۰

آیا همه، یون هستند؟

شنبه ۸ سنبله ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۱۱
آیا همه، یون هستند؟


هروقتی سخن از گفتگو با جوانان پشتون به میان آید، سر و کله کسی پیدا می‌شود که از «امتناع گفتگو» سخن گفته و طرف را یک موجود خشن، غیرمنطقی و برتری‌طلب و زیادت‌خواه معرفی نموده و پشتون‌ها را «قوم ستمگر» می‌خواند. تصویری که امروزه از پشتون‌ها در میان جوانان سایر اقوام ترسیم گردیده است، برگرفته از چهره "یون" است. جوانان مان فکر می‌کنند که پشتون، یعنی موجودی که به اصل همزیستی مسالمت‌آمیز باور نداشته و همواره از درِ توهین و تحقیر و زورگویی و برتری‌خواهی با سایر اقوام برخورد می‌کند و شبیه ژان‌پل سارتر، باهم‌زیستن را «جهنم» می‌پندارد (ژان‌پل سارتر گفته بود: جهنم، یعنی دیگران).
من فکر می‌کنم مفهوم «پشتون ستمگر» بیش‌تر از آن‌که ریشه در واقعیت جامعه پشتونی کشور داشته باشد، «برساخته‌شده» و «ابداع‌شده» و، به قول لویی اشتراوس در کتاب «ذهن وحشي»، حاصل تمایزگذاری و تفکیک‌سازی ذهن معتاد ما است (لوئی اشتراوس می‌گوید که ذهن بشر همواره به دنبال انتظام امور جهان از طريق تمايزبخشي و تفکيک امور، کلي‌سازي ومقوله‌بندي و در نهايت نامگذاري است و اين طبقه‌بندي در قالب اجناس مستلزم شناخت حد و مرز غير و درک و تعيين ساير خودي‌هاست).
ذهن معتاد ما، مفهوم «پشتون برتری جو» را بر بنیاد یک‌سری تمایزگذاری‌های هستی‌شناختی میان پشتون و غیرپشتون برساخته و ابداع کرده است تا نیازهای روانی مان را برآورده سازد و تنبلی‌های مان را توجیه کند.
مفهوم «پشتون ستمگر»، بیش‌تر از آن‌که ریشه در ارزش‌های جامعه پشتونی داشته باشد که چندان قابل دفاع هم نیستند، ساخته و پرداخته نظریه «ستم ملی» است.
نظریه ستم ملی که مبتنی بر یک‌سری تمایزگذاری‌های هستی‌شناختی میان اقوام این سرزمین می‌باشد، پشتون‌ها را در ذیل «قوم ستم‌گر» و غیرپشتون‌ها در دسته «قوم ستم‌دیده» دسته‌بندی می‌کند. تصویری که نظریه «ستم ملی» از پشتون‌ها ترسیم می‌کند، تصویری یک موجود افزون‌خواه و جنگ‌طلبی است که همه هم و غم‌اش ستم‌گری بر سایر اقوام و برنامه‌ریزی برای حذف و طرد آن‌ها از جامعه می‌باشد.
بر بنیاد این نظریه، «سقاوی دوم» نه حاصل تخیل اسماعیل یون، بل تراوش‌یافته ذهن جمعی پشتون‌ها و مانفیست آن‌ها می‌باشد. نظریه «ستم ملی» تا هنوز خسران‌ها و زیان‌های بی‌شماری را بر جنبش عدالت‌خواهی و برابری‌طلبی در افغانستان وارد کرده است که مهم‌ترین آن‌ها ایجاد دغدغه زوال در میان پشتون‌ها، تقویه جناح یون و به بن‌بست کشاندن گفتگوهای قومی می‌باشد. صادقانه باید گفت آن‌قدری که در دوازده‌سال پسین، ما به نفع گروه‌های برتری‌خواه و افزون‌طلب در این سرزمین تبلیغ کردیم، تلویزیون ژوندن نکرد. معرفی گروه یون و دست اندرکاران تلویزیون ژوندون به عنوان نماینده پشتون‌ها و تفکر پشتونی، حاصل کار ما است، نه از خودشان. پشتونی که دیروز افغان ملتی را به اندازه خلقی و پرچمی بد می‌دید، امروز در نتیجه اشتباهات ما آماده است که با آن‌ها از در تسامح و تساهل برخورد کند و در برخی موارد به پشتیبانی شان برخیزد. ما می‌توانستیم به جای تبلیغ یون و نشر و پخش کتاب «سقاوی دوم»، خان عبدالغفار خان را تبلیغ نموده و کتاب‌های ملاعبدالله جان قندهاری را که علیه تکفیر نوشته شده‌اند، نشر و پخش کنیم که نکردیم. اشتباهات بزرگی را انجام دادیم. اکنون هم دیر نشده. بیایید به جای برجسته‌سازی اسماعیل یون، گرایش‌های همسو با جنبش عدالت‌طلبی و برابری‌خواهی را در جامعه پشتونی حمایت نموده و به نفع آن‌ها تبلیغ کنیم و دست از غیریت‌سازی افراطی برداریم.
عبدالشهید ثاقب- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


عبدالغفار
Afghanistan
واقعاً که صد تک زرګر یک تک آهنګر است. این همه معنوی ها، پررام ها، سنچارکی ها، وغیره و غیره در مقابل صدای یون صاحب همین معنا را میدهد و بس
ودان
Afghanistan
چقدر غیرمنصفانه فیصله کرده اید: "جوانان مان فکر می‌کنند که پشتون، یعنی موجودی که به اصل همزیستی مسالمت‌آمیز باور نداشته و همواره از درِ توهین و تحقیر و زورگویی و برتری‌خواهی با سایر اقوام برخورد می‌کند"
فکر میکنید که ګویا واقعاً درست ګفته اید. ولی حقیقت اینست که عزت و شانیکه اقوام غیر پشتون در افغانستان دارند به مشکل در ممالک دیګر سراغ میشود. پشتونها با اقوام دیګر برادر وار زیسته و هرګز آنها را دست کم نګرفته است ولی این افراد متعصب همچو شما هستید که فکر میکنید افغانستان در یک روز تاجکستان شود ورنه با هر معامله ګری، جفا و کشت و خون باید با پشتونها پیش آمد شود. همانطوریکه جهاد را دزدیدید میخواهید ملت را نیز بدزدید!
پربازدیدترین