چرا اشرف‌غنی نمی‌تواند امان‌الله ‌شود؟

محمدرضا امینی

28 اسد 1397 ساعت 19:24

اشرف غنی، نخستین و مهم ترین شاخصه امان الله شدن را از همان آغاز، با تشکیل دولت وحدت ملی به وسیله جان کری و در ادامه با امضای سریع پیمان امنیتی با امریکا و ناتو از دست داد.


"چه کسی بخواهد یا نخواهد، فصل ناتمام امان ‌الله خان را تکمیل می ‌کنیم."
 
"من به دشمنان افغانستان پیام دارم: این ملت آن مردم سابق نیستند که غازی امان الله خان را مجبور به فرار کرده بودند."
 
"آرزوهای امیر امان ‌الله خان قهرمان ملی افغانستان تحقق می ‌یابد."
 
این جمله ها بخشی از بیانات گاه به گاه اشرف غنی در مناسبت های مختلف است. او بیش از هر رهبر دیگری در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان از امان الله به بعد، به سیاست ها، رفتارها و کنش های سیاسی و نوع نگاه امان الله به روند اصلاحات اجتماعی، تظاهر کرده است.
 
شاید این رویکرد ناشی از نیت باطنی اشرف غنی برای تبدیل شدن به شخصیت شاخص و قابل احترامی مانند امان الله در تاریخ و برای نسل های آینده باشد. شاید در حوزه نزدیکی به فرهنگ و سیاست و قدرت های استعماری غرب و مفاهیمی مانند توسعه سیاسی، حقوق و حضور زنان در سیاست و جامعه، الگوهای فرهنگی و ارزشی مانند آموزش و حجاب و... واقعا سنخیت های غیر قابل کتمانی میان او و امان الله وجود دارد.
 
با این حال، امان الله شدن در افغانستان امروز، دشوارتر از آن است که اشرف غنی می پندارد.
 
نخستین مسأله این است که امان الله به جهت استرداد استقلال افغانستان از استعمار پیر انگلیس، مورد تحسین و احترام بخش عظیمی از جامعه دیروز و امروز افغانستان است؛ اما تعلق خاطر به سیاست های فرهنگی وارداتی و مغلوب شدن در برابر ارزش های فرهنگی غرب، او را مورد خشم و نفرت بخش دیگری از جامعه قرار داد و موجبات حذف او از کرسی قدرت را فراهم آورد.
 
امروز اما افغانستان نه تنها از استقلال به مفهوم ساده و سنتی و متعارف کلمه برخوردار نیست؛ بلکه با سیطره هژمونیک همه قدرت های برتر غربی، تمامی مقدرات سیاسی و امنیتی و اجتماعی و فرهنگی آن، از تشکیل دولت و برگزاری انتخابات تا جنگ و صلح با تروریزم و حقوق زنان و حقوق بشر و نظام آموزشی و... از سوی قدرت های خارجی، دیکته و تحمیل می شود.
 
بنابراین، اشرف غنی، نخستین و مهم ترین شاخصه امان الله شدن را از همان آغاز، با تشکیل دولت وحدت ملی به وسیله جان کری و در ادامه با امضای سریع پیمان امنیتی با امریکا و ناتو از دست داد و از این حیث نمی تواند در حوزه استقلال و حفظ و صیانت از حاکمیت ملی افغانستان، به او تمسک و توسل بجوید.
 
شاید تصور شود که اشرف غنی با امضای پیمان امنیتی با امریکا و برقراری روابط راهبردی با غرب، درست همان سیاستی را دنبال می کند که امان الله در نظر داشت؛ اما فراموش نکنیم که برقراری روابط سیاسی با واگذاری همه جانبه حاکمیت ملی و استقلال کشور به قدرت های خارجی و میزبانی سخاوتمندانه و لجام گسیخته از هزاران نظامی غربی بدون اینکه کمترین کمکی به پایان جنگ و سرکوب تروریزم و مهار ناامنی کنند، از زمین تا آسمان فرق دارد.
 
امان الله هم مانند اشرف غنی به روابط تجاری و اقتصادی با کشورهای خارجی و استخراج معادن اهمیت می داد؛ اما او هرگز معتقد نبود که نیروهای خارجی و جنگجویان تروریستی هم می توانند معادن افغانستان را کنترل و تاراج کنند.
 
در اقتصاد دولت امانی همچنین مواد مخدر و فساد، هیچ نقشی نداشت؛ اما در دولت به رهبری اشرف غنی، این دو مورد، ارکان اصلی سازوکار اقتصادی فاسد و نامشروع کشور را تشکیل می دهد و هیچ مانعی در برابر آن وجود ندارد.
 
در حوزه حقوق زنان، اشرف غنی سعی می کند با نقش دادن به «بی بی گل» مسیحی –لبنانی – امریکایی، میان سنت حاکم بر زندگی زنان افغانستان و ارزش های فرهنگی غرب مدرن، رابطه و نسبتی برقرار کند. او در این مسیر، بسیار محتاطانه و متظاهرانه عمل می کند. شاید به این دلیل که نمی خواهد هزینه های سنگینی که امان الله با کشف حجاب ملکه ثریا پرداخت کرد را متقبل شود؛ اما بیگانگی دینی و فرهنگی «بی‌ بی گل» اشرف غنی، مانع از برقراری رابطه ای میان او و بدنه اصلی جامعه زنان افغانستان شده است. افق فکری و زمینه فرهنگی آنها از بنیاد باهم فرق دارد و چه بسا در برابر هم قرار دارد. بنابراین، هنوز برای تحقق رویاهای بلندپروازانه اشرف غنی در خصوص انتقال و اجرایی کردن الگوهای فرهنگی زنان در غرب برای افغانستان، راه دراز و دشواری در پیش است و شاید عمر حاکمیت سیاسی غنی هرگز برای نیل به این هدف، کفاف ندهد.
 
افزون بر این، اشرف غنی حتی در حوزه رقابت ها و خصومت های قدیمی قبایل پشتون نیز برای امان الله شدن با دشواری رو به رو است.
 
او در نهایت یک غلجایی است که به لحاظ تاریخی، در تقابل و رقابت با درانی ها یا همان ابدالی های مدعی زعامت سنتی بر افغانستان قرار دارد.
 
امان الله خان درانی بود و سران قبیله درانی همواره از او در کنار احمدشاه ابدالی، به عنوان قهرمانان قومی خود یاد می کنند.
 
اشرف غنی شاید با تظاهر به امان الله سعی می کند بر خصومت دیرینه میان درانی ها و غلجایی ها غلبه کند و خود را به لحاظ سیاسی و فکری یک درانی امان‌الله‌گرا معرفی کند؛ اما این تلاش، دست کم تا اینجا در برابر پشتون های قدرتمند «لوی کندهار» شکست خورده و آنها همچنان در تلاش برای کنار زدن غنی از قدرت هستند.
 
با این وصف، بازگرداندن میز و چوکی قدیمی امان الله خان به دفتر کاری اشرف غنی، لزوما نمی تواند از او یک امان الله دیگر بسازد.
 

 


کد مطلب: 107543

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/note/107543/

جمهور
  https://www.jomhornews.com