۰

صلح؛ نگاه قومی به مساله ملی

يکشنبه ۲ قوس ۱۳۹۳ ساعت ۱۸:۳۱
بدون هیچ تردیدی، صلح یک فوریت حیاتی در سطح ملی است و همه شهروندان کشور صرف نظر از وابستگی قومی شان، در معرض تهدیدهای ناشی از ناامنی، خشونت و جنگ قرار دارند.
صلح؛ نگاه قومی به مساله ملی

اشرف غنی؛ رییس جمهور در دیدار با رهبران جهادی و سیاسی کشور گفته است که برقراری صلح در کشور نیاز به یک برنامه منسجم ملی دارد.
این دیدار بعد از ظهر روز شنبه، در ارگ ریاست جمهوری انجام شده است.
رئیس جمهور غنی در این دیدار گفته است که رهبران جهادی و بزرگان کشور ستون های مهم کشور هستند.
او گفته است که حکومت جدید برای آوردن اصلاحات در کشور در مشورت با افغان ها از طریق اجماع ملی در چارچوب ارزش های اسلامی و افغانی، متعهد است.
در خبرنامه ارگ ریاست جمهوری آمده است که رهبران جهادی و سیاسی در دیدار با اشرف غنی گفته اند که دولت باید با نظر واحد در راستای خدمتگزاری به مردم گام بردارد.
همچنین گفته شده که در این دیدار در رابطه به بهبود وضعیت امنیتی و انتظارات مردم از حکومت وحدت ملی با رییس جمهور غنی بحث و تبادل نظر شده است.
اشرف غنی گفته است که او، همیشه به مشورت های رهبران و بزرگان کشور نیازمند است.
او تاکید کرده که سلسله جلسات مشورتی با رهبران جهادی و شخصیت های ملی و سیاسی کشور، ادامه خواهد داشت.
این اظهارات آقای غنی در حالی ابراز می شود که تاکنون در بسیاری از زمینه ها به ویژه ایجاد صلح و کاهش حملات تروریستی در کشور، برخلاف شعارهایی که داده می شود کارنامه حکومت وحدت ملی قناعت و انتظار همگان را برآورده نکرده است.
بدون هیچ تردیدی، صلح یک فوریت حیاتی در سطح ملی است و همه شهروندان کشور صرف نظر از وابستگی قومی شان، در معرض تهدیدهای ناشی از ناامنی، خشونت و جنگ قرار دارند.
در این میان، اگر گاهی، تنها داستان زندگی یکی از قربانیان این ستم دیرسال، رسانه ای می شود و مورد توجه عموم قرار می گیرد، این بدان معنا نیست که ناامنی و خطرات و آسیب های مرگباری که از آن ناشی می شود تنها طیفی خاص از جامعه افغانستان را نشانه رفته است.
به همین جهت، تامین صلح نیز یک نیاز همگانی و سراسری است؛ بنابراین، هر راهبردی که برای ایجاد صلح و ثبات در کشور ایجاد می شود، در قدم نخست و پیش از هر چیزی می بایست عادلانه و ملی باشد؛ تا قومی و تنگ اندیشانه.
اظهارات تازه آقای اشرف غنی این ضرورت را مورد توجه قرار داده و بر ایجاد یک برنامه منسجم ملی تاکید کرده است؛ این در حالی است که در دولت کرزی، با وجود آنکه چنین ضرورتی وجود داشت؛ اما نگاه به جنگ و صلح از چارچوب های تنگ عصبیت قومی فراتر نمی رفت.
آقای کرزی تصور می کرد طالبان چون غالبا به لحاظ قومی به پشتون ها تعلق دارند، لذا ادامه جنگ و خشونت و در برابر آن، مبارزه با تروریزم، بیشتر از هر کس دیگری پشتون ها را آماج قرار می دهد و به همین دلیل، او با تلاش برای برقراری صلح و رابطه با طالبان، به نوعی به زعم خود گمان می کرد به همتباران خود، کمک می کند؛ تا از یک چرخه نحس و خونین ناامنی و تروریزم و ضد تروریزم رهایی یابند و به صلح و سیاست و قدرت بازگردند.
این در حالی است که او سویه دیگر این معادله را هرگز نمی دید و مورد توجه و اهمیت قرار نمی داد. با این توضیح که در رویکرد صلح آقای کرزی، قربانیان تروریزم طالبانی، اعم از پشتون ها و غیر پشتون ها، جایی نداشتند و در اواخر این چشم پوشی به اندازه ای شایع شده بود که او از انتساب آشکار حملات تروریستی به طالبان اجتناب و امتناع می کرد و حتی اگر آن گروه مسئولیت حملات خود را بر عهده می گرفت، آقای کرزی در واکنش می گفت کسانی که این حملات را «به نام طالبان» انجام می دهند، طالبان را بدنام می کنند.
اما حتی این پنهانکاری و مماشات او نیز نتوانست طالبان را به پذیرش طرح صلح قومی کرزی، دلگرم کند و او سرانجام ناگزیر شد با کارنامه ای ناکام و پرهزینه در زمینه جنگ و صلح، ارگ ریاست جمهوری را ترک کند.
اشرف غنی نیز اگرچه در دوران پیکارهای انتخاباتی، مواضع جنجال برانگیزی در زمینه مبارزه با ترویزم، نسبت قومی زندانیان و همچنین اسرای زندانی طالبان در بگرام و سایر جاها داشت؛ اما انتظار می رود با روی کار آمدن دولت وحدت ملی و کاهش ۵۰ درصدی قدرت رییس جمهور، او در خصوص مساله جنگ و صلح که یک مساله ملی و فراقومی است، راهبردی ملی و فراقومی ایجاد کند.

عبدالمتین فرهمند- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


سلمانعلی برهانی آهنگرانی
بظر من در تمام پروسه های صلح تا به حال «گزینه برد و باخت»، حاکم بوده است که طرف باخت همواره دولت بوده است و طرف جانب مقابل و عوامل بیگانه نه طالبان واقعی وطن؛ چون امروز نه طالبان افغانی واقعی آن قدرت و اراده را دارد و نه دولت، برای اینکه اگر اراده ملی در هر دو طرف مصالحه وجود میداشت که وضعیت اینگونه نبود، بلکه در همان سالهای آغازین مجادله و معارضه ختم میشد.
بنابراین، در صورت صلح واقعی و همه جانبه در افغانستان عملی و حاکم خواهد شد که:
1. اراده و تصمیم افغانی و ملی حاکم باشد نه اراده و تصمیم اجنبی؛
2. هر دو طرف باید از گزینه «برد برد»، استفاده نماید نه غیر آن؛ چون نمیدهد؛
3. طرف اصلی مصالحه طالبانی واقعی و افغانی باشند؛ چون آنان نسبت به وطن تعلق خاطر دارند و برای بیگانگان که مشکل و معضل وجود ندارد، برای اینکه آنان غیر نفع دیگر ضرری نمیبنند؛
4. در صورت نپذیرفتن صلح از سوی طالبان، باید دولت یک ضرب اجلی تعیین نماید و بعد ختم آن باید جدی وارد عمل گردد؛ چون تردید و دودلی راه حل معضل نبوده و نخواهد بود؛
5. ارگانهای امنیتی و پولسی را از وجود افراد غیر مسلکی پاک نماید؛
6. برای کسانی که دلسوزانه برای مردم خدمت میکنند، پاداش قابل قدر در نظر گیرفته شود و تقدیر گردد؛
7. و ...
برهانی آهنگرانی
پربازدیدترین