حمله با بمب مادر و دروغ شاخدار آمریکایی

سیدعیسی حسینی مزاری

28 حمل 1396 ساعت 21:00

غربیها به خصوص آمریکا به اشتباه محاسباتی گیر کرده اند. همانگونه که این اشتباه، سالهاست که نه تنها امکانات مادی و جان انسانهای غربی را در خارج از کشورهای شان به خصوص در افغانستان و عراق و سوریه به هدر داده است، مرزهای جغرافیایی خود را نیز مصؤن از ورود تروریستهای دست پرورده خویش نساخته، بل شرایط را به گونه ای درآورده اند که روزها و ماهها و سالها در معرض حملات سنگین و سهمگینی قرار گرفته و می گیرند که...



این بحث بماند که اصولا غرب به خصوص آمریکا ایجادکننده و حامی همه جانبه تروریسم در دنیای اسلام است، اما نفس حضور این کشور در افغانستان از همان ابتدا برای مبارزه با تروریسم و تأمین امنیت و فراهم سازی اسباب بازسازی و نوسازی کشور و بهبود شرایط زندگی اقتصادی مردم نبود، بلکه در پی اهدافی، رحل اقامت در سرزمین افغانستان افگند که سالها پیش طراحی و برنامه ریزی داشت.
از همان اوایل هجوم غربیها، بارها عنوان داشتم که آمدن آمریکا به افغانستان نه تنها مفید نیست بلکه مضرات غیرقابل جبران دارد، اما عده ای از این هجوم و حضور، حمایت کردند. البته این عده با انگیزه های متفاوتی حامی حضور آمریکا بودند.
دسته ای، مزدوران سرسپرده غربیها بودند و چه بسا مأموریت داشتند تا برای این حضور فضاسازی کنند و جمعی دیگر، سکولارهای از غرب برگشته بودند و برخی نیز که رنگ و قیافه جهادی داشتند، موضع عوض کرده، رویکرد غیراسلامی اتخاذ نموده، با پشت کردن به اعتقادات و باورهای دینی و جهادی، مشی غربی مآبی را انتخاب نموده، سعی کردند در جلگه حامیان غرب قرار بگیرند تا شاید از این ناحیه به آب و نانی و نام و نشانی دست پیدا کنند و منصب و مسؤلیتی گیر بیاورند. اما دسته ی دیگر اعتقاد قلبی ی دینی را از دست ندادند اما در ظاهر مرعوب سیاستهای توطئه گرانه غربیها در افغانستان شده، از روی ترس و هراس، به رسم تایید سر تکان داده، از حضور غربیها در افغانستان حمایت کردند. اما بخش مهم و عمده ی جامعه، به شمول دسته ی بزرگی از مجاهدان، اظهارنظر قطعی بر له یا علیه حضور غربیها در افغانستان نکردند و حداقل مشکوک بودند و آهسته و به تدریج شک شان به یقین تبدیل شد که آمریکاییها با حسن نیت به افغانستان نیامده، منافع ملی کشور مدنظر آنان نیست بلکه هر آنچه در توان دارند برای دستیابی به منافع کشور خود تقلا میکنند.
واقعیت نیز گویای این حقیقت است که مطالعه حضور غربیها در افغانستان به خصوص در ۱۶ سال اخیر به خوبی نشان می دهد که آنها تحت هیچ شرایطی به دنبال جنگ با تروریزم و تامین امنیت افغانستان نبوده و نیز نخواهند بود، این در حالی است که اگر هر کشوری علاقه به تامین امنیت و ساختن افغانستان می داشت، کافی بود به ارتقاء اوضاع زندگی مردم از نگاه اقتصادی کمک میکرد و حاکمیت افغانستان را در همه زمینه ها مورد حمایت قرار می داد و از دخالت بیجا در امور کشور خودداری کرده و پاکستان این کشور خودسر و واپسگرا را از دخالت در امور افغانستان برحذر می داشت.
اما گذشت زمان نشان داد که غربیها نه تنها این مسیر را پی نگرفتند که از یکسو به فقیر نمودن و وابسته کردن مردم افغانستان در همه حوزه ها همت گماردند و از سوی دیگر به تقویت حضور و سلطه خویش بر اداره و اراده افغانستانی ها اهتمام بیش از پیش به خرچ دادند.
به بهانه آوردن دموکراسی و آزادی بیان، ترویج بی بندوباری و فحشا، سرگرم نمودن عموم به ابتذالات فرهنگی و سیاسی، تخریب زیرساختهای فکری و اعتقادی، طرح و تبلیغ سوژه های گمراه کننده و درگیری های تصنعی بین گروهی، قومی و طایفه ای، تضعیف باورهای دینی و جهادی مردم و تلاش برای بدنام کردن و بیرون راندن مجاهدان از عرصه های حکومتداری و دامنه دار کردن اختلافات در سطوح مختلف، و سپس فراهم کردن زمینه های انعقاد پیمان استراتژیک و پیمان امنیتی با زمامداران کشور و نیز تاسیس پایگاهای بی سر وته نظامی در گوشه و کنار افغانستان به همین منظور صورت گرفته و اصولا همانگونه که سالها پیش مطرح کرده بودم، توجه غربیها به افغانستان تنها به خاطر خود آن نیست بلکه این کشور از نگاه موقعیت استراتژیک به عنوان یک چهارراه اطلاعاتی برای غرب محسوب گردیده و مشرف بر چهار کشور روسیه، چین، هند و ایران است و میتواند از این نقطه در راستای تضعیف اقتدار اقتصادی و یا مهار و مدیریت آنها به نفع غرب عمل کنند.
چه اینکه در گذشته، نهادهای اطلاعاتی آمریکا اعلام کرده بودند که به زودی قدرت اقتصادی از غرب به شرق منتقل میشود و همین امر، دست اندرکاران نظام استکباری آمریکا را به تکاپو انداخته تا از کجا و چگونه برای ایجاد ممانعت از چنین انتقالی عمل کنند. طبیعی بود که استراتژیست های آمریکایی به این نتیجه برسند که بهتر از افغانستان برای استقرار نیروهای غربی و اشراف بر چهار کشور یادشده و ایجاد مزاحمت و اخلال در روند رو به رشد آنها، پیدا نمیشود.
این بود که به بهانه فروریختن برجهای دوقلوی آمریکا در اثر حملات تروریستی، با ادعای دست داشتن بن لادنی که آنزمان در افغانستان بود، و تهاجم گسترده بر سرزمین جهادپرور افغانستان، زمینه حضور خود را بیش از پیش فراهم نموده، برای بهانه تراشی حضور دوامدار خویش، به حرکتهای موذیانه از جمله متزلزل نگهداشتن حاکمیت افغانستان اقدامات جدی روی دست گرفتند و اینک نیز، اگر بحث قدرت گیری گروه طالبان مطرح است، براساس همین سیاست است و اگر صحبت جابجاشدن نیروهای داعش در شمالشرق، شمال و شمالغرب در مرزهای افغانستان با چین تا کشورهای آسیای میانه و ایران مطرح است براساس دستیابی به همین سیاست است. ازین رو میتوان اذعان کرد که ادعای آمریکاییها برای مبارزه با تروریزم دروغی بیش نیست و اگر امروزه مادر بمبها را با ادعای ازمیان برداشتن پایگاهها و پناهگاههای داعش بر سر مردم اچین ولایت ننگرهار فرو می ریزد قطعا در راستای سیاست مبارزه با تروریزم نخواهد بود، چه اینکه اگر چنین ادعایی حقیقت می داشت غیرمنطقی به نظر میرسد تا آمریکاییها پایگاهی را در سوریه موشکباران کنند که از آن علیه تروریستهایی چون داعش استفاده می شد اما در افغانستان با داعش سر جنگ در پیش بگیرند. حاکمان واشنگتن چگونه سیاست یک بام و دو هوای خود را در سوریه و افغانستان توجیه میکنند و چگونه است که در سوریه از داعش حمایت میکنند اما در افغانستان این گروه وحشی را مورد اصابت بزرگترین بمب دنیا قرار می دهند.
ازین رو میتوان با قاطعیت اذعان کرد که اقدام به استفاده از مادر بمب ها در ولسوالی اچین یک حرکت آزمایشی بوده، از یکسو در جهت تضعیف روحیه مردم افغانستان، ساختار حاکمیت کشور و نقض تمامیت ارضی افغانستان است و از سوی دیگر کشور را به سمت و سویی سوق می دهد که راه رفتن آمریکا برای تضعیف بیش از پیش چهار کشور یادشده را هموارتر کند و نیز عجالتا ارسال پیامی به رقبای منطقه ای و بین المللی این کشور به خصوص جمهوری اسلامی ایران خواهد بود تاعلاوه بر تاثیرگذاری بر روند انتخابات، اینگونه القا کند که اگر شما مراکز تاسیسات هسته ای خود را در اعماق زمین اعمار کنید ما هم این گونه بمب بزرگ و خطرناک برای ورود در دوردستهای زیر زمین داریم.
اما ناگفته پیداست که غربیها به خصوص آمریکا به اشتباه محاسباتی گیر کرده اند. همانگونه که این اشتباه، سالهاست که نه تنها امکانات مادی و جان انسانهای غربی را در خارج از کشورهای شان به خصوص در افغانستان و عراق و سوریه به هدر داده است، مرزهای جغرافیایی خود را نیز مصؤن از ورود تروریستهای دست پرورده خویش نساخته، بل شرایط را به گونه ای درآورده اند که روزها و ماهها و سالها در معرض حملات سنگین و سهمگینی قرار گرفته و می گیرند که عوامل و زمینه های آن را خود درست کرده و در معرض اجرا گذارده اند و باید روزهای به مراتب بدتر از این را نیز به تجربه بنشینند.
سیدعیسی حسینی مزاری- ارسالی به خبرگزاری جمهور


کد مطلب: 93454

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/article/93454/

جمهور
  https://www.jomhornews.com