در مراسم تحلیف عبدالله حتی یک مقام خارجی هم شرکت نکرد؛ اما در برابر، ارگ ریاست جمهوری در روز تحلیف اشرف غنی میزبان چندین سفیر و نماینده ویژه کشورها و سازمان های خارجی بود؛ هرچند برخلاف معمول، هیچ مقامی رسمی از کشورهای خارجی برای این منظور به افغانستان سفر نکرد و عالیترین مقام شرکتکننده خارجی، زلمی خلیلزاد و فرمانده نظامی نیروهای خارجی بودند.
عدم شرکت سفرای روسیه، ترکیه و ایران در مراسم اشرفغنی نیز اگرچه شک و پرسشهایی را درباره احتمال حمایت ضمنی آنها از عبدالله به میان آورده؛ اما دست کم به صورت رسمی نمیتواند تأییدی بر حمایت آنها از اقدام عبدالله برای ادای سوگند ریاست جمهوری باشد و برای او مشروعیت منطقهای یا بینالمللی فراهم کند.
افزون بر این، کشورهایی مانند بریتانیا، کانادا و نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل متحد هم رسما ریاست جمهوری اشرفغنی را تبریک گفته و از ادامه کار با او خبر دادهاند. وزارت امور خارجه امریکا نیز به طور ضمنی، ریاست جمهوری آقای غنی را پذیرفته و از مخالفت شدید خود با اعلام دولت موازی خبر دادهاست؛ چیزی که میتواند یک هشدار نه چندان تلویحی به عبدالله باشد.
بر این اساس، «حکومت همهشمول» عبدالله با بحران جدی مشروعیت بینالمللی مواجه است. او ممکن است در مسایل داخلی، در شماری از موارد بتواند دایره قدرت اشرفغنی را محدود کند و در مسیر اعمال اقتدار او، مانع و چالش ایجاد کند؛ اما بدون تردید قادر نیست در خارج از کشور، نماینده حد اقل بخشی از مردم افغانستان باشد.
علیرغم عدم شرکت سفرای روسیه و ترکیه و ایران در مراسم تحلیف اشرفغنی نیز انتظار نمیرود که این کشورها دولت اشرفغنی را به رسمیت نشناسند یا دولت عبدالله را مشروع بدانند. بسیاری از کشورها شاید به دلیل عدم اطمینان از آینده این بحران نمیخواهند در تصمیمی عجولانه بر له یا علیه یکی از دو «رییس جمهور» موضع بگیرند تا در آینده با عواقب و هزینههای ناخواسته آن رو به رو شوند؛ کما اینکه پس از اعلام رسمی نتایج نهایی انتخابات و برنده اعلامشدن اشرفغنی نیز تا چندین روز، هیچ کشوری حاضر نشد در این باره، موضع بگیرد و در روزهای بعدی نیز تنها دو یا سه کشور رسما «پیروزی» اشرفغنی را تبریک گفتند.
از سوی دیگر، در اردوی عبدالله درباره اینکه او تا کجا میتواند در مقابل هشدارها و فشارهای خارجی به ویژه امریکا مقاومت کند و همچنان به کار خود به عنوان «رییس حکومت همهشمول» ادامه دهد، تردیدهای جدی وجود دارد.
واقعیت این است که امریکا رسما با غنی معامله کرد و علیرغم انتظارهای خوشبینانه عبدالله، بار دیگر او را در مقابل غنی تنها گذاشت و غنی را انتخاب کرد. گفته میشود که توافق بر صدور فرمان آزادی هزاران زندانی طالبان از سوی اشرفغنی در قبال حمایت امریکا از ریاست جمهوری او صورت گرفتهاست. این در حالی است که عبدالله در عمل، هیچ کارتی برای بازی ندارد. بنابراین، او با تکیه بر کدام نیرو به کارش به عنوان «رییس جمهور منتخب» ادامه میدهد و علیرغم سازش امریکا و ارگ و فقدان یک مشروعیت فراگیر بینالمللی، دولت موازیاش را سر پا نگه می دارد؟
تنها سناریوی قابل تصور این است که او با استفاده از نفوذ متحدان قدرتمندش در ولایات بتواند فشارها بر کابل و حامیان خارجی آن را افزایش دهد تا در نهایت بتواند به امتیاز قابل اعتنایی برای تقسیم قدرت برسد.
مثلا او شاید روند معرفی والیها را ادامه دهد و حتی شماری از آنها را با استفاده از نفوذ اجتماعی متحدانش در برخی ولایات به جای کارگزاران اشرفغنی به کرسی بنشاند. او همچنین شاید مرزهای استراتژیک حیرتان و درقد و آقینه را تسخیر کند و به این ترتیب، برای به اصطلاح «دولت» خود منابع اقتصادی فراهم آورد. ضمن آنکه بعید به نظر میرسد که در آن صورت، اشرفغنی بیتفاوت بماند. او ناگزیر است یا وارد تقابلی جدیتر با عبدالله شود و یا به امتیازات مورد انتظار او، تن دردهد.
با این حال، تنش و تقابل نظامی و میدانی دور از انتظار به نظر میرسد؛ زیرا امریکا نمی خواهد ابتکار عمل این بحران از دستاش خارج شود و توافقنامه صلح با طالبان به خطر بیافتد.
اما عبدالله در نهایت دو راه بیشتر ندارد: یا باید وارد یک تقابل جدی برای تثبیت قدرت خود شود و یا تن به معاملهای بدهد که ممکن است نه برای خود او و نه برای رهبران سنتی حامیاش، چندان خوشایند و کاملا رضایتبخش نباشد.
نکته قابل تأمل این است که امریکا که پیش از این، نقش میانجی بیطرف را بازی میکرد با معامله بر آزادی زندانیان طالبان در قبال حمایت از اشرفغنی، دیگر بیطرف نیست و به این ترتیب، مشخص نیست که عبدالله آیا بار دیگر تسلیم فشارهای امریکایی که دیگر حامی رسمی اشرفغنی است، خواهد شد و به فرمول معامله پیشنهادی از سوی واشنگتن، تمکین خواهد کرد یا در تصوری بسیار بعید، واشنگتن را نیز در اردوی اشرفغنی، قرار داده و رقیب و طرف محسوب خواهد کرد؟
علی موسوی - جمهور