آرزوهایی که به اسلام قلعه رسید و دفن شد: فریاد زنانی در کشوری ناشنوا

8 اسد 1404 ساعت 11:48

این تصمیم، خواسته فرشته نیست. او با لحنی آرام اما پرشکایت اضافه می‌کند: «هر دختری آرزو دارد روزی ازدواج کند، ولی نه اینقدر زود.»


هرات، افغانستان
فرشته، دختری ۱۵ ساله، پشت پنجره خانه‌ای که خانواده‌اش به‌تازگی در هرات اجاره کرده‌اند نشسته است و به کوچه‌ی خاموش بیرون نگاه می‌کند. کمتر از یک ساعت پیش، سه زن از بستگان دور برای خواستگاری‌اش آمده بودند. مادرش، با لحن محتاطی گفته بود: «باید با پدرش مشورت کنیم.»

خانواده فرشته یک ماه پیش از ورامین، شهری در جنوب تهران، به افغانستان بازگشته‌اند؛ پدرش در آنجا به‌عنوان کارگر ساختمانی کار می‌کرد. اکنون او در جستجوی شغل است، اما مانند هزاران بازگشته‌ی دیگر، هنوز نتوانسته جای پایی در بازار کار این کشور بحران‌زده باز کند.

فرشته که تا صنف هشتم در ایران درس خوانده و امیدوار بود روزی در دانشگاه تحصیل کند، حالا درگیر پرسش‌هایی کاملاً متفاوت است — رنگ لباس عقدش چه باشد؟ مراسم در کجا برگزار شود و چه کسانی را به این مراسم دعوت کند؛ او در گفت‌وگو با خبرنگار جمهور می‌گوید: «پدر و مادرم می‌گویند وقتی نه می‌توانی در افغانستان درس بخوانی و نه کاری پیدا کنی، ازدواج بهترین راه است. وقتی گفتم فقط ۱۵ سالم است، گفتند تا عقد تمام شود، ۱۸ ساله می‌شوی.»

این تصمیم، خواسته فرشته نیست. او با لحنی آرام اما پرشکایت اضافه می‌کند: «هر دختری آرزو دارد روزی ازدواج کند، ولی نه اینقدر زود.»

او تنها نیست. هزاران دختر نوجوان دیگر که همراه خانواده‌های مهاجر خود از ایران اخراج یا بازگردانده شده‌اند، اکنون با محدودیت‌های آموزشی، اجتماعی و شخصی شدیدی مواجه‌اند.

مائده، دختر ۱۹ ساله‌ای که در مشهد جودو تمرین می‌کرد، یکی از آنان است. او از ۱۲ سالگی وارد این رشته شده بود و در مسابقات محلی چندین مدال کسب کرده بود. اما بدون داشتن مدارک قانونی اقامت، او و خانواده‌اش ناگزیر به افغانستان بازگشتند.

در هرات، نه‌تنها باشگاه زنانه‌ای وجود ندارد، بلکه زنان و دختران از هرگونه فعالیت ورزشی محروم‌اند. مائده می‌گوید:
«می‌خواستم ورزش را ادامه دهم و افتخار بیاورم، اما حالا در یک کارگاه خیاطی کار می‌کنم. دیگر حتی اجازه ندارم لباس ورزشی بپوشم، چه برسد به تمرین.»

وضعیت برای زنان سرپرست خانوار پیچیده‌تر است. مریم، زنی ۴۲ ساله، پس از مرگ همسرش که عضو اردوی ملی پیشین بود، به ایران مهاجرت کرد و در آنجا یک کارگاه کوچک خیاطی راه انداخت. سه سال بعد، حالا که به هرات برگشته، با محدودیت‌های جدی مواجه است: او به‌عنوان زن، حق اجاره‌ خانه ندارد. حتی برای راه‌اندازی دوباره کارگاه، باید یک مرد را به‌عنوان نماینده رسمی معرفی کند.

مریم می‌گوید: «اگر بخواهم خانه بگیرم، به من نمی‌دهند. اگر بخواهم خرید و فروش کنم، باید مردی آن را انجام دهد. نه اجازه کار دارم، نه درآمد، نه امنیت.»

او حالا به ازدواج دوباره فکر می‌کند، نه از روی میل، بلکه برای اینکه پسرش «بیشتر از این سختی نکشد».

در ماه‌های اخیر، وزارت داخله ایران اعلام کرده که بیش از یک میلیون مهاجر غیرقانونی افغان به کشور خود بازگردانده شده‌اند؛ طالبان نیز آمار مشابهی را منتشر کرده است. در میان این جمعیت، ده‌ها هزار دختر نوجوان و زن جوان حضور دارند که بازگشت به افغانستان برایشان مترادف با از دست رفتن آزادی، آموزش و رؤیاهای شخصی است.

زنان و دخترانی که زمانی مستقیم یا غیر مستقیم در مدارس، سالن‌های ورزشی و کارگاه‌های آموزشی ایران حضور داشتند، حالا در کشوری زندگی می‌کنند که آموزش متوسطه برای دختران ممنوع است، ورزش مختص مردان شده و حضور اجتماعی زنان به شدت محدود شده است.

برای بسیاری از آن‌ها، بازگشت به افغانستان، بازگشت به زندانی است که در آن، آینده نه تنها دور، بلکه ممنوع به نظر می‌رسد.

خبرگزاری جمهور - ولایت هرات
 
 


کد مطلب: 184441

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/news/184441/

جمهور
  https://www.jomhornews.com