچگاه از سوی معلمان و مدیر مکتب آقای داکتر والتر ایون به قتل این اشخاص تشویق نگردیده بودند. بلکه آنان به فامیل هایی ارتباط داشتند که امان الله خان را شاه قانونی و نادرخان را بحیث غاصب تاج و تخت میدانستند.
نظر به این سوء قصدها بود که یک تعداد افغانان که از جمله هوادارن قاتلین به شمار می رفتند و از آن جمله، معاون آقای داکتر ایون و شاگردان دوره ثانوی و عالی مکتب به دار آویخته شدند. اسم لیسه امانی به افتخار از بین بردن حکومت بچه سقا (حبیب الله کلکانی ) در سال ۱۹۲۹ بنام لیسه نجات تغییر یافت. در اطلاعیه ۲۹ دسامبر ۱۹۳۳ سفارت آلمان درج است که: « تعدادی از شاگردان ثانوی لیسه امانی نسبت قتل نادرشاه محکوم به اعدام و حبس شده اند. ۲۶ شاگرد در حبس می باشند و تعداد شاگردان مکتب کم شده است. علاوه برآن صدراعظم خودخواه ( محمدهاشم خان) و حکومت آن نسبت به لیسه نجات حس بدبینی پیدا کرده اند.
آقای ایون ایام خیلی دشوار را سپری میکرد و در سال ۱۹۳۶ اولین امتحان بکلوریا را ۶ شاگرد از آن جمله دو شاگرد به درجه عالی، سه شاگرد به درجه خوب و یک شاگرد با درجه قناعت بخش، سپری کردند. فارغ التحصیلان لیسه امانی مطابق اهداف این مکتب بحیث مامورین عالیرتبه، صدراعظم، وزیر، انجینر استاد و محقق ایفای وظیفه می کردند. حتا ببرک کارمل که به زمامداری کشور رسید و از جانب شوروی کمک می شد، در سال ۱۹۳۰ از لیسه امانی فارغ شده بود. در سال ۱۹۳۵ نسبت این سوء قصدها همه استادان آلمانی از لیسه امانی تبدیل و آقای داکتر والتر ایون به برلین برگشت.

در زمان حکومت هیتلری، مناسبات بین آلمان و افغانستان خوب بود. اما بدون ایون. قاتل سفیر برلین «محصل سید کمال » در سال ۱۹۳۵ اعدام شد. در سال ۱۹۳۱ در جنب لیسه یک مکتب شخصی در کابل افتتاح شد. همچنان در این سال شرکت هوانوردی لوفت هانزا پروازهای
در سال ۱۹۳۱ سفیر آلمان اطلاع داد که اوضاع آهسته آهسته رو به بهبود است و اعلیحضرت نادرخان علاقمند فعال ساختن پروژه های آلمان بوده و اظهار می دارد که مردم در آرزوی همکاری با آلمان می باشند. در ماههای گذشته آرامش نسبی در مملکت برقرار بود. کار تعلیم و تربیت در مکتب پر ثمر و قناعت بخش است. در سال ۱۹۳۲ آقای ایون ۴۹۱ شاگرد و ۲۳ استاد داشت و بودجه مکتب صدهزار رایش مارک Reichmark بود. در سال بعد در این مرکز تعلیمی ۶۱۹ شاگرد مشغول فراگیری دروس بودند و مکتب مقام اول را داشت.
منظم برلین – تهران- کابل را آغاز کرد. در سال ۱۹۳۷ مکتب میخانیکی به همکاری وزارت اقتصاد افغانستان و کمک شرکت زیمنس در کابل تحت راهنمایی متخصصان آلمانی افتتاح گردید. زیمنس شبکه برق رسانی شهر کابل را با همکاری انجنیران آلمانی مربوط اداره تود Todt به عهده گرفت و دستگاه برق چک وردک را نصب کردند. اکثریت شاگردان مکتب میخانیکی ۲۳۰ پسر جوان در رشته های برق قوی، ماشین سازی، تخنیک اتومبیل، لحیم کاری و ابزارسازی مشغول تحصیل بودند. در سال ۱۹۳۹ حکومت افغانستان کریدیتی به مبلغ ۵۵ میلیون رایش مارک (معادل ۳۵۰ میلیون یورو) را از حکومت آلمان دریافت کرد.
در سال ۱۹۴۰- ۱۹۴۱ کمیسون مشترک آلمان – افغان مذاکراتی را بمقصد راه یافتن افغانستان به بحر هند، که در صورت حمله ناگهانی هیتلری تانکها، رادارها و طیاره های کافی از آلمان بگیرد، انجام دادند و در مذاکرات از نامهایی مانند اکسی Achse خط برلین – بغداد – کابل یاد شده است. در سال ۱۹۴۱ به تاریخ ۱۷ فبروری، ارگان عالی نظامی هیتلر موظف شد تا به تعقیب اوپراسیون باربار روسا Barbarrosa امکانات پیاده شدن عساکر را در افغانستان به خاطر حمله به هندوستان تحقیق و بررسی کنند.
این تنظیم نظامی هیتلر ۱۷ دیویزیون/ بخش لشکری را تخمین و تعیین کرده در نظرداشت تا در خزان سال ۱۹۴۳ هیتلر قشون انگلیسی را در شرق وسطی به کمک حمله زمینی شکست داده و از راه ترانس قفقاز خارج و داخل عراق گردیده و در لیبیا با عساکر رومل به کمک اعراب انقلابی و آزادی خواه به طرف کانال سویز پیشروی کند.
افغانستان در جنگ جهانی دوم بیطرفی خود را با داخل شدن عساکر سرخ در جنگ اعلان کرد و در یازدهم اکتوبر ۱۹۴۱ سفیر انگلستان و سفیر روسیه افغانستان را مجبور به اخراج ایتالیایی ها و آلمان ها کردند. اما افغانستان به شرطی به اخراج آنها موافقه کرد که الی رسیدن افراد ایتالیایی و آلمانی به منازل شان در بازگشت بدون خطر وآزاد باشند و روابط دیپلماتیک بین افغانستان وآلمان تا ماه ۸ می ۱۹۴۵ ادامه داشت.
از سال ۱۹۴۱ به اینطرف دروس مکتب توسط معلمان افغانستانی به زبان دری پیش برده میشد و زبان آلمانی که از سال ۱۹۳۰ بحیث زبان خارجی تدریس می گردید.
در سال ۱۹۵۰ آلمان ها و اطریشی ها به افغانستان برگشتند. شاگردان لیسه امانی هر سال به زبان آلمانی در صحنه تیاتر پارچه های تمثیلی مانند امیلاجالوتی، دایره تباشیری قفقازی ( که برگرداننده این مقاله نیز در آن سهم داشت) و درام های مشهور نویسندگان آلمانی را به نمایش می گذاشتند. در سال ۱۹۵۵ مناسبات رسمی دوباره آغاز گردید و اشخاص سرشناس زیر از افغانستان دیدن کردند:
لودویک ارهارد، هاینریش لوبکی، کورت گیورگ گینزینکر، والتر شیل ( و در این اواخر گرهارد شرویدر مهماندار نشست بن بود.) و خانم مرکل از قوای ایساف بازدید نمودند.

هر زمان که دیپلمات های آلمانی از صمیمیت و دوستی افغانستانی ها نسبت به آلمان ها حرف میزنند، لیسه امانی را سبب اصلی این ارتباط می دانند. قسمی که در اسناد وزارت خارجه آلمان ثبت است، اساسگذار و بنیادگر این ارتباط نیک را داکتر والتر ایون می شمارند. هوشیاری و درایت و زیرکی و فهم عمیق او را در شناخت مردم افغانستان تقدیر و تمجید و ستایش می کنند. او بود که لیسه امانی را افتتاح کرد وشرایط توسعه آن را بحیث یک مرکز تعلیمی شناخته شده، با همه مشکلات مهیا ساخت.
آقای داکتر والتر ایون در اپریل ۱۹۴۵ در شمال برلین وفات یافت.
برگرداننده: عنایت الله حبیب، استاد تخنیکم ساختمانی در هامبورگ
FAZ)شماره ۶۳ ( ۰۲
ارسالی به خبرگزاری جمهور
تذکر: تصاویر داکتر والتر ایون، اینجینر عنایت الله حبیب و شاگردان لیسه امانی را در زیر همین مقاله و با کلیک کردن بر روی "فایل ضمیمه" مشاهده بفرمایید.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


سجاد
افغانستان یک کشور باستانی است
HASHIMI Muhammad Youssef
United States
tnx _from your usefull information
خلیل الله قدیری
Germany
عنایت جان حبیب، بسیار ممنونت ! معلومات مرا بیشتر کردی و برایم خیلی آموزنده بود.
در حین حال باید افسوس که وطن عزیز ما حالا بدست دزدان و رهزنان افتاده است.
پربازدیدترین