۰

بامیان؛ پول هایی که تاراج شد

شنبه ۳ عقرب ۱۳۹۳ ساعت ۱۶:۵۴
برای بامیانی های محرومی که هنوز هم به دلیل فقر و محدودیت های مرگبار زیست محیطی به هر بهانه ای می میرند، داشتن یک شفاخانه در ولسوالی ورس، درست همان ارزشی را داشت و دارد که...
بامیان؛ پول هایی که تاراج شد

وزارت خارجه قزاقستان، دولت افغانستان را متهم کرده که در ساخت یک شفاخانه ۵۰ بستر در بامیان کم کاری کرده و بیم آن می رود که هزینه ساخت آن، حیف و میل شده باشد.
هزینه ساخت این شفاخانه از سوی قزاقستان پرداخت شده و وزارت خارجه این کشور در نامه‌ای رسمی گفته که تمام هزینه ساخت این پروژه را به افغانستان انتقال داده است.
این وزارت پس از آن به پیگیری موضوع پرداخت که به تاریخ ۱۴ سنبله، یک نهاد مدنی موسوم به بولشق(آینده) از دولت قزاقستان خواست که درباره چگونگی ساخت این شفاخانه توضیح دهد.
نهاد بولشق که چندین نشریه پرتیراژ در سراسر قزاقستان دارد با ارسال نامه ای به کریم وسیموف؛ نخست وزیر این کشور از او خواست که در مورد توقف این پروژه توضیح دهد.
کار ساخت این شفاخانه که قرار بود در ولسوالی ورس بامیان ساخته شود، از شش سال بدینسو متوقف شده و وزارت صحت عامه افغانستان به دولت قزاقستان گزارش داده که شرکت ساختمانی که قرار بود این پروژه را تکمیل کند، آن را نیمه کاره رها و فرار کرده است.
با این حساب ماجرای تاراج پول ساخت این شفاخانه نیز به زمان مدیریت یا به تعبیر بهتر، سلطه والی باکفایت پیشین بامیان خانم حبیبه سرابی برمی گردد؛ با این حال، برای بامیانی های محرومی که هنوز هم به دلیل فقر و محدودیت های مرگبار زیست محیطی به هر بهانه ای می میرند، داشتن یک شفاخانه در ولسوالی ورس، درست همان ارزشی را داشت و دارد که مثلا زلمی رسول با معاونت حبیبه سرابی می توانست در همان دور اول انتخابات ریاست جمهوری امسال، کار را تمام کند و رییس جمهور شود و اصولا این بهانه را به دست عبدالله و اشرف غنی ندهد؛ تا کار انتخابات و دموکراسی را تمام کنند و خود از دل آن، طرح تازه ای بیرون بیاورند.
به عبارت دیگر و به تعبیر منطقی ها، مفهوم مخالف این موضوع این است که اکنون و بر پایه نتایج به دست آمده، حقیقت این است که نه زلمی رسول برخلاف تمامی انتظارها و حدس و گمان های اولیه، توانست در دور اول یا حد اقل دوم انتخابات تاریخ ساز ریاست جمهوری امسال، برنده میدان شود؛ تا به این ترتیب، حبیبه سرابی نیز می توانست از ولایت خاک آلود و فقیرنشین و فلاکت زده بامیان به تالارهای مجلل و محافظت شده و آب و نان دار ارگ ریاست جمهوری، صعود کند و نه متاسفانه مردم محروم و فقیر ولسوالی ورس بامیان یا همان رعایای دیروز خانم سرابی توانستند به آرزوی دیرین داشتن یک شفاخانه ساخت قزاقستان، دست پیدا کنند.
البته در این میان، هرگز مساله این نیست که میزان تاثیر یا عدم تاثیر ولایت مدبرانه خانم سرابی در این ماجرای تلخ چقدر بوده یا چقدر نبوده است؛ بلکه این مقایسه منطقی به این دلیل بود که از این حیث مثلا ارزش و اهمیت داشتن یک شفاخانه در یک ولسوالی محروم و دورافتاده بامیان، کمتر از معاونت ریاست جمهوری برای خانم سرابی نبود که متاسفانه هیچکدام محقق نشدند.
اکنون که این اتفاق برای هیچکدام نیفتاده است هم مردم ورس بامیان و هم خانم حبیبه سرابی، هردو شرایطی مشابه پیدا کرده اند؛ وضعیتی شبیه برزخ بیم و امید، خوف و رجا، شدن یا نشدن، آره یا نه.
دولت وحدت ملی مسبب اصلی این وضعیت است؛ دولتی که همه چشم ها معطوف به آن است؛ تا از میان اینهمه آرزوی دیرین و تاخیرشده، به کدامیک پاسخ مثبت می دهد.
به عنوان نمونه در این دو مورد خاص، آیا خانم سرابی از آنجایی که در دور دوم انتخابات، به همراه زلمی رسول به اردوی انتخاباتی داکتر عبدالله ملحق شد، می تواند اکنون که عبدالله هم از دولت وحدت ملی بی نصیب نمانده و سهمی در آن دارد، به نان و نوایی برسد یاخیر؟ به همین صورت، آیا مردم ورس بامیان نیز خواهند توانست پس از شش سال، متعاقب پیگیری های یک نهاد مدنی قزاق و واکنش مسئولانه و افشاگرانه وزارت امور خارجه قزاقستان و در نتیجه، تکاپوی وزارت خواب آلود صحت عامه ما، صاحب یک شفاخانه نیمه مدرن و نیمه مجهز شود یانه؟
همه اینها به دولت فخیمه وحدت ملی وابسته است. اینکه بامیان پس از خانم سرابی، صاحب والی شود، خانم سرابی، صاحب پست جدید شود و ورس هم صاحب یک شفاخانه گردد.
نرگس اعتماد- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


حميد
شرم دارد .
علی
شرم اور است این همه دزدی
پربازدیدترین