سومین استقلال افغانستان؛ دغدغه‌های پیشین، مدعیان جدید

28 اسد 1400 ساعت 19:05

اما این استقلال، زمانی ارزشمندتر، غرورآفرین تر و قابل افتخارتر خواهد بود که ثمره شیرین آن استقرار حکومتی مستقل، غیر وابسته مبتنی بر اراده آزاد مردم و بازتاب دهنده مشارکت واقعی و عادلانه همه اقوام، جریان‌ها و مذاهب کشور در ساختار سیاسی باشد.


افغانستان در حالی به پیشواز صد و دومین سالگرد استقلال خود از استعمار پیر انگلیس رفت که امروز کشور با خلأ قدرت رو به رو است و مهم‌تر از آن اینکه هنوز هیچ چشم‌انداز روشنی درباره آینده سیاسی کشور وجود ندارد.
 
طالبان به مثابه جریان فاتح ادعا می‌کنند که اشغالگران امریکایی را شکست داده و مجبور به ترک افغانستان کرده اند.
 
این بدون تردید برای همه مردم افغانستان نقطه عطفی ارزشمند محسوب می شود و می‌توان از آن به عنوان فصل جدید استقلال افغانستان از چنگال استعمار نو و اشغالگران امریکایی یاد کرد.
 
هیچ شکی وجود ندارد که مردم افغانستان از حضور اشغالگرانه امریکا در کشورشان ناراضی بودند و خروج نظامیان امریکایی برای بسیاری از آنها مایه سربلندی و افتخار محسوب می‌شود.
 
بر این اساس مردم مبارز افغانستان در تاریخ سیاسی معاصر شان سومین ابرقدرت جهانی را به زانو درآوردند و به این ترتیب آرمان اشغال افغانستان توسط ابرقدرت ها را به رویایی دست نیافتنی تبدیل کردند.
 
اما این استقلال، زمانی ارزشمندتر، غرورآفرین تر و قابل افتخارتر خواهد بود که ثمره شیرین آن استقرار حکومتی مستقل، غیر وابسته مبتنی بر اراده آزاد مردم و بازتاب دهنده مشارکت واقعی و عادلانه همه اقوام، جریان‌ها و مذاهب کشور در ساختار سیاسی باشد.
 
در این تردیدی نیست که طالبان به عنوان اصلی‌ترین جریانی که قادر به شکست اشغالگران امریکایی شدند و آنان را مجبور کردند خاک افغانستان را با سرافکندگی و شرمساری ترک کنند حق دارند نسبت به این دستاورد شگرف شان افتخار کنند و آن را به عنوان یک پیروزی بزرگ و تاریخی جشن بگیرند.
 
اما نکته مهمتر این است که چگونه می‌توان از این استقلال، صیانت کرد و آن را از دستبرد قدرت های برتر منطقه و جهان در امان نگه داشت.
 
همانگونه که اشاره شد مردم مبارز، مجاهد و انقلابی افغانستان در طول تاریخ اجازه سیطره هژمونیک ابرقدرت های اشغالگر و امپراتوری های جهانخوار بر سرزمین خویش را نداده اند، از این منظر امریکا پس از انگلیس و شوروی سومین ابرقدرتی است که با شکست و شرمساری مجبور به ترک افغانستان می‌شود و با وجود هزینه های سهمگین و قربانیان فراوان بدون هیچ دستاوردی خاک افغانستان را وامی گذارد و می رود.
 
با این حال، نکته قابل تامل این است که چرا مردم افغانستان هنوز نتوانسته اند خود از ثمره شیرین مجاهدات و مبارزات تاریخی و انقلابی خویش در برابر قدرت‌های اشغالگر و استعمارگر آنگونه که بایسته بوده استفاده کنند و سود ببرند؟
 
در این شکی نیست که یکی از عوامل مهم این رویداد، موقعیت ژئوپلیتیک وسوسه انگیز افغانستان برای قدرت های امپریالیستی و رژیم های توسعه طلب منطقه‌ای و جهانی بوده است.
 
اما نمی‌توان انکار کرد که همواره عوامل داخلی نیز وجود داشته اند که راه را برای سیطره و نفوذ و سلطه قدرت‌های طماع خارجی بر سرنوشت جمعی ملت خویش هموار کرده اند و به این ترتیب اجازه نداده اند تا افغانستان و مردم مجاهد و مبارز آن از ثمرات و دستاوردهای شگرفی در مبارزه با اشغالگران منتفع شوند.
 
ادامه ده ها سال جنگ و خونریزی و تقابل و تفرقه و تنش، افزون بر سلطه گری رژیم های خودکامه و استبدادپیشه و اقتدارگرا و غیر مسئول که منافع قدرت های خارجی را بر استقلال و آزادی و امنیت و رفاه مردم و وطن خویش و شکوفایی و رشد و تعالی سرزمین شان ترجیح داده اند ریشه در رویکردهای غیر ملّی و سیاست‌های کوته بینانه و منافع زودگذر عوامل دست پرورده قدرت‌های خارجی داشته است.
 
با این حساب و با توجه به اینکه صد و دومین سالگرد استقلال افغانستان از استعمار پیر انگلیس همزمان شده است با خروج شرم‌آور نظامیان اشغالگر امریکایی و متحدان امپریالیست آن و فروپاشی دولت دست نشانده آنها، آیا این بار افغان ها از تاریخ درس می‌گیرند و اجازه نمی‌دهند استقلال و تمامیت ارضی شان قربانی سیاست‌های سلطه گرانه قدرت‌های دور و نزدیک شود؟
 
آیا طالبان که نیروهای اشغالگر امریکایی و متحدان آن را شکست دادند و مجبور به فرار از افغانستان کردند این بار از تاریخ عبرت می‌گیرند و در کنار مردم خویش از ثمرات مبارزات و مجاهدات آنان در راستای استقلال خویش مسئولان و صادقانه صیانت خواهند کرد؟
 
آیا جریان پیروز با دراز کردن دست دوستی و وحدت ملی و برادری اسلامی به سمت جریان ها اقوام و اقلیت‌ها و مذاهب کشور طرح ایجاد افغانستان نوین مبتنی بر استقلال و حاکمیت ملی و تسلط مردم بر سرنوشت خویش فارغ از هرگونه اعمال نظر و نفوذ قدرت های سلطه جویچی خارجی را خواهد ریخت؟
 
آیا امسال و سال های آینده مردم افغانستان به جای آنکه شاهد ادامه جنگ های خونین نیابتی قدرت‌های خارجی باشند با وحدت و هم پذیری ملی و اسلامی به رسالت تاریخی صیانت از استقلال و آزادی خویش خواهند پرداخت؟
هنوز هیچ پاسخی روشن و اطمینان بخشی درباره این پرسش ها و وجود ندارد؛ زیرا طالبان و برنامه آنان برای آینده سیاسی کشور به درستی برای افکار عمومی افغانستان شناخته شده نیستند. هنوز هیچ طرح روشنی برای مدیریت سیاسی کشور وجود ندارد. مشخص نیست که قدرت ها، کشورها و سازمان‌های دخیل در بحران ۴۰ سال اخیر افغانستان آیا این بار استقلال و حاکمیت ملی کشور را محترم می شمارند و به مردم فرصت تصمیم گیری برای آینده سیاسی شان را اعطا می‌کنند یا خیر.
 
با این حال، نمی توان کرد که بخشی از مسئولیت، بستگی به مردم افغانستان، جریان‌های سیاسی، اقوام و اقلیت‌ها و مذاهب داخل کشور دارد‌ آنها می توانند انتخاب کنند که همچنان دست ابزار سلطه جویی های جاه طلبانه قدرت‌های خارجی باشند یا نمایندگان واقعی مردم خویش. آنها می توانند تصمیم بگیرند که آیا همچنان در خدمت منافع و سیاست‌های هژمونیک و ایدئولوژیک خارجی ها باشند یا سومین استقلال افغانستان از اشغال استعمارگران را فرصتی تاریخی برای رهایی از سیطره بیگانگان و سلطه بر سرنوشت خویش قرار دهند.
 
نقش طالبان به مثابه جریان پیروز و فاتح و مدعیان جدید صیانت از استقلال افغانستان که توانسته است ابرقدرت جهانی را به زانو درآورد و افغانستان را از اشغال نیروهای بیگانه رهایی بخشد در این زمینه بسیار حیاتی و سرنوشت ساز است.  آنها در این آزمون بزرگ تاریخی باید نشان دهند که تا چه میزان به مطالبات مشروع و دغدغه های قدیمی مردم خویش اهمیت می‌دهند و برای تحقق واقعی آن، بدون اعتنا به فشارهای عوامل خارجی، برنامه های سازنده، راهبردهای هدفمند و تمهیدات قابل اعمال دارند.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
 


کد مطلب: 141816

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/news/141816/

جمهور
  https://www.jomhornews.com