۰

چرا ائتلاف بزرگ ملی از هم پاشید؟

سیدعلی موسوی
سه شنبه ۹ دلو ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۷
شاید یکی از دلایل دوری گزیدن دوستم از تکت واحد ائتلاف، داعیه بلندپروازانه وی مبنی بر لزوم معاون اول بودن خود یا فرزندش در نظام حکومتی باشد که این مسئله در داخل ائتلاف بزرگ ملی با توجه به حضور مقتدارانه حزب جمعیت اسلامی، غیرممکن به نظر می رسید.
چرا ائتلاف بزرگ ملی از هم پاشید؟

ائتلاف بزرگ ملی در آستانه تشکیل تکت های انتخاباتی در سکوت کامل به سر برد و نهایتاً پس از تشکیل و تکمیل تکت ها، یکی از سخنگویان این ائتلاف رسما اعلام کرد که ائتلاف ملی ازهم پاشیده است.
 
تولد ائتلاف بزرگ
در زمانی که جنرال دوستم به حیث معاون اول رئیس جمهور از ترس محاکمه بخاطر اتهام تجاوز بر احمد ایشچی در ترکیه به سر می برد و اجازه ورود به کشورش را نداشت، عده ای از سیاستمداران با محوریت استادعطامحمد نور و جنرال عبدالرازق شهید پس از جلسات مداوم نهایتاً به تفاهم می رسند که حول محور ائتلاف نجات افغانستان جمع شوند. اما با اضافه شدن سایر احزاب و شخصیت ها تصمیم گرفته شد تا نام این مجموعه به "ائتلاف بزرگ ملی" تغییر کند. آقای نور و صلاح الدین خان از جمعیت اسلامی، محمد محقق از وحدت اسلامی مردم، جنرال دوستم از جنبش ملی، انوارالحق احدی از جبهه ملی نوین، جنرال عبدالرازق شهید از لوی قندهار، حاجی ظاهر قدیر از لوی مشرقی، همایون همایون از لوی پکتیا، و... هیئت مؤسس ائتلاف را شکل دادند.
آنان پس از بازگشت تصمیم گرفتند تا مشترکاً زمینه بازگشت دوستم را فراهم سازند و ائتلاف ملی را در کابل اعلام وجود نمایند. گفته می شود که در راستای بازگشت دوستم به کابل اعضای ائتلاف، تلاش زیادی به خرج دادند تا موفق شوند دوستم را برخلاف میل حکومت، به کابل برگردانند.
اما دوستم از همان آغازین لحظه ورودش به کابل، راه محافظه کاری در پیش گرفت و حتی برخلاف راه و عمل حامیانش عمل نمود.
 
اعلام وجود ائتلاف بزرگ ملی
ائتلاف بزرگ ملی قوی ظاهر شد، مواضع قدرتمند سیاسی اتخاذ نمود، طرح های خوب سیاسی در سطح ملی مطرح کرد. خوب درخشید و بسیار زود در میان مردم بعنوان قدرتمندترین جریان سیاسی عرض اندام نمود.
با آغاز زمزمه های انتخابات پارلمانی طرح های جامعی ارائه نمود که برای مردم جذابیت داشت. فشار این جریان، حکومت و کمیسیون انتخابات را وادار ساخت تا با تقبل هزینه زیاد، سیستم بایومتریک را قبول کنند و انتخابات را بر اساس خواسته های این ائتلاف دایر نمایند.
ائتلاف بزرگ ملی همیشه می گفت که نامزد واحد انتخابات در رقابت های ریاست جمهوری دارد و این نامزد از درون ائتلاف و از میان اعضای این جریان بزرگ سیاسی خواهد بود.
برهمین مبنا، نشست های فشرده و متواتری در مورد طرزالعمل رفتن به سمت انتخابات، سیستم سیاسی آینده و اصلاح نظام، تعدیل قانون اساسی و... در منازل بزرگان این ائتلاف دایر شده و خبر آن در شبکه های اجتماعی به نشر می رسید. خواسته های این ائتلاف از جمله ایجاد صدارت عظمی، صلاحیت دادن به معاونین رئیس جمهور، ایجاد معاونت سوم ریاست جمهوری و... برای اکثریت نامزدان مطرح، جذاب بوده و اکثر آنان برنامه های ائتلاف بزرگ ملی را قبول داشته و تایید می کردند.
کمتر کسی گمان می برد که ائتلاف بزرگ ملی با آن همه برنامه هماهنگ و نشست ها و مشورت های نزدیک، دچار انشقاق و فروپاشی شود. اما چرا ائتلاف از هم پاشید؟
 
دلایل فروپاشی ائتلاف
به گفته آگاهان و برخی اعضای ارشد ائتلاف، گرایش غالب بر ائتلاف ملی در راستای معرفی نامزد واحد، چند مقوله بود: اول: نامزد مورد حمایت باید پشتون باشد. دوم: نامزد مورد حمایت باید نامدار و قدرتمند باشد. سوم: نامزد مورد حمایت باید بار هزینه های مالی را شخصاً تقبّل کند. چهارم: دارای حمایت های بین المللی باشد و نهایتاً: طرح و برنامه رهبران ائتلاف در راستای اصلاحات را بپذیرد.

باید اذعان کرد که ترور جنرال عبدالرازق شهید، بر روی ائتلاف ملی تأثیر منفی گذاشت. جنرال رازق یکی از ستون های اصلی ائتلاف بود و حمایت های قاطع از این جریان داشت و برای انتخابات ریاست جمهوری نیز مایل به حمایت از یک نامزد واحد بود. به گفته یکی از اعضای ارشد ائتلاف، شهادت جنرال رازق موجب سستی مجموعه مربوط به وی در ائتلاف شد. مشارکت آنان کمرنگتر از گذشته شده و حتی یکی از آنان بدون هماهنگی با دوستانش به حیث مشاور ارشد اشرف غنی مقرر شد. امیرمحمد آخوندزاده از هلمند، جنرال حمدالله نازک و لالی حمیدزی از قندهار هرکدام یا مصروف تبعات ترور جنرال شهید شده اند و یا مشغول جنجال های انتخابات پارلمانی که همه شان هم نهایتاً ناکام ماندند. حاجی ظاهر قدیر، همایون همایون و حاجی حضرتعلی نیز هرکدام مصروف رقابت های انتخابات پارلمانی در ولایت شان شده و از دسترس، خارج بوده اند.

گفته می شود در زمانی که اغلب اعضای ائتلاف روی نامزد واحد از درون این جریان تأکید داشتند، جنرال عبدالرشید دوستم بر روی نام حنیف اتمر تأکید داشته و به شدت مایل بوده تا به حیث معاون اول در تکت اتمر حضور داشته باشد. وی آن زمان بدون توجه به خواست جمعی اعضای ائتلاف، به برخی بزرگان ائتلاف به شدت اصرار می دارد که باید از اتمر حمایت شود. محمد محقق نیز متمایل به سمت اتمر بوده است. یکی از اعضای ارشد تیم حنیف اتمر می گوید که دین محمد مبارز راشدی و برنا کریمی از آدرس استاد محقق به دفتر اتمر حاضر می شده اند!

بعد از ترور جنرال رازق، مهمترین دلیل از هم گسیختگی ائتلاف بزرگ ملی را میتوان خودخواهی و پلان ناقص جنرال دوستم دانست. او به بزرگانی که در بدترین شرایط دست او را گرفته، حمایتش کرده و به کابل بازگرداندند، پشت کرد و سپس آنطور که اعضای ائتلاف می گویند حاضر نشده از درون ائتلاف ملی کسی را حمایت کند. شاید یکی از دلایل دوری گزیدن دوستم از تکت واحد ائتلاف، داعیه بلندپروازانه وی مبنی بر لزوم معاون اول بودن خود یا فرزندش در نظام حکومتی باشد که این مسئله در داخل ائتلاف بزرگ ملی با توجه به حضور مقتدارانه حزب جمعیت اسلامی، غیرممکن به نظر می رسید. دوستم خواب معاونیت اول را برخلاف ساختار و ترکیب جمعیتی افغانستان برای خودش می دیده و لذا با این فکر که جمعیت هرگز با اتمر کنار نمی آیند به سمت حنیف اتمر متمایل میشود؛ اما وقتی که برخی بزرگان جمعیت، نام یونس قانونی را به حیث نامزد جمعیت اسلامی به حنیف اتمر می دهند، جنرال دوستم در میدان مانده و در شوک سیاسی فرو می رود؛ بر همین اساس، وی راهی خانه گلبدین حکمتیار و اشرف غنی شده و سپس به رحمت الله نبیل هم وعده معاونیت داده و آخرالامر هم سر از خانه عبدالله عبدالله درآورد و او را به حیث رهبر خود برگزید. به موازات دوستم، تعامل مخفیانه محقق با اتمر را نیز در ایجاد شکاف در ائتلاف نباید کم اهمیت جلوه داد.   

یکی دیگر از اعضای رهبری ائتلاف که حاضر به افشای نامش نیست می گوید که جنرال دوستم سابقاً هم حمایت عملی از تصامیم رهبری ائتلاف نمی کرده؛ مثلاً در جریان اعتراضات هواداران ائتلاف در ولایات با هدف تحمیل سیستم بایومتریک از طریق فشار بر کمیسیون و حکومت؛ دوستم متعهد شده بود تا حداقل دروازه کمیسیون انتخابات در ولایات جوزجان و فاریاب را مسدود کند اما به بهانه های واهی از انجام تعهد خود، خودداری نموده و با سایر اعضای ائتلاف بازی کرده است. آن زمان می شده حدس زد که او سست اراده و بی تعهد است و می تواند نقطه آسیب پذیری و فروپاشی ائتلاف بزرگ ملی باشد.

یکی از اعضای کمیته سیاسی ائتلاف می گوید که جنرال دوستم در جریان کارهای حساس ائتلاف، حتی حاضر نمی شده اعضای سیاسی ائتلاف را در خانه اش بپذیرد و سخنان آنان را بشنود. اما آن زمان اعضای حوزه قندهار و مشرقی و لوی پکتیا که برخی از آنان دوستم را با لقب "رهبر" مخاطب می ساختند، هرگز باور نمی کردند که دوستم روزی پشت آنان و ائتلاف را خالی کند و یا اینکه با ائتلاف بزرگ ملی، عملاً همکاری نکند.
مهمترین مسئله بر فروپاشی ائتلاف را میتوان به اعتماد این جریان کلان سیاسی به جنرال دوستم و بی تعهدی جنرال ازبیک نسبت به متحدین سیاسی اش دانست.

عامل دوم، ناتوانی پشتون های عضو ائتلاف در معرفی نامزد قدرتمند پشتون که بتواند اعتماد سیاسی را جلب دارد و به حیث محور سیاسی تکت واحد مشخص شود، بود. براساس خبرهای منتشره، در نشست های ائتلاف، نامهایی همچون شیدامحمد ابدالی، زلمی رسول، رحمت الله نبیل و حاجی ظاهر قدیر مطرح می شد. این نام ها نمی توانسته رضایت احزاب جمعیت، جنبش و وحدت را جلب کند و برای آنان اعتماد پیروزی ایجاد نماید. از میان نامهای فوق الذکر، شیدامحمد ابدالی به حیث نامزد قاطع تر و جدی ترین گزینه جانب قندهار، مشرقی و لوی پکتیا مطرح می شده اما وی فردی جوان، گمنام و غیرجذاب بوده است. رحمت الله نبیل، تا آخرین روزهای حیات ائتلاف، در نامزدی اش جدی نبوده و زلمی رسول هم کاملا تنها و بی خیال بوده به حدی که حتی پشتون های عضو ائتلاف هم کمترین نظر مثبت روی وی نداشته اند.
این ناتوانی و ضعف تدبیر در انتخاب چهره مناسب و معرفی وی به رهبری ائتلاف توسط پشتون های عضو این جریان، موجب شده که برخی احزاب پرنفوذ سیاسی به سمت چاره جویی برای آینده خود باشند.

عامل سوم را باید در عدم هماهنگی میان جوانب قندهار و مشرقی و لوی پکتیا بر سر گزینه واحد ریاست جمهوری دانست. حاجی ظاهر قدیر خودش شوق نامزدی داشته، رحمت الله نبیل هم نهایتا اعلام نامزدی کرد، متعلقین به جنرال رازق شهید هم یا نام شیدامحمد ابدالی را مطرح می کرده اند و یا نام های غیر از او را می گرفته اند. همایون هم گاه نام نبیل را می گرفته و گاه نام اتمر و گاه میل به اشرف غنی پیدا می کرده؛ یعنی یک اجماع نظر ثابت میان این طرف ها نیز وجود نداشته است.
ضعف این سه جهت سیاسی در اجماع بر روی یک نامزد مطرح و توانمند، موجب شده تا سایر مؤتلفین سیاسی روی گزینه های بیرون از ائتلاف فکر کنند و با آنان رایزنی داشته باشند.

گزارش هایی وجود دارد که پس از رفتن محقق و تمایل دوستم به تیم اتمر، بعضی سران جمعیت اسلامی هم پس از مشورت ها، باب مذاکره با اتمر را می گشایند و نهایتاً پس از گفتگو و بررسی و تحلیل، از وی اعلام حمایت می دارند.
به نظر می رسد که سران جمعیت اسلامی، آخرین گروه کلان سیاسی عضو ائتلاف ملی بوده اند که با کمک اتمر، تکت "صلح و اعتدال" را ساخته اند.

سیدعلی موسوی- ارسالی به خبرگزاری جمهور
 
 
 
   
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین