۰

رویارویی غول ها و شرایط ناپایدار صلح جهانی

دوشنبه ۱۹ دلو ۱۳۹۴ ساعت ۲۰:۲۷
روسیه در جریان بحران برساخته غرب و اعراب و ترکیه و اسراییل در سوریه،‌ قادر شده است به عنوان یک مانع قدرتمند و جدی، اهداف سلطه جویانه غرب در این کشور را با شکست و بن بست مواجه سازد.
رویارویی غول ها و شرایط ناپایدار صلح جهانی


هنری کیسینجر؛ وزیر خارجه پیشین و از استراتژيست های اصلی سیاست خارجی امریکا ضمن اذعان به اختلافات شدید این کشور و روسیه بر سر موضوعاتی چون بحران سوریه و اوکراین، خواستار حرکت واشنگتن و مسکو به سمت تلاش جهت حل چالش های مشترک شد.

کیسینجر هفته گذشته در سفر به روسیه گفت: «نیازی به گفتن نیست که روابط ما (امریکا و روسیه) امروز بسیار بدتر از آنچه یک دهه قبل بود، شده است. شاید روابط مان در بدترین حالت خود از زمان پایان یافتن جنگ سرد باشد. اعتماد متقابل هردو طرف از بین رفته و تقابل، جایگزین همکاری شده است.»

او افزود: «جای تاسف است که امیدهای اولیه درباره اینکه همکاری نزدیک در مراحل اولیه کارزار جنگ علیه القاعده و طالبان در افغانستان شاید به مشارکت در حوزه گسترده ای از موضوعات منجر بشود، در گرداب اختلافات بر سر سیاست خاورمیانه ای تضعیف شده و با تحرکات نظامی روسیه در قفقاز در سال ۲۰۰۸ و در اوکراین در سال ۲۰۱۴ از بین رفت. تلاش های اخیر برای یافتن زمینه مشترک در درگیری سوریه و کاهش تنش بر سر اوکراین، برای تغییر دادن حس در حال تعمیق بیگانگی دوطرف، کار کمی انجام داده است.»

حق با کیسینجر است؛ زیرا از او نزدیک، نبض تحولات مهم بین المللی و آینده جهان را رصد می کند و به نوعی، آنچه دیگران می شنوند او می بیند.

دیگر جای کمتر تردیدی وجود دارد که جهان در آینده، شاهد رویارویی و تصفیه حساب روسیه و امریکا خواهد بود. نام این رویارویی هرچه باشد، هدف از آن، بدون شک تقسیم قدرت اداره جهان است.

ولادیمیر پوتین؛ رییس جمهوری روسیه در یکسال اخیر بارها به امریکا اعلام کرده است که جهان از این پس نمی تواند بر پایه اراده و خواست یک کشور، اداره شود.

بحران و بن بستی که اکنون غرب و اعراب در سوریه نیز به آن گرفتار آمده اند، نتیجه زورآزمایی آشکار روسیه و هم پیمانان مقتدر این کشور در منطقه و جهان است.

روسیه در جریان بحران برساخته غرب و اعراب و ترکیه و اسراییل در سوریه،‌ قادر شده است به عنوان یک مانع قدرتمند و جدی، اهداف سلطه جویانه غرب در این کشور را با شکست و بن بست مواجه سازد.

این در حالی است که به تعبیر پوتین، ۱۵ سال پیش، امریکا هرگز حاضر نبود با کشوری مانند روسیه که تاوان سنگین فروپاشی ابرقدرت شوروی را بر دوش می کشید در باره سرنوشت کشوری مانند سوریه به مذاکره بنشیند؛ اما امروزه مجبور است این کار را انجام دهد و این نشانگر آن است که قدرت امریکا در جهان با شدت و سرعت عجیبی رو به افول نهاده است.

اگرچه امریکا همواره سعی کرده است منافع استراتژیک روسیه در منطقه را به بهانه های گوناگون هدف قرار دهد، کاری که در عراق و لیبی انجام داد و همین کار را اکنون در سوریه انجام می دهد؛ اما سیر تحولات سیاسی در منطقه نشان می دهد که این روند هرگز به نفع امریکا نیست.

مساله این نیست که آنچه به نفع امریکا نباشد، لزوما از سوی روسیه طراحی یا هدایت می شود؛ اما واقع قضیه این است که تحولات سیاسی در منطقه به شکل گیری رشته نظام هایی منجر شده که طبیعتا حاضر نیستند منافع امریکا را تامین کنند.

در مورد لیبی، امریکا سعی کرد به محض دست یافتن به بهانه‌ ای، منافع روسیه را درهم بکوبد. همین سناریو را در مورد سوریه نیز می خواست به اجرا درآورد؛ اما روسیه، این بار با جدیت وارد عمل شد.

اکنون آنچه در سوریه جریان دارد جنگ نیابتی قطب های قدرت جهانی است و به نظر می رسد این بحران اکنون به مرحله نهایی خود نزدیک می شود که در آن امریکا و روسیه مستقیما در برابر هم قرار خواهند گرفت؛ هرچند شاید در مراحل اولیه این بازی خونین، اعراب سرسپرده امریکا، نقش پیاده نظام امریکا و اسراییل در برابر روسیه را بازی کنند.

در هر حال، همانگونه که در هشدارهای کیسینجر نیز اشاره شده، شرق و غرب اکنون بیش از هر زمان دیگری پس از جنگ سرد، رویاروی همدیگر قرار گرفته اند و روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین، دیگر از تنش با غرب هراسی ندارد؛ زیرا تصور می کند که غربی ها بی هیچ ملاحظه ای، سنتی ترین قلمروهای سلطه روسیه را آماج اهداف توسعه طلبانه خود قرار می دهند و مهره های همسو با روسیه را با توسل به زور، از قدرت خلع می کنند.

اختلاف روسیه با امریکا طیف وسیعی از مسایل از گسترش ناتو تا سپر دفاع موشکی، نفت، رقابت تسلیحاتی، تحریم و تا براندازی نظام های متحد روسیه در منطقه را در بر می گیرد.

پیش از این نیز روسیه تجربه رویارویی با غرب به ویژه امریکا را داشته است. دو نمونه از این رویارویی ها، بحران سوریه و ماجرای ادوارد اسنودن بود که در هردو مورد، از دید تحلیلگران، برد با روسیه بوده و دولت به رهبری پوتین به اندازه ای قدرتمندانه عمل کرده است که توانسته غرب را با رویکرد خود در این مورد همراه کند و یا دست کم، امریکا را مجبور کند که از بخشی از قدرت خود در این دو زمینه، به نفع روسیه دست بکشد.

در نخستین روزهای برکناری رییس جمهوری اوکراین از سوی نمایندگان غربگرای پارلمان اوکراین، باراک اوباما بلافاصله اعلام کرد که اوکراین، عرصه جنگ سرد روسیه و غرب نیست و روسیه نباید تصور کند که در این بازی، بازنده شده است.

این نشان می داد که اوباما نگران واکنش عملگرایانه پوتین است و نمی خواهد خود را در برابر روسیه، تعریف کند؛ اما در عمل، گامی که نشان دهد دوطرف مصمم به کاهش تنش هستند، برداشته نشده است و این بر خطر رویارویی غول ها افزوده و آینده ناپایداری را در برابر صلح و امنیت بین المللی قرار داده است.
محمدرضا امینی- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین