طالبان و بازی ضعیف شورای علما

مدنی

9 میزان 1400 ساعت 12:54


طالبان در حال تدوین قانون اساسی جدید هستند. قانون اساسی طالبان مهمتر از کابینه طالبان است. آنها دو بار افکار عمومی را آزموده اند. بار اول متن سابق قانون امارت اسلامی به رسانه های اجتماعی ارائه شد که واکنشهای منفی در پی داشت. اخیراً هم نقل قول شده که قانون اساسی دوره محمدظاهرشاه را موقتاً مبنای قانون نوین قرار می دهند.
نگاهی سطحی به آن قانون نیز نشان می دهد که اعلیحضرت صلاحیت های زیادی داشته است. احتمالا با تغییرات جزئی، امیرالمؤمنین جایگزین اعلیحضرت خواهد شد. در هردو طرح، ضمن آنکه از لحاظ سیاسی، تجمیع قدرت و صلاحیت به دست یک فرد و یک جناح است، از نظر مذهبی نیز از رسمیت سایر مذاهب اسلامی خبری نیست. بخاطر اجتناب از انحراف بحث، صرفا مسائلی که مربوط به جامعه تشیّع می شود بیان می دارم.
 
طالبان بعنوان گروهی که باعث شکست امریکا در میدان جنگ شده اند و حکومتی را ساقط کرده اند، شاید حق داشته باشند به حیث یک گروه پیروز، کابینه شان را آنطور که خودشان میخواهند تشکیل دهند. همچنانکه کرزی و غنی و مجاهدین حاضر نشدند حتی یک طالب را در حکومت خود جایگاه و منصب بدهند.

از دید نگارنده، حضور سمبولیک در کابینه امارت اسلامی هیچ دردی از مردم تشیّع درمان نمی کند. حضور سمبولیک در کابینه امارت اسلامی نه تنها برای جامعه شیعه و هزاره مفید نیست بلکه، کاملا ویرانگر است.
چرا ویرانگر؟ چون حضور سست و بدون عقبه و خیراتی در کابینه، اثرگذاری بر سیاستگزاری ها ندارد و حضور ضعیف هر قوم و جناح در این کابینه، بیلانس غلط برای ساختار قدرت سیاسی ایجاد می کند و مبنای غلطی برای تعاملات آینده حکومت ها با این مردم و مذهب شکل می دهد. همانطور که در دوران جمهوریت جعلی کرزی-غنی، ساختار قدرت از صدر تا ذیل بر اساس تقسیم قومی و باندی شکل گرفت و استمرار یافت.
 
راه حل چیست؟
بعد از وفات مرحوم آیت الله محسنی عملاً چهره هایی در رأس شورای علمای شیعه قرار گرفته اند که ظاهراً اعتقادی به مشارکت سایر طیف ها در مناسبات قدرت سیاسی ندارند. صرفنظر از اینکه آیا ایشان واقعا علمای دینی هستند یا مهره های ضعیف سیاسی؛ اما از آدرس علمای دینی، بازی سست و سبک آنان با طالبان، موجب تضعیف وجهه تشیّع، حداقل در میان اهالی و بزرگان امارت اسلامی شده است.

ملاقات های غیرضروری و ناسنجیده، طرح ضعیف مسائل مهم، ظاهرشدن در هیبت و هیئت طلبگر، مطالبه ریاست و وزارت در امارت، مخفی کاری و حذف نخبگان و نهایتاً بیعتِ سئوال برانگیز آنان با امارت اسلامی (که بحثی مهم است و بدان خواهیم پرداخت) موجب شده، آنها پتانسیل های بزرگ جامعه شیعی را مبدّل به کالایی کم ارزش در بازار قدرت و سیاست امارت اسلامی کنند.
لذا طبیعی است که این دوستان بدون قدرت چانه زنی و در غیاب اقشار مؤثر جامعه شیعی از مردم نمایندگی نمی توانند و طالبان هم دقیقاً این را می دانند.

 باری در جنجالهای انتخاباتی سال 2014 میان عبدالله و غنی، در حالیکه تیم عبدالله تیمی بزرگ و قدرتمند و همه شمول بود، به آن آقا عرض کردم که این قدرت بزرگ سیاسی را در بهارستان و خانه خود و در وجود خودت منحصر نکنید و جان کری و عناصر فشار را به سایر متحدین قدرتمند خود ارجاع بدهید! آن عالیجناب شیکپوش متوجه نبود و نشد و نهایتاً همه قدرت را در وجود خودش خلاصه کرد و دو دستی به رقیبش که نه متحد قوی داشت و نه حمایت مردمی، واگذار کرد و شد یک مأمور همیشه ناراض و شاکیِ اشرف غنی!

حالا این علمای عالیمقام نیز با محاسبات ضعیف به همان راه می روند و در حالیکه خودشان را نماینده میلیونها شیعه وانمود کرده اند، قدرت جماعت را نادیده گرفته و به جای تجمیع نیروهای شیعی، گداگونه به دنبال حقوقی هستند که خودشان هم می فهمند هرگز به دستشان نخواهد آمد و نتیجه اش هم جز تضعیف و ویرانگری نخواهد بود.

علمای بزرگوار!
تشکیل یک بنیاد منسجم مردمی، یک چتر کلان سیاسی متشکل از عقلا و نخبگان همه عرصه ها، مهمتر و ضرورتر از گرفتن چوکی های نمایشی است. هیچ تاوانی بر شما نیست اگر طالبان هویت و مذهب و حقوق انسانی شما را بپذیرند اما غالب وزارت ها و مقامها را برای خودشان بردارند. چه کسی باور می کند طالبان ( که در جدال قدرت با خودشان هم مشکل دارند) وزارت های دفاعی و امنیتی یا وزارت های پولی و مالی و یا وزارت های خارجی و دیپلماسی و وزارتخانه های کلیدی را به شما ببخشند؟ حال اگر به شما وزارت درجه دو بدهند اما قوم و مذهب و آیین و هویت و منافع و ملکیت شما را به رسمیت نشناسند؛ در آینده با شما چه خواهند کرد؟ آیا لازم به تبیین و توضیح هست؟
شما زمانی می توانید شریک در قدرت شوید که به رسمیت شناخته شوید، اما اگر چنین نباشد، مناصبی که برای تان داده شود، یقین بدانید که تاریخ انقضای کوتاهی خواهد داشت.    

... علمای محترم نباید در چاهی بیفتند که در زمان حکومت کرزی و غنی کنده شده است. در آن زمان ریش کل ها و نکتایی دارها و مسترها و ماسترها و انگلیشمن ها زمامدار شدند و علمای دین و متنفذین و مجاهدین را حذف کردند. حالا چهارتا عالم دین نباید نخبگان و تحصیلکردگان و متنفذین را از مشورت ها و تصمیم گیریها حذف کنند و خفا کاری نمایند. هنوز دیر نیست و باید به منابع قدرت مردمی رجوع شود. گزینش راه میانبُر از طریق انحصارگری و ادعای نمایندگی یک ملت، بدون پشتوانه انسانی و عقلانیت سیاسی نمی تواند موجب ایجاد قدرت سیاسی و خلق رهبران جدید مردمی شود. برای تثبیت جایگاه و قدرت سیاسی باید یک چتر کلان سیاسی ایجاد شود. طیف های قدرتمند و مردمی نباید در حاشیه نگه داشته شوند. حضور ضعیف علما در مذاکره و مفاهمه با حکومت طالبان، باقی اقشار جامعه شیعه و هزاره را بسیار بی وزن می سازد.

خرد سیاسی می گوید در مذاکره و مفاهمه، باید با ترکیبی جامع از عناصر قدرت مردمی، با بزرگان و رهبران طراز اول امارت اسلامی بنشینید؛ استدلال کنید و قناعت بدهید؛ نه آنکه با دو تا معین یک وزارت بنشینید و وضو بگیرید و بیعت بکنید تا نهایتاً چیزی به دست بیاید یا نیاید! و یا بگویند به بزرگان انتقال بدهیم و مشورت بکنیم باز خبرتان می کنیم! خوبست به مردم تان احترام بگذارید و قدرت آنان را ضرب در صفر نفرمایید.

رهبران امارت اسلامی در حدی مطالعه و شناخت دارند که بدانند کی چه سوابقی دارد، چقدر وزن دارد، چه میزان پشتوانه مردمی دارد، چه سان خواسته شان با خواسته های مردمی مطابقت دارد، چقدر انصاف دارند و چه میزان مشروعیت مذهبی و مردمی دارند. لذا بهتر است نه خودتان را سبک کنید و نه مردم و جامعه سیاسی مان را نادیده بگیرید.

هرچه عاجل ایجاد بنیاد وسیع از نخبگان و عقلای شیعه را روی دست بگیرید و ملابازی و مخفی کاری تان را ختم کنید؛ ورنه حق ندارید از نام و آدرس شیعه به جایی مراجعه کنید! تا همین جا هم بسیار خرابی کرده اید!
 
مدنی- خبرگزاری جمهور
 


کد مطلب: 143121

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/article/143121/

جمهور
  https://www.jomhornews.com