زهیر أندراوس در رای الیوم نوشت: یک بررسی جدید نشان میدهد که در سالهای اخیر مواضع دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس در قبال اسراییل یک تغییر اساسی پیدا کرده است.
در ادامه این مطلب آمده است: علاوه بر این، این پژوهش نشان میدهد که نمیتوان این تحول را به سادگی تنها به ترس عربستان و امارات از ایران و جذابیت همکاری با دولت عبری برای این دولتهای عربی نسبت داد. بلکه این دولتهای عربی به اسرائیل به چشم یک شریک تجاری طبیعی نگاه میکنند که دیدگاهش با دیدگاه این دولتها در زمینه گزینههای تکنالوژیک برای اینده، یکسان است.
یکی از منابع نگرانی عربستان و دیگر دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس میزان حمایت افکار عمومی مردم این کشورها از مواضع متغیر رهبرانشان در قبال اسرائیل است. شرایط اقتصادی که به دنبال کاهش قیمتهای نفت و سپس شیوع ویروس کرونا در کشورهای عربی برقرار شد، دلیل اصلی روی آوردن آنها به سمت نزدیکی به اسرائیل است.
قدرت ایران برای ورود به جنگها، کاهش نیافته است. حملات هواپیماهای بدون سرنشین در ماه سپتمبر گذشته به تاسیسات نفتی عربستان در بقیق، شوک بزرگی به تمام نیروهای نظامی در همه نقاط جهان وارد کرد و همین مساله، به کلی این تفکر که دولتهایی مثل ایالات متحده از یک برتری نظامی اصیل برخوردارند که میتوانند با تکنالوژی پیشرفته خود از دولتهای هم پیمانشان هم محافظت کنند را از بین برد.
خواستههای اتمی ایران، اما یک مساله جداست. تحریمهای امریکا تنها باعث تاخیر در طرح اتمی ایران میشود، اما حتی همین مساله نیز نگران کننده است. این در حالی است که پاکستان، دولت همسایه ایران، در سال ۱۹۹۸ هستهای شد و توانست به غنی سازی عالی اورانیوم دست یافته و موشکهایی تولید کند که قادر به شلیک کلاهک هستهای هستند. تمام این اتفاقات ۲۲ سال پیش بوقوع پیوست.
خلاصه این پژوهش آن است که همچنان تنشهای دیپلماتیک بین واشنگتن و هم پیمانان اروپایی آن، بریتانیا، آلمان و فرانسه، در خصوص کیفیت تعامل با ایران، نقطه ضعف واضحی برای تهران است که روسیه و چین را اساسا حامی خود میداند. اما چالشی که واشنگتن با آن مواجه است، چگونگی تعامل با ایران است، به نحوی که این کشور و هم پیمانان منطقهای اش و به طور کلی جامعه بین المللی، به امریکا به چشم یک دولت اثرگذار و مهم نگاه کنند، نه به چشم دولتی که قدرت و عظمت گذشته خود را از دست داده است.