۰

جنبش روشنایی؛ نهاد ناآرام رهبری

پنجشنبه ۷ اسد ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۴۲
دو دستگی و دوگانگی شدید حاکم بر فضای سیاسی جامعه شیعه افغانستان، شکاف های عمیق و ناخواسته ای را ایجاد کرده که ترمیم، بازسازی و بهبود آن سال ها زمان نیاز دارد.
جنبش روشنایی؛ نهاد ناآرام رهبری

یکی از تبعات جنبش روشنایی که از شب دوم اسد وارد مرحله عملی شد و بازخوردهای گسترده آن هنوز هم در جامعه سیاسی شیعه و هزاره افغانستان استمرار دارد، ناآرامی مشهود ناشی از جابجایی های آنی و پیشبینی نشده در نهاد رهبری این جنبش بود.
البته این امر، صرفا به جنبش روشنایی محدود نماند و بازیگران اصلی این روند نیز –اعم از بازنده یا برنده- همه از آینده آن آگاهی دارند؛ بلکه در حال حاضر، دامنه این ناآرامی و بی ثباتی تنش زا و مشتنج کننده، به کلیت رهبری شیعیان یا هزاره های افغانستان، کشیده شده است.
ستیزی سخت میان چهره های جوان و نوظهور در رأس جنبش روشنایی با رهبران سالخورده هویت شیعی در جریان است.
از آنجایی که در شب قبل از تظاهرات دوم اسد، بسیاری از رهبران نسل دوم شیعیان، از مشارکت و همراهی هواخواهان برپایی تظاهرات، کنار کشیدند، عرصه به یکباره برای جوانان پرشور و تغییرطلبی هموار شد که ظاهراً از مدت ها پیش، برای فرا رسیدن چنین فرصتی لحظه شماری می کردند تا رهبران سنتی را از رأس هرم قدرت شیعی و هویت هزارگی در افغانستان به زیر بکشند و خود به جای آنها بنشینند.
آنها در این راستا نیاز به استفاده حد اکثری از احساسات و شور انقلابی جوانان عدالتخواهی داشتند که تصور می کردند رهبران سنتی، نفوذ، برندگی، تعهد و کارآیی لازم برای تحقق اهداف آنها را ندارند و نیاز کنونی جامعه شیعه و هزاره افغانستان، ظهور رهبران جوان و دگراندیشی است که می توانند ارتباط نزدیک تری با مردم معترض برقرار کنند.
این امر به ویژه پس از وقوع انفجار در دهمزنگ در مقیاسی چندین برابر تشدید شد. موضعگیری های احساسی رهبران نوظهور جنبش روشنایی برعلیه رهبران سنتی جامعه شیعه و هزاره، فضایی را ایجاد کرد که افکار عمومی را نسبت به هرگونه موضعگیری و تحرک رهبران کهنه، حساس کرد و در این مسیر، به اندازه ای افراط و زیاده روی شد و هنوز هم می شود که عده ای با استفاده از وضعیت بی مهار و لجام گسیخته حاکم بر فضای مجازی، حتی حریم خصوصی و حقوق فردی رهبران سنتی را نیز مورد تعرض قرار دادند.
این در حالی است که به نظر می رسد رهبری جدید جنبش روشنایی و در کل، نهاد رهبری جامعه شیعه و هزاره افغانستان، پیش از آنکه در نتیجه یک جابجایی مطلوب و مورد انتظار همگان، سیری مثبت و آرام را تجربه کرده باشد، دچار بحران شده است.
این وضعیت نیاز به آسیب شناسی های عمیق، کارشناسانه و همه جانبه دارد.
دو دستگی و دوگانگی شدید حاکم بر فضای سیاسی جامعه شیعه افغانستان، شکاف های عمیق و ناخواسته ای را ایجاد کرده که ترمیم، بازسازی و بهبود آن سال ها زمان نیاز دارد.
رهبران جدید و نوظهوری که بر موج ناشی از انفجار دوم اسد، سوار اند و بی محابا اسپ مراد را در مسیر شهرت و نامبرداری سیاسی می رانند، در جو احساس زده کنونی به اندازه کافی، نسبت به جوانب ویرانگر این رویکرد، عنایت ندارند. آنها با تبدیل موضوع برق بامیان به یک مساله حیثیتی و غیر قابل بحث، صف آرایی، شکاف ها و شقاق های بزرگی را نه تنها در عرصه برون قومی بلکه حتی در درون قومیت و هویت هزارگی و شیعی ایجاد کرده اند.
رهبران جدید، نه توان و تجربه کافی برای مدیریت خردمندانه این وضعیت را دارند، نه از کاریزما و وجهه و اقتدار قبول شده اجتماعی و مذهبی نیرومندی در سطح ملی برای جذب هویت های جدا افتاده جامعه شیعی برخوردار اند، نه با استفاده حد اکثری از احساسات و اصلاح طلبی افراط گرایانه، توان تعامل با حاکمیت را دارند، نه از نفوذی فراتر از حوزه های لوکال و محلی خود برای مشروعیت دادن به رهبری تازه، بهره مند اند و نه به تنهایی قادر اند تا ابد با تهییج احساسات جوانان، هزینه های سنگین ناشی از مدیریت و رهبری احساسی شان را تأمین و فراهم کنند.
این در شرایطی است که مردم اساسا از رهبران کهنه و سنتی که کارنامه قابل دفاعی از خود به جای نمانده اند نیز به کلی قطع امید کرده و بازگشت دوباره آنها به رأس هرم رهبری شیعیان را خیالی باطل و تجربه ای محکوم به شکست می دانند.
در این میان، جنبش روشنایی و کلیت هویت شیعی و قومیت هزارگی در حال حاضر با بحران بی ثبات کننده ناشی از ناپایداری های سریع و ویرانگر در نهاد رهبری رو به رو است و این وضعیت اقتضا می کند که برای پیشگیری از هزینه های ویرانگر بیشتر، در کنار داعیه حق طلبانه فعالان جنبش روشنایی و مردم بامیان، معضل رهبری شیعی هم مورد توجه همه اطراف و بازیگران این عرصه قرار بگیرد.
عبدالمتین فرهمند- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین