۰

ترور علما؛ چه باید کرد؟

شنبه ۲۴ جوزا ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۳۷
صرف اینکه گروه های تروریستی افراطی عامل این پروژه خونین حذف و ترور هستند، از ارکان و ارگان های مسئول برقراری نظم و امنیت و مبارزه با تروریزم و حتی مراجعی که درگیر پروژه صلح با طالبان هستند، سلب مسئولیت و رفع تکلیف نمی کند.
ترور علما؛ چه باید کرد؟
در نتیجه انفجار در داخل مسجد شیرشاه سوری در کابل مولوی عزیزالله مفلح؛ امام این مسجد و سه نمازگزار کشته شده و هشت نمازگزار دیگر زخمی شدند.
 
مسجد شیرشاه سوری واقع در حوزه سوم کابل، از بزرگ‌ترین مساجد در غرب این شهر است. مولوی مفلح از روحانیون مشهور افغانستان بود که به موضع‌گیری‌هایش در حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان شهرت داشت.
 
گروه طالبان با نشر خبرنامه‌ای این انفجار را محکوم کرده و آن را "یک جنایت بزرگ" خوانده است.
این انفجار در حالی صورت می‌گیرد که ده روز پیش در پی انفجار ماین/مین در مسجد وزیر اکبر خان شهر کابل، ایاز نیازی، ملا امام این مسجد و یک نمازگذار کشته و سه تن دیگر زخمی شدند.
 
وزارت ارشاد، حج و اوقاف افغانستان پیش از این از "قتل زنجیره‌ای روحانیون" سخن گفته و به شدت ابراز نگرانی کرده است.
 
این وزارت درباره آقای مفلح گفته‌است که "گرایش او به اعتدال‌گرایی و مبارزه با افراط‌گری سبب گسترش محبت او در میان علاقمندانش شده بود."
 
به جز وزارت حج و اوقاف، بسیاری دیگر از واکنش های ابرازشده به این رویداد نیز بر این محور استوار است که عوامل این ترورها حلقات افراط گرای سلفی و دست های قدرتمند استخباراتی هستند که به این ترتیب راه را برای سیطره کامل و بلامنازع تندروها فراهم می کنند.
 
این نشان می دهد که برخلاف القائات و نمایش های انحرافی سیاسی و رسانه ای، عوامل این ترورها مبهم و ناشناخته و غیر مسئول نیستند. به بیان صریح تر، صرف اینکه گروه های تروریستی افراطی عامل این پروژه خونین حذف و ترور هستند، از ارکان و ارگان های مسئول برقراری نظم و امنیت و مبارزه با تروریزم و حتی مراجعی که درگیر پروژه صلح با طالبان هستند، سلب مسئولیت و رفع تکلیف نمی کند.
 
به عنوان مثال، دولت بارها طالبان را مسئول ترورهای هدفمند علمای میانه رو دانسته و معتقد است که آن گروه با رد و انکار نمی تواند از زیر بار مسئولیت این ترورها شانه خالی کند؛ اما همزمان، همین دولت، هزاران زندانی جوان و مهیای جنگ و کشتار و انتحار آن گروه را که بدون تردید در پی سال ها زندان، افراطی تر، تهاجمی تر و انتقام‌جوتر شده اند، آزاد می کند تا به زعم خود به «پیشبرد پروسه صلح» کمک کند.
 
این نوعی تناقض و دوگانه رفتاری است که میان حرف و عمل، فاصله ای غیر توجیه می گذارد.
 
موضوع دوم، پرونده پیچیده داعش در افغانستان است. گفته می شود که مسئولیت ترور مولوی ایاز نیازی را داعش بر عهده گرفت؛ اما حکومت هیچ اقدام انتقام جویانه ای را برای این منظور، روی دست نگرفت و با وجود تشکیل یک کمیسیون تحقیق در این باره، دومین قتل هدفمند مولوی های معتدل تنها ۱۰ روز پس از ترور اول، رخ داد و جامعه را در سوگ و شوک فروبرد.
 
بنابراین، دولت مسئول است تا به ابهامات و پرسش های موجود در این زمینه، پاسخ دهد و به مردمی که به دلیل از دست دادن پی در پی علمای شاخص و برجسته و پرنفوذ و مورد احترام خویش، سوگوار شده و زخم خورده اند، جواب دهد که چرا رهبران و فرماندهان و جنگجویان داعش و طالبان، در زندان های دولت هستند؛ ولی محاکمه و مجازات نمی شوند؟ چه نیرویی مانع از این کار می شود و چرا؟ ربط و نسبت همان نیرو با ترورهای سازمان یافته علما چیست؟
 
مرجع سومی که باید در این باره پاسخگو شناخته شود، نیروهای خارجی در افغانستان هستند. آنها پس از آنکه با طالبان «صلح» کرده اند، حتی به بدیهی ترین اصول پیمان های امضاشده خود با دولت افغانستان نیز پایبند نیستند و مردم و نیروهای امنیتی افغانستان را در نبرد با تروریست های بین المللی، تنها رها کرده اند. این در حالی است که اگر امریکا با طالبان، صلح کرده است، چرا داعش در امنیت کامل به رشد و توسعه خود ادامه می دهد و همه روزه جنایت های هولناک و خونینی به نام آن گروه انجام می شود؟
 
طرف چهارم، خود علما هستند. تاریخ معاصر افغانستان نشان می دهد که علما همواره رهبری و هدایت جریان های انقلابی ملی را بر عهده داشته اند و مردم نسبت به علما بیش از هر مرجع دیگری اعتماد دارند و به آنها اقتدا می کنند. این ترورهای سازمان یافته باید علمای احناف را بیدار کند. آنان باید دولت و رهبران قومی و حتی جامعه جهانی را تحت فشار قرار بدهند که ماشین ترور را با استفاده از هر امکانی که در اختیار دارند، متوقف کنند، در غیر آن، اجازه دهند تا علما با تکیه بر قدرت مردم، زمام رهبری یک جنبش مبارز را در سطح ملی علیه افراط گرایی و تروریزم و سلفیت بر عهده بگیرند.
 
این جریان در عین حال باید با الهام از اشتراکات و پیوندهای عمیق و دیرینه سران مذاهب تشیع و تسنن، یک جبهه واحد متشکل از شیعه و سنی را در برابر روند رو به رشد سلفی گری و وهابیت ایجاد کند و به این ترتیب، اجازه ندهد که افغانستان جولانگاه پیروان تروریست یک مکتب انحرافی پروژه ای و وارداتی شود که هیچ ریشه و جایگاهی در گذشته تاریخی مذاهب اسلامی در افغانستان ندارد.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین