۰

بایدها و نبایدهای امنیت مناطق مرکزی

يکشنبه ۲۰ عقرب ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۵۱
راه حل امنیت مناطق مرکزی، ایجاد یک قول اردی مجهز و مستقر است؛ اما وقتی دولت از این پاشنه آشیل، فقط به منظور تاراج آرای مردم این مناطق در موسم انتخابات، بهره برداری می کند و پس از انتخابات، همه چیز فراموش می شود، چاره چیست؟
بایدها و نبایدهای امنیت مناطق مرکزی
طالبان حوالی ساعت ۱۰ شب ۱۸ عقرب به مرکز ولسوالی مالستان ولایت غزنی حمله کردند.
 
مقام‌های محلی غزنی گفته اند که حمله طالبان به مرکز ولسوالی مالستان را دفع و نیروهای کمکی به محل رسیده‌اند؛ اما مردم محل می‌گویند که درگیری در اطراف ساختمان‌های مرکز ولسوالی مالستان ادامه دارد.
 
ساکنان منطقه مرادینه مدعی هستند که شمار مردم محل که به صدها خانواده می‌رسند از محل فرار کرده اند.
 
ساکنان حضور طالبان را "سنگین" توصیف می‌کنند و می‌گویند که نیروهای این گروه از ولایت ارزگان و ولسوالی اجرستان از منطقه دایه نیز به مالستان اعزام شده و ده‌ها موتر نیز آنان را به این محل منتقل کرده‌اند.
 
دو هفته قبل، طالبان به ولسوالی ارزگان خاص حمله کردند که حدود ۶۳ نفر در این درگیری کشته و زخمی شدند.
 
چهار روز قبل نیز طالبان به ولسوالی جاغوری در همسایگی مالستان حمله کردند که درگیری‌های خونین در این ولسوالی نیز همچنان ادامه یافته است.
 
این رویدادها همزمان با سفر تبلیغاتی اشرف غنی به ولایت دایکندی و بامیان صورت می گیرد؛ سفری که یکی از وعده های مطرح شده در آن، ایجاد یک واحد نظامی اختصاصی برای امنیت هزاره جات بوده است.
 
طرح ایجاد قول اردو برای مناطق مرکزی، سه سال پیش مطرح شد و حکومت نیز کلیات آن را پذیرفت؛ اما هیچگاه به عنوان یک اولویت جدی از سوی سیاست گذاران امنیتی دولت، مورد اعتنا قرار نگرفت.
 
در سایه این بی اعتنایی اما هسته گذاری تروریست های طالبان در اطراف مناطق عمدتا امن و آرام هزاره جات در مرکز افغانستان، به صورت خزنده و خاموش، ادامه پیدا کرد.
 
به باور کارشناسان، آنچه اکنون در این مناطق، جریان دارد، نتیجه سال ها برنامه ریزی تروریست ها و حامیان خارجی و دولتی آنها به منظور تغییر جغرافیای جنگ و تحمیل هزینه های مرگبار ناامنی و تروریزم بر مناطق و مردمی است که در طول ۱۷ سال گذشته، روزهای آرامی را پشت سر گذاشته بودند.
 
مردم هزاره جات اما این آرامش را مرهون کمک و توجه دولت مرکزی نبودند؛ بلکه این حمایت صادقانه آنها از نظام و قانون اساسی، خشونت‌پرهیزی آگاهانه، تعلق خاطر به عقبه فرهنگی و تمدنی خود و اعتنا از مزدوری برای بیگانگان و کشورهای سلطه گر خارجی بود که مناطق آنها را از گزند ناامنی و ترور و وحشت دور نگه می داشت.
 
اینک اما این طلسم در حال شکسته شدن است. هزاره جات با یک برنامه ریزی پیچیده و پنهانی، در مسیر ناامنی های مدیریت شده و هولناک، قرار گرفته است؛ ناامنی هایی که هرگز ریشه در عصیان و شورش مردم در برابر حکومت فاسد، ناکارآمد، آکنده از تبعیض و تعصب و تنگ اندیشی مرکزی ندارد؛ بلکه عامل اصلی آن، تصمیم صحنه گردانان اصلی تروریزم برای تغییر جغرافیای جنگ به مناطق امن مرکزی است.
 
هیچکس بی اعتنایی، سکوت و چشم پوشی آشکار دولت مرکزی در قبال فجایع ارزگان خاص را فراموش نمی کند. همان وضعیت در انتظار جاغوری و مالستان هم هست.
 
مهم ترین نکته ای که نباید فراموش شود این است که حضور نیروهای نظامی دولتی در مالستان و جاغوری، به تنهایی مشکلی را حل نمی کند؛ بلکه این نیروها باید برای امنیت مردم و سرکوب دشمن، وارد عمل شوند؛ اتفاقی که تاکنون آنگونه که انتظار می رفت نیافتاده است و دلیل آن نیز واضح است: حکومت نمی خواهد با طالبان، وارد جنگ شود؛ زیرا می ترسد این امر، روند «صلح» با آن گروه را به خطر اندازد!
 
در این میان، قربانی این رویکرد ریاکارانه، مردم و نیروهای امنیتی است. امروز گزارش شد که در پی حمله جدید گروه تروریستی طالبان بر منطقه «حوتقل» ولسوالی جاغوری، ۲۵ نیروی ارتش و شماری غیر نظامی، کشته شده اند.
 
این رویداد چگونه امکان پذیر می شود؛ در حالی که نیروهای ارتش، مجهزتر و آموزش دیده تر از طالبان هستند و از توان بهره گیری از نیروی هوایی هم برخوردار اند؟!
 
عامل اصلی اینگونه رویدادهای خونین، امتناع و بازدارندگی آگاهانه دولت مرکزی از مواجهه مستقیم و کنشگرانه این نیروها با تروریست های طالبان است.
 
این وضعیت اما فاجعه بار است و بدتر از آن اینکه برای دولت مرکزی، هیچ اهمیتی ندارد که ابعاد این فاجعه، تا کجا گسترش پیدا می کند.
 
درگیری در مالستان و جاغوری ممکن است در کوتاه مدت، فروکش کند؛ اما خبر مهم این است که طلسم، شکسته شد و از این پس، دیگر کسی نمی تواند از امنیت پایدار جاغوری و مالستان سخن بگوید. این مناطق، عملا به جغرافیای جنگ پیوست. این بخشی از یک سیاست کلانتر است که سراسر مناطق مرکزی را پوشش خواهد داد؛ درست همان پروژه ای که برای امنیت شمال، طراحی و اجرایی شد.
 
بنابراین، راه حل امنیت مناطق مرکزی، ایجاد یک قول اردی مجهز و مستقر است؛ اما وقتی دولت از این پاشنه آشیل، فقط به منظور تاراج آرای مردم این مناطق در موسم انتخابات، بهره برداری می کند و پس از انتخابات، همه چیز فراموش می شود، چاره چیست؟
 
چاره دوم، احیای نیروهای بومی برای دفاع مشروع است؛ چیزی که اگرچه به دلیل نداشتن مرز و کوهستانی بودن مناطق، دشوار است؛ اما علیرغم این ناگزیری، راهی جز این وجود ندارد.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین