۰

۷ ثور؛ رژيم کمونیستی چگونه فروپاشید

يکشنبه ۷ ثور ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۲۴
کمونیست های وطنی که تصور می کردند با برخورداری از حمایت های سخاوتمندانه مسکو، هرگز شکست نمی خورند، هیچکاه به منافع، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و حقوق مشروع مردم افغانستان توجه نکردند. آنها تمام توان شان را صرف تحمیل ایدئولوژي کمونیستی و پیشبرد برنامه عمل مسکو در همه ابعاد کردند.
۷ ثور؛ رژيم کمونیستی چگونه فروپاشید
۷ ثور ۱۳۵۷ خورشیدی مصادف است با سالروز کودتای جریان های کمونیستی علیه دولت جمهوری به رهبری داوودخان. این کودتا که به مرگ فجیع داوود و دودمانش انجامید، پرونده جمهوریت را در افغانستان بست و رژيم کمونیستی دست نشانده مسکو را در کابل به قدرت رساند.
 
کمونیست های وطنی در اوج سلطه و قدرت شوروی پیشین، زمام اداره سیاسی کابل را در اختیار گرفتند و با حمایت های بی دریغ مسکو توانستند دولتی بر بنیاد ارزش های ایدئولوژیک کمونیزم بنا کنند.
 
کمونیست های وطنی همچنین با تکیه بر حمایت حد اکثری کرملین در همه ابعاد، درست مثل سردمداران وقت مسکو و با الهام از کارفرمایان کمونیست شان از همان آغاز دست به کشتارهای فجیع، سرکوب های مهیب، اعمال فراقانونی قدرت و تحمیل اجباری ایدئولوژي خود بر یک ملت مسلمان و خداباور می زدند و این رویکرد، سالیان سال ادامه یافت و با حضور مستقیم ارتش اشغالگر شوروی، ابعاد تازه ای پیدا کرد و به سراسر کشور گسترش یافت.
 
کمونیست های وطنی که تصور می کردند با برخورداری از حمایت های سخاوتمندانه مسکو، هرگز شکست نمی خورند، هیچکاه به منافع، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و حقوق مشروع مردم افغانستان توجه نکردند. آنها تمام توان شان را صرف تحمیل ایدئولوژي کمونیستی و پیشبرد برنامه عمل مسکو در همه ابعاد کردند.
 
این رویکرد افراطی اما بسیار زود با واکنش منفی مردم افغانستان رو به رو شد و علیرغم اعمال شدیدترین رژيم سرکوب و کشتار، مردم در گروه های کوچک عمدتا زیر فرماندهی فعالان دینی و روحانیون مذهبی، دست به قیام های مسلحانه علیه رژيم زدند. این موج به سرعت فراگیر شد، گروه های جهادی، گسترش پیدا کردند، سازمان دهی قیام ها با حمایت های وسیع مالی و تسلیحاتی قدرت های همسایه و رقبای بین المللی شوروی از جمله امریکا، هدفمندتر شد.
 
از سوی دیگر، شوروی با موجی از خیزش ها و قیام های استقلال طلبانه در دیگر کشورها هم رو به رو شد و قدرت و سلطه اش رو به افول نهاد تا آنکه پس از تحمل هزینه های سنگین مالی و جانی، مجبور شد از افغانستان، عقب نشینی کند.
 
با خروج قوای شوروی، رژیم کمونیستی مسلط بر کابل با فقدان یک پشتوانه استراتژيک رو به رو شد و این در حالی بود که قیام های ملی برای براندازی رژيم کابل، همچنان رو به گسترش بود و قدرت های خارجی نیز با تمام توان، جنبش های آزادی خواه داخلی را تقویت می کردند.
 
در چنین شرایطی طرح آشتی ملی داکتر نجیب الله  از سوی سران مجاهدین رد شد؛ زیرا آنها تصور می کردند که پیروزی نزدیک است و نیازی به سازش نیست. از جانب دیگر، قدرت های حامی جریان های جهادی نیز مایل نبودند یک دولت مقتدر و مسلط در افغانستان، شکل بگیرد؛ بلکه ایده آنها هدایت افغانستان به باتلاق بحران داخلی و جنگ قدرت میان سران جاه طلب جنبش های جهادی پیروز بود.
 
به این ترتیب، رژيم کابل هیچ چاره ای جز تلاشی و فروپاشی از راه واگذاری همه قدرت به گروه های جهادی نداشت.
 
در این رویدادها درس ها و عبرت هایی نهفته است که شاید برای شرایط امروز افغانستان، بسیار حیاتی و کاربردی باشد و توجه و کاربست آن از تکرار دوباره یک تجربه مرگبار، جلوگیری کند.
 
نظام سیاسی کنونی نیز از حمایت حد اکثری امریکا و هم پیمانانش برخوردار بود. این نظام با اتکا به قدرت نظامی غرب، رژيم طالبان را نابود کرد. پس از آن اما هسته های شورشگر طالبان به مرور احیا شدند و ناامنی های ضد دولتی در بخش های وسیعی از خاک کشور، توسعه پیدا کرد.
 
از سوی دیگر، هزینه های انسانی و اقتصادی قدرت های خارجی برای سر پا نگهداشتن دولت مرکزی در کابل و مبارزه با طالبان به شدت بالا رفت و این امر، موجب شکل گیری تمایلات برای صلح با طالبان و خروج از افغانستان شد.
 
اکنون امریکا با طالبان صلح کرده و در حال خارج کردن نیروهایش از افغانستان است. بدون امریکا سایر همپیمانان نظامی واشنگتن نیز قادر به حضور نظامی در افغانستان نخواهند بود. در چنین شرایطی کابل که در طول ۲۰ سال گذشته، هیچ کاری بنیادی برای خودکفایی و بی نیازی به حمایت های خارجی در عرصه های نظامی و اقتصادی نکرده است، درست در همان شرایطی قرار گرفته که رژيم کمونیستی به رهبری نجیب قرار گرفته بود. کابل نسبت به تعهد واشنگتن مبنی بر استمرار حمایت از آن در برابر خطراتی که حیات استراتژيک آن را تهدید می کند، بدگمان است و حق هم دارد.
 
با این حساب، آنچه اکنون جریان دارد ناشی از عدم نگاه عبرت آموزانه به تاریخ نه چندان دور افغانستان است. در حال حاضر نیز سردمداران قدرت در کابل به جای آنکه در اندیشه نجات از تجربه فاجعه بار رژيم کمونیستی باشند، برای تصاحب کرسی قدرت، میان خودشان در جنگ اند و در چنین وضعیتی امریکا و طالبان بیش از پیش، ترغیب می شوند تا هرچه سریع تر برنامه مورد نظر خود زیر نام صلح را تحمیل و اجرایی کنند و به این ترتیب، یک فصل ناکام و ناتمام دیگر در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان، رقم بخورد.
 
علی موسوی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین