در منطقه دهعربان کابل، بانوان یک خانواده در محضر مردان شان، مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. اعضای خانواده برای چندروزی تصمیم گرفتند که از فاششدن این جنایت جلوگیری نموده و به خاطر حفظ آبروی شان، سکوت کنند. جراحات ناشی از تجاوز، سرانجام پای قربانیان را به بیمارستان جمهوریت کشاند و دختر هجدهساله خانواده که در حالت احتضار قرار داشت، واپسین سخناش این بود به کسی نگویید که آبرویم خواهد رفت.
نیاز نیست که جنگ جهانی سوم اتفاق بیفتد یا یکی از متون کهن یونان باستان کشف شود تا برای مان یک رویداد فلسفی تلقی گردد، برای وجدانهای بیدار، یک جرقه کوچک، یک رویداد خشن، یک مکالمه از سر درد، ناله و تضرع و زاری یک قربانی، یک رویداد فلسفی است.
در دوازده سال گذشته من هیچ متن فلسفی را نخواندهام که به اندازه سخن این بانوی در حال احتضار روی روح و روان و شعور و خردم تأثیر گذاشته و مرا به تأمل واداشته باشد. سخن آن بانو، برایم یک رویداد فلسفی و جامعهشناختی بوده و راهنمایی است برای درک علت اصلی تداوم ناانسانیت در افغانستان.
آنچه را که من از سخنان تضرعآمیز قربانی دریافتم همدستی نامیمون قصاب و قربانی در راستای تداوم فرهنگ وحشیگری و ناانسانیت در کشور میباشد. به نظر میرسد که در افغانستان به همان اندازهیی که قصاب جنایت میآفریند و در تداوم وحشیگری نقش بازی میکند، قربانی نیز با امتناع از گفتار، زمینه جهالت و انسانیتستیزی را فراهم میسازد.
امتناع از گفتار و خودسانسوری، امتناع از انسانیت، و همسویی با ددان و وحشیها در راستای تحکیم وحشیگری و ناانسانیت میباشد. جهان وقتی انسانی میشود که به موضوع گفتار تبدیل شود. قربانی بیاید درد و رنج خود را دوستانه با دیگران در میان بگذارد و با حرفهای خود خانه قلب مردم را تسخیر نموده و از طریق ایجاد همدلی و همدردی دوجانبه پایههای لرزان ظلم و ستم را لرزانتر ساخته و با ادبیات به جنگ دیو و دد برود.
یونانیها که نخستین مردمانی بودند که از جامعه بسته و بدوی به سوی جامعه باز و انسانی گذار کردند، به شهادت فلاسفه و مورخان، با گفتار ناظر به دوستی جهان شان را انسانی ساختند. هانا آرنت میگوید که یونانیها این گفتار ناظر به دوستی را «انساندوستی» مینامیدند، زیرا خودش را در آمادگی به تقسیم جهان با دیگران جلوهگر میسازد.
برخیها گلایه دارند که چرا در برابر جنایت خاموش هستیم آیا رسم انسانیت است که در برابر رویداد پغمان سکوت کنیم. من در حالی که این سکوت را رسم غیرانسانی میدانم، میخواهم بگویم که سکوت ما هم ریشه در امتناع قربانی از گفتار دارد. قربانی وقتی آماده نباشد درد و رنج خود را با ما شریک کند، ناگزیر وجدان مان به خواهد رفت و انسانیت مان فراموش مان خواهد شد و همه جا را سکوت فراخواهد.
در جایی که سکوت است، خشونت است. در جایی که قربانی از گفتار امتناع ورزد، ناانسانیت است. من قربانیان این سرزمین را محکوم میکنم و روی تمام دیوارهای عالم مینویسم که محکوماند. قربانیان ما، همدستان اصلی قصابان و جنایتکاران در راستای تحکیم پایههای لرزان وحشت و بربریت در این سرزمین هستند.
عبدالشهید ثاقب-
خبرگزاری جمهور