حزب التحریر چه می خواهد؟ چه می کند؟

19 ثور 1392 ساعت 8:56


اشاره: نبشته زیر در مورد فعالیت های حزب التحریر گرد آوری  شده است.  در این مقال، تلاش براین است تا زاویه های پنهان نگرانی ها و آسیب هایی که از سبب فعالیت های تخریبی این حزب؛  متوجه ما و جهان  می شود را در یک واکاوی همه جانبه مورد مداقه قرار داده و به معرفی بگیریم.
حزب التحریر تا اکنون در افغانستان به گونه غیر رسمی فعالیت دارد و دلیل اینکه این حزب حاضر نیست تا ثبت وزارت عدلیه کشور شود و جواز فعالیت دریافت کند این است که حزب التحریر دولت افغانستان را مشروع نمی داند و باور دارد که از "نظام فاسد و غیر اسلامی، جواز فعالیت خواستن گناه است".
×××
بخش اولHTlogo_main
حزب می تواند نقش پایه را در یک نظام بازی کند و داشتن حزب با معیارهای اساسی، به نحوی سهم و حضور مردم در قدرت و سیاست، و نیز تمثیل اراده مردم و نمادی از مردمی  و دموکرات بودن نظام است.
احزابی که توسط مردم ایجاد و اکثرا توسط مردم رهبری و اداره می شوند؛ بدون شک در ساختار سیاسی و اجتماعی نظام ها تاثیرگذار و در رسیدن به یک جامعه سروسامان یافته، بس مهم و سرنوشت ساز خوانده می شود.
اصطلاح " دولت در سایه" یکی از ویژگی های این تشکل مردمی است. این مورد نشان دهنده آن است که احزاب در نظام های پارلمانی با نفوذی که در مجلس نمایندگان (خانه مردم) دارند؛ صلاحیت دخل و تصرف را در امور حکومتداری به صورت واضح دارا می شود و با اعمال رای قبول و یا رد به وزیران، نقش بازی می کنند.
در این جا به خوبی پی می بریم که نقش حزب در ساختار نظام های سیاسی در چه حد مهم و این سهم تا چه میزان نزدیک به مرام های مردم است.
اما حزبی که ما از آن حرف زدیم، همان حزب است که با درنظر داشت منافع و در مطابقت با مسیر نظام سیاسی جامعه حرکت کند؛ در تقابل با ارزشهای عمومی واقع نگردد و نیز نزدیکی خود را با خواست ها و آمال مردم و جامعه حفظ کند. یک چنین حزبی بی تردید باید در یکی از نهاد های دولت ثبت شود و مشروعیت خود را از طریق اخذ جواز فعالیت؛ ضمانت کند.
تا سال 2009 شمار کلی احزاب فعال در افغانستان به 110 حزب می رسید که در حال حاضر، بر اساس قانون جدید احزاب سیاسی ریاست انسجام  وزارت عدلیه، از مجموع این رقم تنها 56 حزب با تجدید جواز فعالیت می کنند.
حزب التحریر، یکی از احزابی است که همواره با راه اندازی پروپاگندها و ذهنیت سازیها، در مخالفت با دولت افغانستان، پیکار می کند. این حزب از سال 2003 به این سو در کشور (به گونه غیر رسمی) فعالیت دارد و صاحب نشرات گسترده است. فعالیت های این حزب از سایت رسمی گرفته تا نشرات چاپی؛ جلسات مخفی و علنی، حتا تا مرز کنفرانسهای خبری وسعت دارد. اما چیزی که مایه تردید است؛ نشانی از این حزب در ردیف احزاب ثبت شده در وزارت عدلیه به چشم نمی خورد.
تردید این جاست که در عالمی از روشنایی و با وجود آفتابی بودن فعالیت ها و موضع گیری حزب التحریر علیه دولت افغانستان؛ باری مقامهای افغان در مورد غیرمشروع بودن فعالیت های این حزب حرفی به میان نیاورده اند؛ در حالی که جدای از فعالیت های تخریبی، اخذ جواز فعالیت برای هر حزبی، حتا حزب دولت محور نیز الزامی و ضروری است.
این سئوال را همین اکنون و در همین جا مطرح می کنیم که پاسخ دولت افغانستان در مورد این سکوت معنادار چه خواهد بود؟ آیا این نشانگر این امر نیست که گویی معامله ای میان التحریر و دولت افغانستان در کار است؟
 ×××
حزب التحریر در سال 1953 تاسیس شد و بنیانگذار این حزب شیخ تقی الدین النبهانی می باشد. یکی از بزرگترین شعارهای این حزب در اوایل ایجادش، احیای مجدد "خلافت اسلامی طبق سنت پیامبر اسلام (ص)" بود و این شعار کماکان حفظ شده است.
در حال حاضر شیخ عطاء بن خلیل أبو الرشته به عنوان امیر و نوید بت، سخنگوی رسمی این حزب هستند و از اینکه اساسی ترین شعار این حزب، روی کار کردن خلافت اسلامی است، کشورهای اسلامی، در گزارشهای رسمی این حزب با نام " ولایت‌ " خوانده می شود به گونه ای که: ولایت پاکستان، ولایت ایران و نیز ولایت افغانستان در حوزه خلافت، کشور مستقل نه، بل در محدوده یک ولایت به چشم قلمداد می شود.
این حزب که به گمان اغلب، وجه تسمیه آن برگرفته از میدان مشهور "التحریر" مصر است، در اکثر کشورهای جهان، به ویژه در کشورهای آسیای مرکزی فعالیت دارد و اعضای این حزب معمولا اهل دانشگاه ها و امامان مساجد هستند که ( به جز رهبران ارشد و نمایندگان ساحوی)، به گونه داوطلب کار می کنند. این حزب از بدو تاسیس تا حال در کشورهای مختلف وارد مبارزات (جهاد) برای تغییر نظام ها و براندازی نظام دموکراسی شده است.
 برنامه ریزی مدیران عامل این حزب با شیوه های مختلف از جمله تحریک احساسات، توانسته در حلقه های " دعوت گران و مبارزان"، جوانان را جلب و جذب کند و از این رو جوانان خونگرم در زمینه توسعه و رشد این حزب از هیچ تلاشی دریغ نکردند و بارها خبر کشته شدن افراد دعوت گر متعلق به این حزب؛ در کشورهای مختلف، در رسانه های برقی و چاپی نشر شده است. چنانچه در اعتراض به شکنجه کردن اعضای این حزب در کشورهای ازبکستان و قرغیزستان و پاکستان؛ اعتراضها از آدرس افراد وابسته به این حزب، به گونه گسترده، دامن نشریات چاپی و برقی، به ویژه نشرات مربوط به این حزب را گرفت.
افراد فعال این گروه بر حسب سلیقه خود قانون وضع می کنند و تفسیر حدیث و آیت را خود می سازند و به خورد دیگران می دهند. در بیانی مختصر می توان مدعی شد که آنان با همه جناح های اسلامی و غیراسلامی سر ناسازگاری دارند و خوانش و تفسیرشان از دین، منحصربه فرد و متفاوت است.
==
بخش دوم
پس از ورود شاخه این حزب در افغانستان، این تشکل توانست به سادگی مورد پذیرش تعدادی از روحانیون در مساجد قرار گیرد و بعد این ذهنیت با شعارهای احساسی که در برنامه کاری این حزب بود،  مرز دانشگاه را درنوردید و در استخدام استادان( بخصوص استادان دانشکده شرعیات) موفقانه عمل کرد و این جنبش افراطی رونق بیشتر یافت. استادانی که عضویت گرفتند؛ تا پای جان در خدمت امیال و آرمانهای این حزب از کوشش بی شایبه دریغ نکردند و این روند تا مرز جلب و جذب دانشجویان شرعیات به درازا رسید.
از آن پس این دانشجویان بودند که با خونگرمی تمام به " دعوت" دیگران پرداختند. اینکه دعوت کی ها و برای کدام اهداف؛ غالبا خودشان نیز زیاد در جریان نبودند و آنچه آنان برایش مامور شده بودند، همانا احیای دین اسلام و سنت ناب محمدی! بود که بی وقفه وقت خود را وقف آن کردند. آهسته آهسته این گروهک تندرو، دریچه های دیگر دانشکده ها را نیز پیمود و مرز دعوت آن، دانشگاه شمول شد.
کسی به این موضوع فکر نکرد که گروهی که از خارج کشور حمایت می شود و نگرشهایی جدید و عجیبی از دین برون می دهد، چگونه این اجازه را به خود داده است که در میان دیگر مسلمانان وارد شده آنها را به (اسلام)! دعوت کند؟
به سادگی این مساله مطرح می شود که هرگاه مسلمانی از دین اسلام به فرقه دیگر( آنهم با رویکرد دعوت) کشیده می شود؛ راستی این فرقه را چه می توان نامید؟ این حزب از کدام اسلام حرف می زند در حالی که تمامی کسانی را که با اشتیاق به سمتی می کشاند، دانشجویان مسلمان و از کشور اسلامی هستند. آیا این اصطلاح دعوت در زمان پیامبر و خلفا؛ در برابر غیر مسلمانان استفاده نمی شد؟ این است طریق پیش گرفته شده از آدرس این حزب و مهم تر از همه میماند حرفهای پس از جلب و جذب.
 شاگردان ومریدان این جنبش بیگانه گرا چه می آموزند؟ در نشست های مخفی آموزشی این حزب، چه چیزی به خورد جذب شدگان داده می شود؟
نوت پاره هایی مبنی بر جریان جلسات این حزب وجود دارد که حاکی از ضرب و جمع کردن تمامی منابع و ذخایر زیرزمینی موجود در کشورهای عربی است.  در این نوت پاره ها که یادداشت های یکی از شرکت کنندگان این جلسات است؛ منابع زیرزمینی و پولی که در کشورهای عربی از قبیل ذخایر طلا، نفت و دیگر منابع وجود دارد؛ حرف به میان رفته است و این سرمایه را متعلق به "امت مسلمه" خوانده است! امت مسلمانی که در مناطق مختلف زیر خط فقر زندگی می کنند و روزانه ده ها نفر از سبب فقر و گرسنگی می میرند ( پس این سرمایه برای کدام روز این امت است)، و در آنطرف باداران عربی این حزب در عیش و نشاط به سر می برند و گاهی هم در مخیله شان تصور این بیداد راه نخواهد یافت.
با این وضع؛ نمی دانم این مریدان مخلص که در چنین جلسات حضور می یابند، آنهم از آدرس یک دانشجوی سواد آموخته؛ چرا نیم نگاهی به این شرایط عینی و واقعی نمی اندازند و فریب این صحنه سازیهای واهی را می خورند.
×××
هر چند تمامی رهروان حزب التحریر از این که در جهت اصلاح جامعه! و تحقق خلافت اسلامی و احیای سنت نبوی کار می کنند، با اشتیاق کامل و حتی اغلب به گونه رضاکار فعالیت دارند، از این رو تمامی اعضای این حزب به سادگی حاضر می شوند تا به دعوت حضوری بپردازند و این روش از جهات مختلف قابل دسترس و ساده می شود.
چنانچه از پیش تذکر رفت؛ بیشترین و فعالترین اعضای این حزب در افغانستان، دانشجویان و طلاب مدارس وملاامامان مسجد می باشند؛ در اکثر این اماکن، رابطه های اعضای تازه وارد و قدیمی در محدوده پیوند استادی – شاگردی قرار دارد که به شدت تاثیرگذاری وتاثیر پذیری توام با احترام در این جمعیت ها فوران می کند.
اینجاست که همه زمینه ها برای تبلیغ و ترویج اهداف این حزب به سادگی فراهم شده، راه ها به سادگی در مسیر برنامه های از قبل مشخص شده؛ هموار می شود و شیپور تبلیغی این حزب صدایی بلندتر از همیشه  را فریاد می کند، نشرات گسترده این حزب در قالب های کتاب، مجله، ماهنامه، گاهنامه، بروشورهای تبلیغی و در نهایت مجموعه از داده های این حزب در آدرس سایت رسمی حزب به نشر می رسد.
در میان کتاب های نشر شده توسط این حزب، عنوانهای درشت تر و زننده ای به چشم می خورد ؛  دموکراسی نظام کفر است، خلافت اسلامی، تکتل، میثاق امت، منهج ، خلافت چگونه نابود شد، رد مفکوره کمونیزم و اشتراکی و ده ها مورد دیگر.
در این میان مجله و ماهنامه "خلافت" نیز به گونه مسلسل به نشر می رسد و به سادگی و بدون کدام هراسی پخش و به دسترس علاقه مندان قرار می گیرد در حالی که به گونه مثال در شماره 3 و 4، سال دوم ماهنامه خلافت ، این ارگان نشراتی، حامد کرزی رییس جمهور را ظالم و مزدور و نوکر خارجیان  می خواند.  پر واضح است که به کارگیری چنین الفاظ از طرف حزبی که مشروعیت دولت را نمی پذیرد؛ در مقایسه با تمامی حرفهای رکیک و طنزی دیگر که از آدرس دیگر رسانه ها علیه دولتمردان گفته می شود، فرق فاحش دارد.
گاهنامه " خلافت" نیز که موضع گیری ها و مناسب های خاص را پوشش میدهد، به گونه منظم به نشر می رسد.
فعالیت این حزب تا این جا به صورت نرم افزاری و سخت افزاری به راحتی و بی هیچ مانعی جریان می یابد که می توان جدیت این حزب را در دوام و قوام فعالیت هایش سراغ کرد.
در کتاب " دموکراسی نظام کفر است" نوشته ی عبدالقدیم زلوم، شیخ عربی؛ هیچ تعجبی  ندارد که در طرح پشتی آن به خط درشت آمده است:  از نشرات حزب التحریر، زیرا تا حال هیچ واکنش جدی نسبت به جلوگیری فعالیت های این حزب از آدرس دولت دیده نشده است.
با این همه بی توجهی در قسمت عدم مشروعیت این حزب، جای تردید باقی نمی گذارد که مقامهای بلند پایه حکومتی نیز با این جماعت تبلیغی همدست و همداستان باشند، در غیر آن چگونه ممکن خواهد بود که یک حزب فرا منطقه یی با فعالیت های خطرساز و گسترده، بدون اخذ جواز فعالیت، زمین و زمان را بکوبد و نشرات آن نیز به گونه آزادانه در مطابع شهر چاپ شوند.
کتاب دموکراسی نظام کفر است؛ در مطبعه‌" امت‌  در شهر کابل از چاپ بر آمده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: "دیموکراسیی را که غرب کافر در کشورهای اسلامی به راه انداخته است یک نظام کفری بوده، با اسلام هیچ میانه ای ندارد نه از دور و نه از نزدیک. این نظام با احکام اسلام در کلیات و جزییات و در مصدریکه از  آن نشأت نموده و عقیده ای که از آن سرچشمه گرفته و  اساسی که بر آن استوار می باشد و  در افکار و  نظام هایی که بمیان آورده است، تناقض کلی دارد".
در جای دیگر نیز به نقل از این کتاب می خوانیم:
دموکراسی بر دو  اندیشه استوار است: سیادت (صلاحیت حلال و حرام قرار دادن) از  آن مردم است و مردم مصدر و منبع قدرت ها و صلاحیت ها می باشد.
در نتیجه این دو  نقل فوق؛ تلاش نویسنده این است که سیادت این نظام را زیر سئوال ببرد و این که محور دموکراسی در  پیرامون مردم سالاری می چرخد را به باد مسخره بگیرد و بر الهی بودن نظام اجتماعی تاکید دارد. یاد آور می شوم که این بحث ها درحمایت ازدموکراسی حساب نشود؛ چه این که این شیوه سیاسی نیز در موارد زیادی جای نقد دارد، اما رویکرد حزب التحریر و مسیری که دنبال می کند؛ پر واضح است که اهداف دستان بیرونی با حمایت مالی در پشت اینهمه شعار قرار دارد.
به باور این نویسنده فوق الذکر، دموکراسی از آن جایی که ساخته و بافته دست بشر است، بی تردید نواقص فاحش دارد و هیچگاه نمی تواند نیازمندیهای مردم را در یک جامعه مرفوع کند و این تنها " خلافت اسلامی‌" است که می تواند جوابگوی نیازهای زندگی بشر باشد؛ خلافتی با حدود و صلاحیت تراشی های حزب التحریری.
در یک مورد دیگر، تعجب در این جاست که چگونه ممکن است جوانان دانشگاهی امروز که اکثر شان جنگ را با خون و پوست تجربه کرده اند و دوره وحشت واختناق طالبان را نیز از نزدیک شاهد بودند و همواره از آن شکایت ها داشتند، بار دیگر با یک رویکرد استثنایی به دعوت این حزب بی نام و نشان و غیر مشروع لبیک گفته، به زودی آماده مبارزات سخت حتا تا مرز مرگ شوند؟
یکی از عمده دلایلی را که می توان در این زمینه بر شمرد؛ ذهنیت سازی های کاذب از آدرس گماشتگان برای تحریک احساسات جوانان دانشجو است که از این مجرا این حزب می تواند به سادگی به اهداف بزرگی دست یازد و در فرصت کم راه درازی را طی کند. برای مصداق این ادعا، همین بس که این حزب؛ دخل گاوصندوق های پولی امارات متحده عربی را به خورد جوانان می دهد و این دارایی ها را بی هیچ صلاحیتی؛ به حساب تمام کشورهای اسلامی واریز می کند! در حالی که عربهای سرمایه دار در هیچ موردی به حال فقرا در جهان و به ویژه در افغانستان توجه نداشته اند که ما پول آنان را به گونه نا موجه به حساب "امت مسلمه" واریز کنیم؟
این موضوع نشان میدهد که گردانندگان اصلی این حزب؛ بر می گردد به کشورهای عربی. در مورد ذکرشده؛ دیکته های غرض آلودی محسوس است که مسئولان افغانی این حزب آنرا نشخوار کرده، بدون تحلیل و تعمق در تبلیغ آن تلاش می کنند.
==
بخش سوم  
 "بنیادگرایی یک پدیده تاریخی است، که صفت بارز آن بیگانگی خصومت آمیز در قلب فرهنگ اطراف آن است".
در کنار نشرات و تبلیغات گسترده، این حزب به برگزاری نشست های مخفی دست می زند که خطر سازترین و عمده ترین نگرانی را نیز همین مورد در قبال خود دارد و به نحوی پرسش برانگیز نیز است که چگونه در کنار این همه تبلیغات و نشرات آزاد؛ جلسات مخفی دایر می شود؟ باید پرسید که کدامین گوشه از حرفهای متولیان تحریر باقی می ماند که به صورت آزاد مصلحت نمی بینند که به آن بپردازند؟ اساسا در این جلسات مخفی چه صحبت هایی مطرح می شود؟ شرکت کنندگان این نوع جلسات معمولا کی ها اند؟
این جاست که به راحتی تردیدها و نگرانی ها در مورد حضور و فعالیتهای این حزب که شبهه های زیادی در مورد پیوند آن با آدرسهای خارجی نیز متصور است، به وجود می آید و این فکر که حزب التحریر دقیقا در صدد چیست؛ ذهن همه را می خارد و فعالیت های این حزب را بیش از پیش مشکوک می نمایاند.
×××
طالبان به حیث یک پروژه اما با یک رویکرد به شدت افراطی توسط انگلستان، آمریکا و پاکستان  تاسیس شد و در ظاهر در صدد ترویج و تحکیم شریعت اسلامی برآمد. این گروه تا دندان مسلح جنگید و وعظ و خطابه سرداد تا اسلام ناب محمدی! احیا و شریعت اسلامی به تمام معنا پیاده شود، اما این گروه اندکی پس از تاسیس، به شدت از کنترل گردانندگان اصلی خارج و تبدیل به یک درد سر بزرگ برای ایجاد کنندگان اش شد و این گروه افراطی در مبارزه با برخی از ارزشها به صورت بیرحمانه به مخالفت پرداخت.
بازگشت به مرحله اولیه ظهور اسلام، حکمفرمایی شریعت در جامعه، احیای سنت رسول الله، جهاد با کفار، بستن مکتبهای دختران، تخریب میراث باستانی و فرهنگی از جمله پیکره های بودای بامیان و منار چکری کابل و دهها مورد دیگر از جمله شعارهای  اصلی این گروه به حساب می آمد.
حزب التحریر نیز همین را می خواهد. حتا با فعالیت های بیشتر و راهکارهای به شدت مدرن. تا اینجا شاید نتوان میان این دو گروه تند رو فرقی قایل شد، اما نگرانی جاگزینی حزب التحریر با طالبان عملا وجود دارد و از اینکه مسیر حرکت هر دو فی النفسه یکی است می  توان این نگرانی را بجا و خیلی ها هم دقیق خواند.
 رزاق مامون در این مورد می نویسد:
"برای من همیشه این سوال مطرح است: آیا حزب التحریر پوشش بعدی واقعیت ها در افغانستان و منطقه خواهد بود و سرانجام طالبان جای خود را بالطبع به این گروه خالی خواهند کرد؟
درحالی که گروه طالبان به شدت ناسیونالیست وبومی اند؛ حزب التحریری ها جهانی وبی مرز اند.
گزارش های دقیقی وجود دارند که حزب التحریر اندک اندک طی سال های اخیر به پناه گاه منتقدان، ناراضیان و دادخواهان تندرو مبدل شده است. رهبری و تشکیلات حزب التحریر به همان اندازه یی مرموز و به چشم نیامدنی است که دیدن ملاعمر تا امروز، حسرت به دل دوستان ودشمنانش نشانده است".
با این حال آیا گروهی که جهانشمول شعار می دهد و عمل می کند؛ نمی تواند از یک گروه بومی و کوچک خطر آفرین تر باشد؟ آیا این حزب دراین صورت، یک تهدید جهانی نیست؟ کدام کشور جهان به گونه رسمی اعتراضی علیه این حزب داشته است؟
دیده می شود که در کشورهای مختلف به ویژه در آسیای مرکزی برخی از فعالان این حزب دستگیر و شکنجه  می شوند و نیز گاهی هم دیده می شود سایت رسمی حزب التحریر سر و صدا راه می اندازد و شعار ضد استعماری سر می دهد و امریکا و دار دسته اش را مزدوران جیره خوار می خواند و پیروانش را روحیه می بخشد تا به مبارزات خویش ادامه دهند و چه بسا اینکه در برخی موارد این گونه تعذیرات نه تنها که نمی تواند مانع فعالیت های این حزب شود، بل نشرات و تبلیغات این حزب در حدی قوی است که با صحنه سازی ها و سر دادن شعارهای احساس بر انگیز؛ هزاران هوادارش را تحریک به تشدید مبارزات و جهاد می کند و در نهایت همین سنگر گرم و آتشین جهاد از نوع حزب التحریری است که همواره شعله ور می ماند و شرق و غرب را نشانه می گیرد.
هنگامی که در می یابیم که جهانبینی حزب التحریر از نوع خودش با دین وعقل و سنگ و چوب سر ناسازگاری دارد و خوانش منحصر به فرد ارایه می دهد؛ راه هر نوع تعامل و تفاهم در ما می خشکد و دیگر امیدی برای رسیدن به آرامش و امنیت باقی نمی گذارد.
با این حال این پرسش را همینجا مطرح می کنیم که به تناسب فعالیت های تخریبی و ذهنیت سازی افراطی علیه زمین و زمان از آدرس این حزب، عملکرد کشورهای جهان در چه میزان بوده است؟ راستی این سکوت چه معنا را می رساند؟ آیا عجزی در کار است یا هنوز عاقبت این مبارزات برای بر اندازی صلح و امنیت و نیز تبدیل کردن جهان به تاریکنای افراط و تشتت محسوس نیست؟
در زیر چند نمونه از اعتراضات رسانه یی جزب التحریر را می آوریم که در واکنش به شکنجه و زندانی شدن اعضای این گروه در کشورهای مختلف به نشر رسیده است:
کریموف؛ این قصاب آسیای میانه یک بار دیگر مدت حبس اعضای حزب التحریر را به سه و چندین سال دیگر تمدید بخشید. کریموف، این دشمن الله سبحانه و تعالی و خاین بزرگ ازبکستان، که کینۀ عمیقی نسبت به اسلام دارد، تنفر شدید خود را در قبال مسلمین به خصوص اعضای حزب التحریر اعلام کرد. ‏‏کانگرس منافق ایالات متحده حملات طیارات بی پیلوت را کنترول کرد.  کریموف یهود، جنگ خود را با الله سبحانه و تعالی و حزب التحریر تجدید بخشید؛ محمد امین و سایر شباب حزب التحریر را شدیداً مورد تعذیب و شکنجه قرار داد. کریموف، دشمن الله، قاتل خونخوار، همراه با مزدوران استخباراتی، اوباشان و ملیشیای خود که قضات و دادستانان تحقیق را نیز شامل می شود؛ جنگ خویش را با الله و اعضای حزب التحریر ادامه می دهد.  تداوم کشتار اطفال و زنان توسط بمباردمان نیروهای ناتو در افغانستان، ضرورت بازگشت فوری دولت خلافت را ثابت می سازد.  حجاب به عنوان یکی از فرایض اسلامی هرگز تحت سایه نظام سکولار دیموکراتیک ترکی تضمین شده نمی تواند.  ای رییس جمهور، از استقبال احمدی نژاد – متحد خاین الشام، در روز قیامت چه پاسخ می دهی(؟!) حزب التحریر کنفرانس تاریخی و بین المللی خویش را در جاکارتای اندونیزیا تحت عنوان "خلافت: ناجی واقعی زنان از فقر و بردگی" در 22 دسمبر سال 2012م به پایان رسانید. کرزی هم به اهداف امریکایی کمک می کند. جنایت امریکا هیچ حد ومرزی را نمی شناسد.  بعد از ۲۰۱۴ حدود ۱۲ هزار نیرو ناتو در افغانستان باقی خواهند ماند.  در دیموکراسی از یک سوراخ چندین بار گزیده شدیم. نیروهای اشغالگر امریکایی در منطقه دره تنگی ولایت لوگر بر یک مسجد و چندین خانه حمله ور گردیده و علاوه بر تخریب مسجد، 14 تن را شهید و هفت دیگر را به شدت مجروح نمودند. و در موارد خاص دیگر، از این قبیل شعارها و عبارت های احساس برانگیز و صحنه سازی های عجیب، در نشرات این حزب بر می خوریم که خود نشان می دهد که یکی از ویژگی های اصلی این حزب عدم انعطاف پذیری و تعامل پذیری با هیچ جناح؛ حتا دشمن و دوست امریکا؛ که این حزب بزرگترین دشمن آن نیز است، سر سازگاری ندارد و همواره به قلمروهای دور و نزدیک حمله می برد و جنگ های فکری را نیز راه می ندازد.
==
بخش چهارم
   در سالهای اخیر، گروه های تبلیغی زیاد از جمله گروه مسما به فرقه وهابیت، راه مساجد و مدارس را به ویژه در ولایات شمال کشور؛ فی سبیل الله می پیمایند و با اشتیاق کامل برای اینکه به هدف والایشان نزدیک می شوند؛ در ترویج طریقت وهابیت از هیچ سعی و تلاشی دریغ نمی کنند.
این فرقه تا حد زیادی موفق بوده است و توانسته به زودی میان توده و عوام نفوذ کند و تعداد زیاد از ملاهای مسجد را نیز در این مکتب دعوت کند.
هرچند مخالفتهایی نه چندان قوی، همواره متوجه نفوذ بیش از حد این مکتب مذهبی از آدرس برخی از شخصیت ها در برابر فعالیتهای این جمعیت وجود داشته؛ اما چنانکه دیده می شود این روش فکری مذهبی بر خلاف طالبان و حزب التحریرـ که یکی بومی است و شعار سراسری و ملی دارد و دیگری جهانی است و دنبال بر قراری خلافت اسلامی و یکجا کردن تمامی کشورهای مسلمان نشین - ؛ به شدت کهنه گرا و روش خاص خود را دارد.
این فرقه مذهبی بیشتر دنبال شکار مهره های متعصب و کور است و خلاف حزب التحریر که توجه به جماعت های باسواد، دانش آموختگان و دانشگاهیان دارد؛ بیشتر در مساجد آنهم در ولایت دور دست و باذهنیت های مکدر کار می کند که این روش در نوع خود  کور خطر ساز است، هرچند این حرکت کور به صورت آگاهانه و مدیریت شده؛ در جهت منفی جریان دارد و در خدمت دار و دسته آل سعود و همتایان عربی شان است. این تندروان افراطی که در سایه تعصب و تحجر به قیام رسیده اند؛ در حد انفجار و انتحار آماده مبارزه هستند.
دیده می شود که حزب التحریر همانگونه که در برابر جنبش طالبان می تواند امتیازات و مشخصه های خاص داشته باشد، در مقایسه با فرقه وهابیت نیز می تواند عمل گراتر و مجهز با ابزارهای جدید و شیوه های عصری و فرهنگی به حساب آید و با این رویکرد وارد صحنه شده است.
این حزب در تناسب با فرقه وهابیت، به شدت سیاسی است در حالیکه فرقه وهابی گرا،  مهره های سنتی و بومی- مذهبی را آنهم در دور افتاده ترین مناطق افغانستان و اکثر در مساجد و مدارس نشانه می گیرد و ابزار کار آنها نیز در حد تبلیغ حضوری توسط ملاها و تبلیغی های پاکستانی و همکاران بومی ــ افغانی شان خلاصه می شود در حالی که حزب التحریر امروزه بیش از هر حزب حتا برخی از احزاب رسمی افغانستان نشرات حضوری، چاپی، و برقی دارد و نه تنها از آدرس مساجد و مدارس، بل در دانشگاه ها رخنه کرده است و از نفوذ بالایی برخوردار است.
از نظر هدفمندی نیز این دو جنبش به کلی از هم فرق دارند. برای مکتب وهابیت، جهاد به عنوان یک فریضه، در هر حدی که باشد؛ و اتمام حجت؛ هدف بزرگی است، اما حزب التحریر به این اندازه اکتفا نمی کند و در صدد تلفیق نظامهای مختلف و کشورهای مختلف؛ تحت یک نظام یعنی "خلافت اسلامی" است.
هر چند تمامی گروه های تندرو، به نحوی با تجدد و توسعه روزمرگی جامعه مخالف هستند و از دیدگاه آنان هر نوع تجدید پذیری "بدعت" است و بدعت؛ یکی از اساسی ترین نکات ضد ارزشی از دیدگاه آنان است. حزب التحریر بیشترین ضدیت را با هر نوع توسعه و نو آوری دارد و به ویژه در زمینه کاربری این ابزارهای جدید، روشهای سختگیرانه ای را پیشنهاد می کند که مساوی با استفاده نکردن آن است.
حزب التحریر، به هیچ عنوان نو آوری ها را تحمل نمی تواند و هر چند به رغم این که این حزب جهانشمول در پیشرفته ترین کشورهای جهان نمایندگی و عضوهای فعال دارد، اما بزرگترین دغدغه این اعضا مانع شدن از روند توسعه و تجدید روزمرگی های جهان است.
چنانچه  تذکر رفت یکی از اساسی ترین آرمانهای حزب التحریر؛ پیاده کردن شریعت اسلامی (با تعبیر و تفسیر منحصر به فرد این حزب)  و برپایی "خلافت اسلامی" در جهان است؛ اما اینکه چه کسی به عنوان خلیفه انتخاب خواهد شد؟ پرسشی است که هنوز اعضای این حزب، خود پاسخی برای آن نیافته اند.
 آیا ملک عبدالله یکی از مهره های محتمل خواهد بود؟ یا مولانا فضل الرحمان پاکستانی و یا هم ایمن الظواهری مصری و دیگران، آیا اعضای این حزب که بدون چون و چرا  در رکاب این حزب می جنگند، گاهی از خود پرسیده اند:  به راستی شخصیت های نامبرد واجد شرایط کاندیدا شدن در مقام خلیفه هستند؟ آیا این خلفا با خلفای صدر اسلام همطراز و همسو اند؟، به قطع می توان گفت که پاسخ منفی است. پس این حزب دنبال چیست؟
به تصور غالب، این حزب از طرف عمال عربستان حمایت مالی نمی شود تا احترام و سلطه جهانی این کشور به عنوان یکی از صاحبان دین اسلام و مرکز ظهور این مکتب حفظ شود. در غیر صورت؛ سود فعالیت های این حزب برای عربستان چیست؟ یا بهتر بگوییم این کشور به حزب التحریر در بدل چه چیزی پول می دهد؟
این موضوع برای این مطرح می شود که پس از انقلاب بهار عرب در کشورهای عربی که منجر به تحولات بزرگ سیاسی شد و نظامها در نتیجه آن تعویض شدند؛ در آن هنگام شاه عربستان به صاحب شبکه فیسبوک پیشنهاد خرید این شبکه را به مبلغی بالغ بر 150 میلیار دالر داده بود تا پایه های حکومت شاهی این نظام پا برجا بماند . این در حالی است که می توان گمان برد که حکومتی که از خطر اجتماعی یک شبکه مردمی در این حد هراس دارد و آماده به هزینه کردن پول هنگفت می شود پس علاقه به حفظ این سلطه دارد و با این حال به راحتی این نوع گروهک ها را تمویل می کند تا این سلطه نه تنها در سطح ملی حفظ شود؛ بل زمینه را برای فرامرزی شدن این جایگاه جهانی اش هموار کند.
×××
مرتضی شیرودی در یک بررسی زیر عنوان " جهانشمولی حزب التحریر الاسلامی، زنگ خطر برای آمریکا" آورد است:
حزب التحریر الاسلامى (حزب اسلامى آزادى‏خواه) یك سازمان سیاسى اسلامى است كه تشكیلات آن در چهل كشور جهان فعالیت مى‏كند. با این وصف، این حزب، در هیچ كشورى، دفتر قانونى و مكان رسمى براى فعالیت هایش در اختیار ندارد؛ زیرا هدفى را كه این حزب دنبال مى‏كند، جهاد با آمریكا، سرنگونى رژیم‏هاى وابسته و ایجاد یك حكومت مذهبى به جاى آن‏ها بر اساس شریعت و خلافت اسلامى است. گسترش جهانى حزب التحریر به ویژه در اروپاى غربى و نیز در اغلب كشورهاى داراى دولت خودكامه و سازمان‏هاى پولیسى زیرزمینى (مخفى)، امرى قابل توجه است. رهبرى حزب هم، در مناطق بزرگ و نیز در كشورها و مكان‏هاى محلى، همواره ناشناخته است.
وی در مورد اینکه خط مشی اساسی حزب التحریر؛ جهانی سازی اسلام از راه برقراری نظامی با اساسات شریعت اسلامی (خلافت) است؛ خاطر نشان می کند؛ بزرگترین روش حربی برای این حزب در حال حاضر" کلام بلیغ و آتشین جهاد" است که از این طریق احساسات مردم را مبنی بر "خودکامگی ها و تک روی های روز افزون غربی ها به ویژه ایالات متحد امریکا"، بر می انگیزد و با سرعت تمام در حال توسعه است.
در حالی که به نقل از این نوشته، امروزه بیش از دهها تن از اعضای این حزب در ازبکستان در پشت میله های زندان به سر می برند و از آدرس دولت این کشور به عنوان مخل امنیت داخلی و دهشت افگن شناخته شده اند.
در این نوشته از گزارشی یاد شده که طی یک برنامه تحقیقی؛ که آنرا بنیاد پژوهشى هریتیج در 29 آگوست 2003  تهیه و در مطبوعات آمریكا، به قلم دكتر آریل كوهن، به چاپ رسانیده است.
" این گزارش اطلاعات تازه‏اى از چگونگى تأسیس، هدف‏ها، ساختار، اعتقادات، میزان نفوذ، گستره فعالیت و. . . حزب تحریر اسلامى اریه مى‏كند، و سرانجام خطراتى كه این حزب براى منافع آمریكا، به ویژه در آسیاى مركزى (زادگاه حزب) دارد، را تشریح، و رهنمودهایى را براى مقابله با حزب، در اختیار مقامات كاخ سفید قرار مى‏دهد".
اما اینکه این راهکارهای ارایه شده توسط آقای آریل کوهن تا چه حد قصر سفید یا دیگر کشورهای جهان را وادار به مبارزه با این حزب کرده است، واکنش این کشور تا به حال در آن حد جدی نبوده است.  شاید هم عملکردی بدون غوغا، اما سنجیده شده و دقیق حزب التحریر است که کشورهای جهان را با این روش غافلگیر کرده است.
رزاق مامون در وبلاگ " اتاق خبر و تحلیل" می نگارد:
شاخه های فعال این جریان در آسیای مرکزی و افغانستان و آسیای جنوبی حضور دارد. درهرجایی که ظلم وبی عدالتی و چپاول به اوج خود می رسد، حزب التحریری ها به عنوان بدیل ویرانگری در برابر نابرابری و ستم به عرصه می آیند.
ریشۀ این حرکت بومی نیست، منطقه یی و حتی جهانی است. از یک نظر در سطح افغانستان، اگر باز هم معادله بر هم بخورد، این حرکت، جایگزین پدیده طالبان خواهد بود که مرز نمی شناسد و تاجیک و پشتون و هزاره را در یک دیگ آرمانگرایی به اصطلاح «دم» می دهد.
برای من همیشه این سوال مطرح است: آیا حزب التحریر پوشش بعدی واقعیت ها در افغانستان و منطقه خواهد بود و سرانجام طالبان جای خود را بالطبع به این گروه خالی خواهند کرد؟
درحالی که گروه طالبان به شدت ناسیونالیست و بومی اند، حزب التحریری ها جهانی وبی مرز اند.
گزارش های دقیقی وجود دارند که حزب التحریر اندک اندک طی سال های اخیر به پناه گاه منتقدان، ناراضیان و دادخواهان تندرو مبدل شده است. رهبری و تشکیلات حزب التحریربه همان اندازه یی مرموز و به چشم نیامدنی است که دیدن ملاعمر تا امروز، حسرت به دل دوستان و دشمنانش نشانده است. اکنون حزب التحریر و طالبان به عنوان دو رقیب پرنفس در صحنۀ کابل و دیگر شهرهای کشور به جلو می روند. تمرکزاین دو نحلۀ فکری و عملیاتی در سال های اخیر، بستر دانشگاه ها بوده است.
حزب التحریر یک حرکت فکری شدیداً حساس در سطح منطقه است که اکثریت اعضای آن را جوانان خونگرم، آرمان گرا، ضدفساد و مشتاق بازگشت به خلافت اسلامی تشکیل می دهد. این جریان حالا همچون رخنۀ پیچاپیچ و خاموش آب در لای سنگ ها، گسترش یافته است.
 
چنانچه ذکر رفت، شاخه فعالیت های این حزب از شرق گرفته تا غرب، به گونه متدوام و متداول ادامه یافته و تا اکنون مستدام است؛ در این میان این عملکردها ؛ تنها چند مورد از واکنش های بالفعل دولت ها را شاهد بوده است.
در یک گزارشی در سایت " داوون" پاکستانی آمده است که این حزب توانسته بود تا 13 کوماندو را در "گروه خدمات ویژه " آن کشور بگمارد، که به گفته یک ژنرال پاکستانی، ارتش این کشور آنان را شناسایی و اخراج کرد.
در این سایت آمده است که دو بار دیگر نیز این حزب کوشیده بود تا در ارتش پاکستان نفوذ کند.
با این حال؛ پاکستان که یکی از مهمترین و قوی ترین حامیان گروهک های تروریستی در جهان است، هر چند تا سال 2003 این کشور حزب التحریر را غیر قانونی اعلام نکرده بود اما در ماه نوامبر این سال این حزب از طرف ژنرال پرویز مشرف؛ رییس جمهور وقت پاکستان غیر قانونی اعلام شد.
هنگامی که این حامی بزرگ گروهک های تروریستی در کشوری مثل پاکستان نیز غیرقانونی اعلام می شود، خود بخود میزان تخریب کاری این حزب را در حد بالا نشان می دهد؛ که حتا بر مذاق باداران این نوع گروهک ها برابر نمی خورد و غیر مشروع خوانده می شود با این توضیح که چنانچه اشاره شد، امکان حمایت این حزب توسط عمال عرب، به ویژه عربستان سعودی حتمی است.
با این حال چنانچه گفته آمدیم؛ سکوت جهان و سکوت افغانستان در برابر فعالیت های این حزب، هزینه کلانی را ملزم به پرداخت خواهد کرد. این هزینه نه از لحاظ پولی، بل از لحاظ به خطر رفتن مصونیت و امنیت جهانی خواهد بود.
هر چند در موضع گیری های انفرادی، برخی از کشور ها در مواردی خاص در برابر فعالیت های این حزب واکنش نشان داده اند، اما نسبت خطر آفرین بودن این فعالیت ها، در سویه جامعه جهانی هیچ نوع اعتراضی را شاهد نیستیم.
اینکه این حزب در پایتخت افغانستان کنفرانس رسانه یی بر گزار می کند و بی هیچ هراسی به نقد دولت می پردازد ( هرچند این آزادی در حال حاضر برای اکثر شخصیت های حکمی و حقیقی از جمله رسانه ها داده شده است، در این جا مراد از غیر مشروع بودن این حزب نزد دولت افغانستان و نیز غیر مشروع خواندن دولت توسط این حزب است) و نیز این کنفرانس در سایت رسمی حزب به نظر خواهی گذاشته می شود؛ چه اینکه موافقانی نیز دارد، نشانگر این است که این تردید خطرساز بودن؛ تبدیل به یک واقعیت شده است و عملا نشان می دهد که تیر انتقاد این حزب به گونه مستدام، پیکر دولت و در کل تمامی کشورهای دموکراسی گرا را نشانه خواهد گرفت.
با همه این موارد، تنها یکی دو بار دولت افغانستان در واکنش به این حزب موضع گیری کرده و یک مورد آن دستگیری حدود 50 تن از فعالین تبلیغی وابسته به این حزب است و مورد دیگر این که در گزارش ها به نقل از رییس پیشین اداره امنیت ملی کشور، حزب التحریر، سومین تهدید برای دولت افغانستان خوانده شده است :
ریيس اداره امنيت ملي افغانستان گفته بود که پس از گروه طالبان و حزب اسلامي حكمتيار سومين گروه مخالف دولت افغانستان تلاش مي كند تا در روند انتخابات رياست جمهوري اين كشور اختلال ايجاد کند.  امرالله صالح كه به همراه با وزرای داخله و دفاع کشور به كميسيون امور امنيتي مجلس نمايندگان  فراخوانده شده بود افزود: حزب التحرير فعاليتهاي خود را در استانهاي بدخشان، كابل و كاپيسا عليه روند انتخابات رياست جمهوري آغاز كرده است. وي با بيان اينكه حزب التحریر از وزارت عدلیه نيز مجوز فعاليت ندارد ،تصریح نمود که برخي از اعضاي اين حزب در دانشگاه كابل تبليغات مي كنند تا روند انتخابات رياست جمهوري مختل شود. ریيس اداره امنيت ملي افغانستان گفت که  نيروهاي امنيتي تعدادي از اين افراد را دستگيركرده اند.
و نیز در درشت ترین تیترهای نشر شده مشاهده می شود که کشورهای مختلف در معدودی موارد، در قسمت توقیف فعالیتهای تبلیغی این حزب؛ برخی از افراد وابسته به این حزب را دستگیر کرده است و خبر آنهم بیش از هر آدرس دیگر، توسط نشرات خود این حزب به نشر رسیده است تا به هوادارانش روحیه ضدیت بیشتر داده باشد.
§         مقام افغان: حزب التحرير سومين گروه مخالف دولت افغانستان §         دستگیری ۶ عضو حزب التحریر در مسکو §         بازداشت ۱۰ نفر در تاجیکستان به جرم تبلیغ حزب‌التحریر ۲ عضو حزب التحرير در قرغيزستان بازداشت شدند ۶ عضو فعال حزب التحرير در قرغيزستان بازداشت شدند تا بعد دیده شود که این اندک واکنش های خلاصه شده در تیترهای رسانه های برقی، تا چه حد خواهد توانست مانع پیشروی فعالیت های این حزب شود و توجه سیاست گران را مبنی بر خطر ساز بودن این نوع فعالیتها جلب کند. این نوشته در همین جا به پایان رسید. تا بحث دیگر فرصت می گیریم که تازه ترین تحول در زمینه را عرضه داریم.
اللهم ارزقنا توفیق عبادتک
 


کد مطلب: 29659

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/news/29659/

جمهور
  https://www.jomhornews.com