۰

ایران و طرح حکومت مشارکت ملی در افغانستان

پنجشنبه ۴ ثور ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۹
ایران مایل نیست تا نقش و جایگاه خود به عنوان یک میانجی بی طرف را در مسایل افغانستان از دست بدهد. دیپلمات های ایرانی همچنین به خوبی نسبت به خطرات و آسیب های این رویکرد برای روابط دو کشور، جایگاه ایران در معادلات منطقه ای و چشم انداز همکاری ایران با حکومت آینده افغانستان، آگاه اند.
ایران و طرح حکومت مشارکت ملی در افغانستان
محمد ابراهیم طاهریان، نماینده ویژه ایران در امور افغانستان در یک هفته گذشته با اشرف غنی؛ رئیس جمهوری، عبدالله عبدالله، عبدرب الرسول سیاف، حنیف اتمر؛ سرپرست وزارت خارجه، حمدالله محب؛ مشاور امنیت ملی، صلاح الدین ربانی، محمد محقق، کریم خلیلی و سایر رهبران سیاسی افغانستان دیدار کرده است.
 
آقای طاهریان در دیدارش با محمد محقق گفته است: "ایران خواستار یک توافق و تفاهم معقول و عادلانه بین دو تیم پیشتاز انتخاباتی و آنچه را که موجب ثبات و آرامش و شکوفایی گردد، می باشد."
 
ایران بعد از اینکه محمد اشرف غنی، به عنوان رئیس جمهور سوگند یاد کرد، به او تبریک نگفت، در مراسم تحلیف او نیز مقام ‌های ایرانی حضور نداشتند و وزارت خارجه ایران با صدور اعلامیه ای از شرایط موجود در افغانستان، ابراز نگرانی کرده بود.
 
در این صورت، بدیهی است که موضع تهران در قبال تحولات سیاسی جاری در افغانستان، مطلوب برخی حلقات در ارگ ریاست جمهوری نیست و به همین دلیل، شماری از مشاوران اشرف غنی؛ رییس جمهوری سعی می کنند تلاش های ایران برای دریافت یک راه حل سیاسی طرفینی در افغانستان را غرض ورزانه و یکجانبه، وانمود کنند.
 
با این حال، ایران تنها کشوری
استقرار یک حکومت مشارکت ملی در کابل که امروزه خواست مشترک همه کشورها و قدرت های خارجی، سازمان های بین المللی و بازیگران رسمی و غیر رسمی دیگر در افغانستان است، عمیقا به سود ایران هم هست
نیست که تاکنون ریاست جمهوری اشرف غنی را تبریک نگفته است. بسیاری از کشورهای جهان به شمول امریکا و قدرت های اروپایی سعی کرده اند از این موضع، پیروی کنند؛ زیرا هنوز مشخص نیست که سرانجام بحران سیاسی کنونی به کجا منتهی می شود.
 
در این میان البته قابل انکار نیست که ایران، اهداف و منافع خاص خود را نیز دارد که بر پایه آن، نمی خواهد جانب یکی از طرف های بن بست سیاسی در کابل را بگیرد و به این اهداف و منافع، لطمه وارد کند.
 
از سوی دیگر، ایران مایل نیست تا نقش و جایگاه خود به عنوان یک میانجی بی طرف را در مسایل افغانستان از دست بدهد. دیپلمات های ایرانی همچنین به خوبی نسبت به خطرات و آسیب های این رویکرد برای روابط دو کشور، جایگاه ایران در معادلات منطقه ای و چشم انداز همکاری ایران با حکومت آینده افغانستان، آگاه اند.
 
آنها در عین حال در این زمینه، تجربه شکست خورده امریکا را در برابر خود دارند؛ تجربه ای که به جایگاه واشنگتن در مناسبات قدرت در افغانستان، آسیب زد و با وجود آنکه امریکا با استفاده از تهدید و تطمیع و استیلای سیاسی اش تا حدودی توانست ابعاد این آسیب را مهار کند و به همین دلیل، همچنان به عنوان میانجی، نقش ایفا می کند، انکار نمی توان کرد که پس از حمایت خلیلزاد و اسکات میلر از ریاست جمهوری آقای غنی، ایالات متحده دیگر به عنوان یک میانجی بی طرف، قابل اعتماد نیست.
 
افزون بر اینها استقرار یک حکومت مشارکت ملی در کابل که امروزه خواست مشترک همه کشورها و قدرت های خارجی، سازمان های بین المللی و بازیگران رسمی و غیر رسمی دیگر در افغانستان است، عمیقا به سود ایران هم هست؛ زیرا ایرانی ها دست کم از این
این بار ایران وارد شده است تا از تجربه اندوخته خود در مدیریت بحران های بزرگ، بی طرفی معقول و معنادارش در جریان مسایل جاری و ظرفیت و قدرت نقش آفرینی مؤثر خود در معادلات منطقه ای، بحران سیاسی در افغانستان را حل کند
امر، مطمئن می شوند که یک دولت صد در صد ناسازگار و مخالف جمهوری اسلامی و مطیع واشنگتن در کابل، روی کار نخواهد آمد و برخی سیاست های کابل که مورد پسند و پذیرش ایرانی ها نیست، در صورت تشکیل حکومت مشارکت ملی، از سوی نیروهای هوادار ایران در ساختار قدرت، تعدیل خواهد شد.
 
نکته مهم دیگری که می تواند دیدارهای اخیر محمد ابراهیم طاهریان، نماینده ویژه ایران در امور افغانستان در یک هفته گذشته با اشرف غنی؛ رئیس جمهوری، عبدالله عبدالله، عبدرب الرسول سیاف، حنیف اتمر؛ سرپرست وزارت خارجه، حمدالله محب؛ مشاور امنیت ملی، صلاح الدین ربانی، محمد محقق، کریم خلیلی و سایر رهبران سیاسی را سازنده و استراتژيک نشان دهد، رقابت دیپلماتیک تهران و واشنگتن در افغانستان است. این تلاش ها پس از آن استارت خورد که تلاش های مذبوحانه امریکایی ها از زلمی خلیلزاد و الیس ویلز تا مایک پمپئو برای حل بحران سیاسی در کابل، شکست خورد و آنها نتوانستند این چالش بزرگ را که از دید بسیاری از تحلیلگران، یک شکست سیاسی سنگین برای پروسه دولت سازی امریکا در افغانستان بود، براساس اهداف و منافع خود شان، حل و فصل کنند.
 
در چنین شرایطی، این بار ایران وارد شده است تا از تجربه اندوخته خود در مدیریت بحران های بزرگ، بی طرفی معقول و معنادارش در جریان مسایل جاری و ظرفیت و قدرت نقش آفرینی مؤثر خود در معادلات منطقه ای، بحران سیاسی در افغانستان را حل کند. اگر این اتفاق بیافتد، نه تنها هدف اصولی تهران برای ایجاد یک حکومت مشارکت ملی با حضور قابل توجه عناصر مورد حمایت آن کشور در قدرت، تحقق یافته؛ بلکه یک پیروزی دیپلماتیک برای تهران و شکست دیپلماتیک برای واشنگتن هم خواهد بود.
 
محمدرضا امینی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین