۰

رسانه‌ها و چالش دین و آزادی بیان

چهارشنبه ۳۰ میزان ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۱۳
شماری از اهالی رسانه به اندازه ای با قواعد بازی در این عرصه بیگانه اند که حتی نمی دانند آنها برای چه کسانی می نویسند، خواننده انتشارات آنها را کدام طیف اجتماعی و فرهنگی یا سیاسی تشکیل می دهد
رسانه‌ها و چالش دین و آزادی بیان

حکومت به وزارت‌ داخله دستور داده که مسئولان انتشار یک مقاله "ضد اسلامی" در روزنامه‌ انگلیسی زبان افغانستان اکسپرس را بازداشت کند.
اشرف‌غنی احمدزی؛ در نشستی با بزرگان دینی که برای تامین امنیت مراسم عاشورا برگزار شده بود، نشر این مقاله را "توهین به تمام امت اسلامی" خوانده و گفته که وزارت فرهنگ این موضوع را پی‌گیری می‌کند.
پیشتر در جلسه شورای وزیران نیز عبدالله عبدالله؛ رئیس اجرائی، دستور پیگرد مسئولان این نشریه را صادر کرد.
وزیر فرهنگ هم گفته که روزنامه "افغانستان اکسپرس" در دفاتر رسمی دولت، ثبت نیست.
این روزنامه افغانستان اکسپرس در شماره ۴۵۱ خود مطلبی را با عنوان "اسلام طالبان و دولت اسلامی" در بخش "دیدگاه‌ها" چاپ کرد و نویسنده، عملکردهای طالبان و داعش را همخوان با اصول اسلامی دانسته و همچنین اسلام را با ایدئولوژی نازیسم مقایسه شده است.
در این میان، بحث مهمی که یکبار دیگر مطرح می شود این است که چرا رسانه های افغانستان، هنوز نتوانسته اند میان دین و آزادی بیان، یک نسبت منطقی برقرار کنند؟
واقعیت این است که نبود یک نگاه حرفه ای به عرصه رسالت مقدس روزنامه نگاری، ورود افراد آماتور، بی سواد و فاقد ایده و اندیشه روزنامه نگاری، استفاده ابزاری از رسانه برای اعمال اهداف سلطه جویانه و سودپرستانه مراجع سیاسی و شبه امنیتی داخلی و خارجی، توسل به حرفه و رسالت مقدس روزنامه نگاری به منظور سکوی پرش به جایگاه های قدرت و شهرت و ثروت و یا رسیدن به بهشت پناهندگی در غرب و در نهایت عدم شکل گیری یک حرکت ریشه دار، متعهد، جریان ساز و حرفه ای وفادار به اصول و قواعد ژورنالیزم متعهد در کشور، هر از چندگاه این عرصه خطیر و مقدس را دستخوش آلایش های منزجرکننده ای نظیر رویداد اخیر می کند.
شماری از اهالی رسانه به اندازه ای با قواعد بازی در این عرصه بیگانه اند که حتی نمی دانند آنها برای چه کسانی می نویسند، خواننده انتشارات آنها را کدام طیف اجتماعی و فرهنگی یا سیاسی تشکیل می دهد و حتی متوجه نیستند جامعه و جهانی که آنها در آن مشغول روزنامه نگاری هستند، چه شاخص ها و ویژگی هایی دارد و از چه الگوها و هنجارهای عقیدتی، ایدئولوژیک یا دست کم اخلاقی و انسانی، پیروی می کند.
برخی روزنامه نگاران که بیسواد و فاقد درک درست و قدرت تحلیل و تجزیه اند، غالبا در انطباق واقعیت های عینی با انتزاعات پریشان و غالبا بیمار ذهنی شان، دچار مشکل اند. جهانبینی آنها در همان چارچوب های بسته و خشک و محدود و منجمد اداری و دفتری شان، خلاصه می شود؛ بنابراین، میان آنچه می نویسند و آن که باید این خزعبلات روان پریشانه و انتزاعی را بخواند نمی توانند ارتباطی خردپسندانه و منطقی برقرار کنند.
به تعبیر دیگر، آنها فقط می نویسند، بی آنکه برای اندیشه ها و نوشته های شان، مخاطبانی دارای فکر، ایده، اندیشه، قدرت تحلیل و تشخیص و همچنین ایمان و آرمان و معیارهای محکمی برای تفکیک و تمیز ارزش و ضد ارزش، متصور شوند و این، بیشتر شبیه یک عارضه روانشناختی یا نقیصه عقلی عصبی است؛ تا برآیند اشتباه یک انسان نویسنده، آگاه، مسئول و خردورز.
این مهم است که روزنامه نگاران چه می نویسند، مبنا و منطق نوشته های آنها بر چه اصولی استوار است؛ اما در مقابل آن، یک ویژگی مهم دیگر نیز مطرح است و آن اینکه آنها برای چه کسانی می نویسند.
به نظر می رسد آنها هنوز در برقراری رابطه ای عقلانی میان این دو عنصر، دچار مشکل اند. به همین دلیل است که وقتی نویسنده روان‌پریش افغانستان‌ اکسپرس، ظاهرا در خنکای دل انگیز یک صبح پاییزی در یکی از سواحل خوش آب و هوای یک کشور اروپایی یا امریکایی، قلم برگرفته است؛ تا تراوشات پریشان ذهن بیمارش را در باره نسبت داعش و طالبان با اسلام اصیل، انشا کند، هرگز به این توجه نکرده است که او برای مخاطبی افغانستانی می نویسد؛ مخاطبی که مسلمان است، دین دارد، قرآن و نماز می خواند، به خدا و پیامبرش، معتقد است و در عین حال، برای نهادینه سازی آزادی بیان و مصونیت خبرنگاران و جریان آزاد اطلاعات نیز سرسختانه مبارزه می کند و برای آن هزینه های سنگین و خونینی به برادران داعش و طالبان و القاعده و لشکر طیبه و شبکه حقانی و حزب اسلامی و... می پردازد.
نویسنده این مطلب، ظاهرا به اندازه نسبت به آنچه در نوشته پریشانش، مطرح کرده، جرات و جسارت پرداختن هزینه این پریشان گویی ها را ندارد؛ زیرا اگر او به این امر به عنوان یک رسالت انسانی نگاه می کرد، می آمد در میدان مبارزه، در افغانستان، در برابر طالبان و داعش و دیگر جریان های تروریستی، ایده و اندیشه اش را تکرار و از آن دفاع می کرد؛ تا همکارانش در کابل مجبور نباشند در عقبگردی خفت بار، آن را «خیلی شرم آور» بخوانند و برای اثبات مسلمانی شان، بارها سوگند یاد کنند.
این دست رسانه ها و روزنامه نگارها، از دو بعد دین و آزادی بیان در جامعه مسلمان افغانستان، به صورت یکجانبه و افراطی به جنبه آزادی اش توجه کرده اند؛ کاری که داعش و طالبان در یک خوانش افراطی و انحرافی، با وجه دین این معادله دوسویه می کنند؛ بنابراین، نتایج کار افغانستان اکسپرس و داعش و طالبان، یکی است و آن، افراط گرایی در برابر افراط گرایی است؛ چیزی که با خواست و منویات فکری و درونی ملت افغانستان، بیگانه است؛ ملتی که می خواهد به تعبیر قرآن «امت میانه» باشد و اعتدال، میانه روی و آشتی میان دین و آزادی را سرمشق زندگی اش قرار دهد.
عبدالمتین فرهمند- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


متاسفانه از نوشته افغانستان اکسپرس برداشت درست صورت نگرفته و به گونه تقلیل گرایانه میان دین به عنوان امرقدسی و فهم دین به عنوان امربشری خلط مبحث شده است. نحله های دینی در هرشکل و هیاتی به همان فهم دینی مربوط می شوند که امری انسانی است. نویسنده افغانستان اکسپرس تلاش کرده که فهم طالبان و دولت اسلامی را با فهم دیگری از دین مقایسه کند. منتقدین این موضوع را به اصل دین نسبت داده و جنجال برپا کرده اند.
پربازدیدترین