صلح؛ آرزوی نسلی که به گور برده شد

14 حوت 1397 ساعت 22:19

مرگ عبدالغنی اما مرگ طبیعی یک پیرمرد ۷۰ ساله نیست؛ مرگ نسلی است که قربانی خشونت جنگ افروزان و جفای جنایتکاران شد. او به عنوان نماد و نماینده این نسل، با مرگ اش نشان داد که آرزوی صلح را به گور برده است.


عبدالغنی؛ پیرمرد ۷۰ ساله ای که فاصله کابل- مزار شریف - حدود ۴۲۵ کیلومتر-  را برای برقراری صلح در افغانستان پیاده طی ‌کرده بود، دیروز در زادگاهش، ولایت لوگر در جنوب کابل درگذشت.
 
فرزند عبدالغنی سرباز بود و سال گذشته در ولایت خوست در جنوب شرق کشور در جنگ با طالبان شهید شد. چند ماه بعد از شهادت فرزندش، همسر عبدالغنی در غم مرگ فرزند جوانش درگذشت.
 
بهار امسال وقتی که کاروان صلح هلمند، بعد از طی ۷۰۰ کیلومتر به کابل رسید، عبدالغنی نیز از ولایت لوگر به این کاروان پیوست و از کابل تا شهر مزار شریف؛ مرکز ولایت بلخ را با پای پیاده پیمود.
 
اقبال خیبر؛ مسؤول این کاروان گفت که عبدالغنی، غم مرگ پسر جوانش را دیده بود و آرزو داشت که در افغانستان صلح بیاید تا دیگر افغان‌ها طعم تلخ جنگ را نچشند و مرگ عزیزان شان را نبینند.
 
مرگ عبدالغنی در ۷۰ سالگی در کشوری که امید به زندگی یا میانگین طول عمر در آن، کمتر از ۵۰ سال است، رویداد تکان دهنده ای محسوب نمی شود؛ اما او شهید زنده ای بود که پس از مرگ غم انگیز فرزند رشیدش در جنگ با طالبان و در پی آن، از دست دادن همسر سوگوارش که نتوانست داغ و درد جانکاه مرگ فرزند را برتابد و عاجزانه مرگ را در آغوش گرفت تا اندوه عبدالغنی کامل شود، برای همیشه تنها ماند و برای عزیزترین سرمایه های زندگی اش، سوگواری کرد.
 
عبدالغنی نماد یک نسل بود؛ نسلی زخم خورده از جنگ و خسته از تبعات مرگبار و غم انگیز آن. او آخرین رمق های حیات اش را صرف یافتن سراب صلح کرد و برای این منظور، صدها کیلومتر را پیاده پیمود. عبدالغنی اما ناکام ماند، مانند خیلی از هم‌نسلانش که آرزوی صلح را به گور بردند و هرگز به آن نرسیدند.
 
مرگ عبدالغنی، مرگ غمناک یک نسل است؛ نسلی قربانی جنگ و بی بهره از صلح. نسلی که در آتش جنگی وحشی و خونین و خشن و بی ربط، سوخت و خاکستر شد و از صلح و آشتی و آرامش، طرفی نبست و طعمی نچشید.
 
در چندده سال گذشته، عبدالغنی های زیادی بوده اند که آرزوی صلح داشته اند؛ اما زیر آوار جنگ ماندند و در غربت و خاموشی و فراموشی ترحم انگیزی جان سپردند. پژواک خبر مرگ عبدالغنی اما بیشتر معلول مبارزه مردانه ای است که او برای رسیدن به صلح و پایان جنگ انجام داد. او ابتدا فرزند دلبندش را در جنگی بی فرجام با گروهی جنایتکار و جنگ افروز از دست داد تا به این ترتیب، دین بزرگ اش را در برابر آزادی وطن و آرامش وطندارانش ادا کند، و بعد با از دست دادن همسرش، تصمیم گرفت باقی عمرش را صرف مبارزه برای تأمین صلح کند. اکنون عبدالغنی مرده است، و این مرگ، خبر از مرگ ناکام نسلی می دهد که جنگ، فرصت زندگی در فضای صلح و آرامش را از آنها گرفت، مدام آنها را به اجبار به تماشای پرده های پیاپی مرگ و مصیبت و فتنه و فاجعه نشاند تا هرگز نفسی به راحتی نکشند.
 
مرگ عبدالغنی اما مرگ طبیعی یک پیرمرد ۷۰ ساله نیست؛ مرگ نسلی است که قربانی خشونت جنگ افروزان و جفای جنایتکاران شد. او به عنوان نماد و نماینده این نسل، با مرگ اش نشان داد که آرزوی صلح را به گور برده است.
 
خبر مرگ او برای جنگ سالاران، جنایتکاران، تروریست ها و ارتش های خارجی دخیل در جنگ ۴۰ ساله افغانستان، یادآور ستمی است که آنها بر این کشور و مردم آن روا داشته اند. این رویداد یکبار دیگر یادآور می شود که سخن گفتن از صلح و آشتی و آرامش از سوی عوامل و طرف های اصلی جنگ های ده ها سال اخیر کشور، حتی اگر آنها اراده ای جدی و واقعی برای پایان دادن به جنگ داشته باشند، چیزی از مسؤولیت سنگین شان در برابر خدا و وطن و نسل قربانی جنگ که عبدالغنی نماد آن بود، نمی کاهد. این شرمساری و روسیاهی، شناسنامه ابدی همه اطراف جنگ خواهد بود تا روزی آنها را در معرض داوری بی رحم خدا و تاریخ و نسل های آینده قرار دهد و محکوم شان کند.
 
نرگس اعتماد - جمهور


کد مطلب: 114136

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/note/114136/

جمهور
  https://www.jomhornews.com