عبدالودود پیمان:

داکتر عبدالله و اشرف غنی، دروازه های شان را بر روی مردم بسته اند

بررسی ناامنی های شمال

11 سرطان 1394 ساعت 11:37

ما نه بغاوت کردیم، نه پل را چپه کردیم، نه پارلمان را زدیم، نه وزارتی را تهدید کردیم. ما حمایتگر نظام هستیم، هیچگونه تهدیدی برای نظام نیستیم، آدرس ما هم مجاهدین است. من تعجب میکنم که هنوز هم امریکا و انگلیس از دیدگاه پاکستان و از عینک پاکستان و به تحلیل پاکستان، افغانستان را زیر بررسی خود دارند و به همان منوال عمل می کنند.


عبدالودود پیمان، نماینده مردم ولایت قندوز در پارلمان است. پس از آغاز ناآرامی ها در شمال افغانستان و جنگها در ولایات بدخشان و قندوز، صدای اعتراض آقای پیمان در رسانه های مختلف به گوش رسید. یکی از ویژگی های بارز آقای پیمان، صحبت های صریح اوست. آقای پیمان بخشی از حکومت و حلقات خارجی را متهم به ناامن ساختن شمال نمود. در روزهای گذشته دو ولسوالی مهم قندوز: "دشت ارچی و چهاردره" به دست طالبان افتاد و نگرانی های امنیتی را تشدید ساخت. بدین بهانه سراغ آقای پیمان رفتیم تا چند و چون قضایای ناامنی در شمال را از زبان وی بشنویم.

جناب آقای پیمان تشکر از شما که وقت تان را در اختیار خبرگزاری جمهور قرار دادید؛ یکی از مسایلی که ظرف ماه های گذشته بسیاری از مردم را نگران ساخته مسایل امنیتی است. گفته می شود که جغرافیای جنگ تغییر کرده است؛ یعنی اگر تا دیروز در جنوب شاهد جنگ بودیم، حالا شمال کشور هم ناامن شده؛ می خواهم که راجع به کلیات ناآرامی در شمال بگویید. دیروز اشرف غنی هم در صحبت هایش این گپ را عنوان کرد که در ولایت قندوز جنگجویان بیش از ده کشور می جنگند. چطور شد که گپ به اینجا رسید؟
من وقت و ناوقت از طریق رسانه ها و تریبیون پارلمان این بحث را گفتم و طوری که شما امروز به ما فرصت دادید؛ اینقدر وقت کافی آنها نداشتند اجمالا گاه و بیگاه در حساسیت موضوع صحبت کرده ام. من اول نقاطی را در قندوز مثل گورتپه، چهاردره و دشت ارچی واضحاً می بینم که خود مردم محل از روی هر لحاظی با طالبان حمایت و همکاری دارند. دوم: طالبان بعد از اینکه هنوز در افغانستان مسلط نشده بودند یک لوای شان به قندوز رفت و از حمایت و همکاری مردم، آهسته آهسته انکشاف کردند از قندوز به بغلان و به تخار و به دیگر ولایات که عامل پیروزی شان در گذشته هم قندوز بود. همان مسئله را این ها باز فال گرفته اند وبعضی از متنفذین قندوز هم که به نحوی لابی گری طالب را در حکومت می کنند شناختی با ریاست جمهوری و ارگ نشینان دارند و همیشه جنگ های قندوز را به جنگ های قومی معرفی می کنند امروز هم همان پالیسی را دوباره در حمایت و همکاری با طالبان ادامه می دهند.
گپ دوم من هم کسانی که در قندوز به صفت والی رفتند یکی دو سه نفر پی در پی، هیچکدام آنها قندوزی نبودند، اراضی قندوز را نمی شناختند، از افرادی که صاحب نفوذ بودند و رابطه های خوب و شناخت در مسائل حکومت و روابط مردمی داشتند از چنین افرادی کار گرفته نشد. یعنی در قندوز، کار را به اهل کار نسپردند. روی مصلحت ها بیشتر به نقش لابی های طالب عمل کردند و امروز هم حادثه قندوز از بهار به این طرف آغاز شده. پیش از این که جنگ ها در قندوز شروع شود فامیلهای جنگجویان در قندوز جابجا شده بودند. چچنی ها، عرب ها، اویغورها، یکتعداد افراد خارجی فامیل های شان پیش از آمدن آنها از برج حوت و حمل، از طریق موترها با چادری زنانه و با اطفال شان آمدند و در این منطقه جابجا شدند. این گپا را ما گفتیم کسی در آن وقت گوش نکرد، رییس عمومی امنیت هم در جریان است. من شش ماه قبل به یکی از خبرگزاری های جاپان این مسئله را گفتم، آنها شاهد هستند. حکومت هیچگاه گوش نمی کند. وقتی که یک جای را می فهمیم و می گوییم که حکومت در فلان قلمرو تو دشمن آمده، نهال شانده، وقتی که آن ریشه می گیرد، سایه می گیرد و بعد از آن نفوذ پیدا می کند در ساحه بعد در آن وقت می روند عملیات را شروع می کنند وآن عملیات را هم ناتمام می گذارند دوباره باز می گردند.
به فکر من که در قندوز بخاطر سرحدی که با آسیای میانه دارد و نیز بخاطر سردی روابط روسیه با غرب در مساله اوکراین، قوت های ناتو با روسیه باهم روبرو شده اند؛ از هر طوری که شود برای روسیه جنجال آفرین است. برنامه های امروزی، تنها برنامه های پاکستان نیست، کشورهای فرامنطقه در قضیه دخیل هستند. مساله قندوز بسیار مسئله حاد است، ما این را تکراراً گفتیم و بازهم خدمت تان میگویم که اگر قوماندان های جهادی که در خود منطقه است، همان مردم که باتجربه گذشته در منطقه صاحب نفوذ هستند، مردم با این ها هستند، در برابر قوت های گذشته، جنگ های طالب، تجربه کافی دارند از این مردم اگر استفاده شود، هم دست حکومت سبک می شود و هم به نظر من مردم آرامش پیدا می کند. والی و آدمای ملکی بی تجربه و کورس خواندگی ها نمی توانند ادارات ولایت و قوماندانی را به پیش ببرند. امروز در قندوز اینها می روند یک عملیات ناتمام می گذارند مردم آواره میشوند، سرگردان می شوند. وقت محصول زراعتی هم همیشه اکثر جنگ ها سر عشر و ذکات برنج و گندم صورت می گیرد، مردم بیجا میشوند. مردم مالدار است، زمین دار است، همه متضرر میشوند و آواره می شوند. باز قوت های دولت میروند به نقاط دایمی خود و دوباره رها می کنند، باز تا دروازه شهر میروند و باز می آیند. اما این بار نظر به قول مرادعلی مراد که ما شنیدیم گفته است که رمضان بگذرد تا آن وقت مردم هم حاصلات خود را جمع کنند، فعلا طالب خطر جدی به شهر نیست از مناطق چهاردره به ساحه دولت آمد عقب نشینی کرده اند، به وعده وزارت دفاع بعد از عید فطر این ها پروگرام دارند که یک عملیات ضدطالبانی را روی دست بگیرند که تحول بنیادی را به بار بیاورد تامردم در سال آینده آرامش داشته باشند.

از لابلای صحبت شما من سه تا گپ مهم را متوجه شدم: گپ اول، نقش کشورهای فرامنطقه ای است که در قسمت گسترش طالبان و داعش، شما یک اشاره مختصر داشتید. دوم، مقامات محلی و کورس خواندگی هایی که شما گفتید که از میان مردم محل نیستند و شناخت ندارند. و سوم مسئله، بی تفاوتی حکومت است. من میخواهم که مشخص از جناب شما بپرسم که اولًا در رابطه به همین نقش کشورهای فرامنطقه ای صحبت کنید. بعد از اینکه حکومت وحدت ملی آمده، واضح است که ناامنی در شمال تشدید شده؛ تازمانی که جنجال های انتخاباتی بود این را ما نیز بارها گفتیم به حیث رسانه که داعش در جنوب آمده، در جنوب غرب آمده، به ولایاتی مثل فراه و هلمند و در زابل جابجا شده اند. در آن زمان چون جنجال های انتخاباتی بود کسی جدی نگرفت؛ تا اینکه کم کم این ناامنی ها به سمت شمال گسترش پیدا کرد. راجع به این حامیان خارجی مشخص گفته میشود که انگلیس است و پاکستان و عربستان است. شما نقش این محور را چقدر پر رنگ می بینید در ایجاد ناامنی ها در شمال افغانستان؟
من به وضاحت میگویم دیروز یکی از وکلای پارلمان شکریه بارکزی گفت که در قضیه افغانستان، چین بسیار مداخله میکند مرگ به چین مرگ به روسیه مرگ به هندوستان! گپ های بارکزی برای من بسیار خنده آور بود. قضیه روشن است که چرا این ها این گپ را میزنند! نگرانی من این است که حکومت وحدت ملی نسبت به دوره آقای کرزی بیشتر به مشورت خارجی ها عمل می کند؛ هم داکترعبدالله و هم داکتر اشرف غنی آنقدر به گپ پارلمان و موسفیدان و مردم منطقه گوش نمی دهند که مشوره خارجی ها را گوش می کنند. ما حالا می فهمیم که کرزی این قدر خوبی را داشته که ما آن را در گذشته درک نمی کردیم، موضوع را حالا می فهمیم که کرزی به گپ خارجی ها آنقدر گوش نمی کرد و خودش بیشتر در کارها مداخله و مدیریت داشته؛ اما حکومت فعلی، هر دو طرف را ناامید ساخته؛ هم کسانی که توقعات از عبدالله داشتند وهم از اشرف غنی؛ هر دو طرف امروز دروازه های شان به روی مردم بسته شده. آن ملاقاتی که داکتر صاحب عبدالله درگذشته ها با ما داشت فعلا ندارد...
ما می فهمیم که تفاوت انسان ها در شرایط جنگ و بحران معلوم میشود. من فکرم این است که اگر حکومت وحدت ملی بیشتر برای رضایت خاطر کمک کننده ها عمل کنند کمک آنها هم بدرد ما نمیخورد و وطن ما در لابلای یک منجلاب و تباهی می رود. خواهش ما از کمک کنندگان خارجی این است که بیشتر مداخله نکنند! در قضایای افغانستان، مشورت بدهند اما مداخله نکنند که مانند نظام حفیظ الله امین و ببرک کارمل می شود؛ به آن اندازه نباید مداخله کنند.

طالبان از لحاظ کمیت افزایش پیدا کرده، یک گروه نو به نام داعش هم با پول زیاد جلب و جذب دارد، تسلیحات بسیار مدرن هم دارند. این پول زیاد و تسلیحات از کجا می آید؟ بعضی ها معتقدند که پول عربستان سعودی دخیل است، ترکیه نقش خود را دارد، آموزش پاکستانی ها هست!
جنجال ما در منطقه بیشتر بخاطر ایران شده، به این خاطر که ما را منسوب به ایران میدانند! فکر می کنند که ما و کسانی که فارسی گپ میزنند پیکر ایران هستیم، ما ضربه ای که میخوریم، آدرس ایران است! درحالیکه ما آنقدر تعلقات به ایران نداریم. ما در گذشته در جنگ های کابل، بیشتر با طرفداران ایران درگیر بودیم!
فعلا کشور قطر، بطور واضح به طالب کمک می کند و از طالب دفاع میکند، استخبارات امارات، استخبارات قطر، استخبارات سعودی با پاکستان مشترکاً به بهانه ایران در افغانستان کار می کنند. و این همه قربانیانی که در افغانستان خون شان ریخته، فکر میکنم که ۸۵ درصد خون مردم ما به گردن شیوخ عرب است. کسانی هستند از سرمایه داران عرب که از تعصبات قومی عربی، اینها در افغانستان گویا به ضد ایران کار میکنند، گوشمالی دادن هزاره و گروگانگیری هزاره و لت وکوب تاجیک و زدن دیگران را انجام می دهند. تاجران هزاره را از دوبی بیرون کردند؛ کل این بحث ها هست.
ما بدبختانه نه طرف ایران هستیم نه طرف دیگری هستیم؛ کوشش داریم که در وطن مان آزاد زندگی کنیم، مستقل فکر کنیم و مستقل هستیم. در جنگ های گذشته ثابت کردیم که به کسی وابستگی نداریم، اگر می داشتیم به این روز نمی رسیدیم.
امروز شما ببینید! ما که با امریکا همکاری کردیم، هنوز هم در رکاب همکاری امریکا هستیم، طالب که سرِ مان را می بُرد بخاطر همکاری ما با امریکاست و حتی امریکا هم، روی ما بدگمان است، انگلیس هم سر ما بدگمان است؛ همین عملیاتی که امریکا در چاریکار کرد ضرورت اش چیست؟ اگر اشتباهاً فهمیده که ذخیره سلاح است، به داکتر عبدالله و به رهبران جهادی مراجعه بکنند؛ این ها به آسانی مشکل را حل می توانند. همانطور که سایر ذخایر خود را به وزارت دفاع تسلیم کردیم، میشود قوماندانی که سلاح مخفی داشته باشد را آماده کنیم که سلاح خود را بدهد. ولی ما نه بغاوت کردیم، نه پل را چپه کردیم، نه پارلمان را زدیم، نه وزارتی را تهدید کردیم. ما حمایتگر نظام هستیم، هیچگونه تهدیدی برای نظام نیستیم، آدرس ما هم مجاهدین است.
من تعجب میکنم که هنوز هم امریکا و انگلیس از دیدگاه پاکستان و از عینک پاکستان و به تحلیل پاکستان، افغانستان را زیر بررسی خود دارند و به همان منوال عمل می کنند. نقش پاکستان را در حمایت غرب، پیش می بینند، یک رابطه دیرینه و پیوندی که استعمار انگلیس با پاکستان دارد جای چشمپوشی نیست. تقریباً بسیار باهم همکاری های نزدیک دارند، خدا بیشترش بکند! ولی جالب این است که شیخ های قطر و سعودی، امسال انگلیس را خودشان آوردند، ۴۵ هزار نیروی غربی را برای امنیت خاک خودشان بابت تهدید ایران در خاک خودشان جابجا کردند، برای خود تکفیر نمی کنند ولی حکومت افغانستان را کافر میدانند. اشرف غنی را کافر می دانند، کرزی را کافر می دانند که چرا شما پایگاه را به امریکا دادید! حالا پایگاهی که در قطر داده تو چرا قطر را قبول داری؟ در قطر ۴۵ هزار سرباز خارجی هست؛ ما که این خارجی هارا نیاوردیم، این ها خودشان آمده اند؛ درحالی که روی نیاز جنگهای داخلی مجبور هستیم که امروز با جامعه جهانی همکاری کنیم. قطر داوطلبانه انگلیس را در خاک خود جای داده؛ طالبان، قطر را هم بعنوان مسلمان قبول دارد و هم بعنوان میانجی و هم خانه خود را در آنجا ساخته؛ آن انگلیس که در قطر است با این انگلیس چه فرق دارد؟ آن پایگاه با این پایگاه چه تفاوت دارد؟ حالا چون مردم ما بیسواد هستند و فقیر هستند، طالبان با شعارهای دینی، مردم را شکار می کنند.
چیزی که امروز برای داعش زمینه سربازگیری را مساعد ساخته، فقر و بیکاری و بیچارگی مردم است. نسل جوان ما بیکار است، ظرفیت در وزارتخانه ها نیست، پذیرش نسل جوان وجود ندارد، داعش فعلًا با پول و ثروتی که از دنیای عرب است (گویا به ضد ایران) این پول عرب ها در اینجا مصرف میشود و داعش سربازگیری میکند.

به نظر شما داعش در افغانستان زمینه رشد دارد؟
من فکر می کنم که هرکسی با پول بیاید، زمینه رشد دارد. مردم فقیر هستند، به نحوی مردم را می کشانند به داعش؛ مردم روزگار ندارند، داعش مثل طالب (امکانات) ندارد ولی می بینیم امروز که داعش آمده، حتی ملاعمر هم صدای خود را بلند نمی کند. افراد طالب را داعش سر برید و ملاعمر را جاهل خواند، طالب چرا خاموش است؟ خاموشی طالب بخاطر این نیست که از داعش بترسد! بحث این است که چون عربها حمایتگر داعش هستند، مرکز اکمالات مالی طالب هم عرب ها هستند، بخاطر اینکه اختلاف این ها منجر به آزردگی عربها نشود، رهبران طالب بسیار با تضرع و عاجزانه عمل می کنند.

آقای کرزی باری گفت که طیاره های ناشناس جنگجویان را از شمال به جنوب منتقل می کنند؛ در این اواخر نیز همینطور، یک گمانه هایی مطرح شد که برخی از حلقات در حکومت هستند که همین کار را انجام میدهند شما در این مورد، مستنداتی دارید؟
مستند ندارم؛ ولی عقل حکم می کند که چیزی هست. قندوز با پاکستان سرحد ندارد، طالبان با اکمالات لوجستیکی و تجهیزات و تسلیحات قوی در برابر اردوی منظم افغانستان شدیداً می جنگند، در هر شبانه روز که جنگ می شود اگر یک فیر از طرف اردو شود هزار فیر از طرف طالب صورت می گیرد. زخمی این ها در کجا مداوا میشود؟ کشته های این ها کجا میرود؟ سلاح را به این ها کی می دهد؟ کسانی که از جنگ تجربه دارند می فهمند که هشت ساعت جنگ چقدر هزینه دارد! به این لحاظ، باورمندی من این است که این کمک ها حقیقتاً مرموز است؛ اختلافی که ما با والی قندوز داریم فعلًا این است که بر دروازه ها کنترول ندارد، چرا پاسخ به مردم قندوز نمی دهد که اکمالات تسلیحاتی و لوجستیکی طالب به این پیمانه از کجا وارد میشود؟ این سئوال برانگیز است.

عده ای از مجاهدین معتقد هستند که راه حل مقابله با داعش و طالب، این است که اتحادی از مجاهدین شکل بگیرد؛ شما بعنوان یک مجاهد برای حل معضلات امنیتی در شمال، چه راه حلی پیشنهاد می کنید؟
فکر میکنم که راه حل همین است؛ طوری که ایران ارتش دارد، در پهلویش بسیج و سپاه دارد. مجاهدین را میشود از کنر، از قندهار، از ننگرهار و از سراسر افغانستان کسانی که تجارب و سابقه خوب جهادی و شهرت خوب دارند این ها را تنظیم بکنند به هر نامی در حمایت از اردوی ملی و نیروهای امنیتی مان فعال بسازیم. در این صورت هم بچه ها از بی روزگاری خلاص میشوند، هم تعداد تلفات اردو کم میشود و هم در برابر دشمن یک قوت بسیار قوی از طرف دولت ایجاد میشود که در ریشه کن کردن دشمن نقش مؤثری خواهد داشت.
خبرگزاری جمهور- کابل


کد مطلب: 67782

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/interview/67782/

جمهور
  https://www.jomhornews.com