۰

طالبان، هسته‌های ترور و دورنمای مبهم صلح

سه شنبه ۴ سنبله ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۲۱
باید فرای فشارهای قابل انتظار خارجی ها برای کشاندن دولت افغانستان به پای میز مذاکره یا به تعبیر بهتر «معامله» با گروهی که همچنان معتقد به ترور به مثابه کارآمدترین ابزار تامین سلطه می باشد، یک جبهه ملی مقاومت در برابر تروریزم، تشکیل شود...
طالبان، هسته‌های ترور و دورنمای مبهم صلح
عبدالله عبدالله؛ رییس شورای عالی مصالحه ملی در دیدار با سیاسیونی که نام شان در فهرست سیاه طالبان گنجانده شده، گفته که تهدید شهروندان کشور، جنایت است.

آقای عبدالله با رحمت الله نبیل؛ رییس پیشین امنیت ملی، محمد عمر زاخیلوال؛ وزیر پیشین مالیه، کریم امین؛ عضو ارشد حزب اسلامی و شماری از چهره‌های سیاسی دیدار کرد.

رحمت الله نبیل در این دیدار گفته که اخیراً به فهرستی دست یافته‌ که نشان می‌دهد وی و شماری از مقام‌های پیشین و سیاست‌گران کشور از سوی حلقاتی تهدید به مرگ شده‌اند.

او افزوده که "این تهدیدها به دلیل بیان دیدگاه‌های واضح ما در قبال مسایل جاری در کشور صورت گرفته است. اینگونه می‌خواهند صدای ما را خاموش سازند."

مقام‌های پیشین حکومتی و سیاست‌گران این تهدید را تهدید علیه آزادی بیان عنوان کرده، خواستار رسیدگی جدی به این موضوع شدند.
 
اما مساله تنها ضدیت با آزادی بیان نیست؛ چه چنین انتظاری از گروه غیر مسئولی مانند طالبان، ساده انگارانه و مضحک است؛ زیرا طالبان اصولا به این اصل به مثابه یک ارزش انسانی و حق شهروندی، باور ندارند تا بتوان انتظار داشت که به آن پایبند باشند؛ اما موضوع مهم‌تر هویت و ماهیت تروریستی طالبان است؛ امری که در شعاع بازی صلح، عمدا نادیده گرفته می شود و به نحو خاینانه ای حتی از سوی دشمنان و منتقدان طالبان، بر آن سرپوش گذارده می شود؛ زیرا این چیزی است که امریکا و دیگر حامیان بزرگ بازگشت طالبان می خواهند!
 
این عمیقا خطرناک و زیانبار است؛ زیرا جهان به وضوح شاهد سازش با یک نیروی تروریستی است که امنیت و صلح بین المللی را تهدید می کند، به طور بالفعل از «هسته های ترور»ش به منظور از میان برداشتن مخالفان و منتقدان و نشان دادن بی پروای حد اکثر خشم و خشونت و سبعیت خود بهره می گیرد و بدون اعتنا به تعهدات مکتوبش به امریکا ارتباطات گسترده، مستقیم و بی ملاحظه خود با شبکه های تروریستی بین المللی مانند القاعده را حفظ کرده است؛ این چیزی است که حتی خود امریکایی ها هم به آن اذعان می کنند؛ هرچند آنها هرگز اقدامات مرگبار «هسته های ترور» طالبان در داخل افغانستان علیه منتقدان آن گروه و فعالان سیاسی و اجتماعی برجسته و نامدار را جدی نمی گیرند و به آن توجهی نمی کنند.
 
انتشار لیست ترور طالبان از سوی رحمت الله نبیل؛ رییس پیشین امنیت ملی، در کنار افزایش بی رویه و هولناک ترورهای هدفمند و بمب‌گذاری های مقناطیسی در کابل و سایر ولایات که سخنگوی ریاست جمهوری آن را به «هسته های ترور» طالبان نسبت داد و خواستار «محکومیت» جهانی این جنایت ها شد، چشم انداز صلح را عمیقا تیره و تار نشان می دهد که امیدهای اندک به دستیابی به آرامش و ثبات پس از ۴۰ سال جنگ و شورش و کشتار و خون‌ریزی را از میان می برد.
 
در این میان، رهبران سیاسی، فعالان اجتماعی و رجال برجسته کشور، نباید تنها نگران امنیت جانی خود در قبال هسته های ترور طالبان باشند. آنها در این مقطع حساس و حیاتی، مسئولیتی بزرگتر بر عهده دارند و آن ایجاد یک جبهه سیاسی- مردمی قوی در سطح ملی به منظور صیانت از وضعیت امنیتی جاری و چشم انداز آینده سیاسی کشور در برابر گروهی است که هنوز علقه ها و حلقه های محکم و نیرومند خود را با تروریزم حفظ کرده و در عین حال، مشق «صلح» می کند و برای رسیدن به قدرت، در حال آزمودن مسیرهای سیاسی و صلح آمیز از راه تراضی و تبانی با قدرت های بیرونی است.
 
رجال برجسته و رهبران سیاسی و فعالان امنیتی و اجتماعی کشور می توانند با بالا بردن دیوارهای سمنتی و استخدام ارتش محافظان آماده و آموزش دیده، ضریب امنیتی خود در قبال تهدیدهای طالبان را بالا ببرند و توطئه هسته های ترور آن گروه را خنثی کنند؛ اما این امر، دورنمای مبهم و غبارآلود صلح و ثبات را تغییر نمی دهد و کمکی به حل و رفع نگرانی های فزاینده و هراس رو به گسترش مردم افغانستان به شمول زنان، فعالان رسانه ای و مدنی و... نمی کند.
 
بنابراین در شرایط کنونی باید فرای فشارهای قابل انتظار خارجی ها برای کشاندن دولت افغانستان به پای میز مذاکره یا به تعبیر بهتر «معامله» با گروهی که همچنان معتقد به ترور به مثابه کارآمدترین ابزار تامین سلطه می باشد، یک جبهه ملی مقاومت در برابر تروریزم، تشکیل شود تا این پیام قوی و صریح به طالبان و حامیان و همدستان آنها فرستاده شود که صلح با وجود هسته های ترور و در سایه باور عمیق طالبان به تروریزم، تحقق نمی یابد و تا زمانی که طالبان از اساس، تغییر ماهیت و هویت ندهند و با عقبه تروریستی خود وداع نکنند، مقاومت علیه تروریزم به مثابه یک رسالت فراگیر ملی نیز وجود خواهد داشت.
 
وظیفه دیگر این جبهه باید راه اندازی یک کارزار بزرگ بین المللی به منظور جلب توجه جهان به خطر تعامل بی ملاحظه با طالبان، بدون در نظرداشت خطرات ناشی از پیوند آن گروه با تروریزم است. این جبهه باید بتواند جهان را به نگرانی هایی رجعت دهد که از رهگذر سلطه طالبان بر افغانستان، بر فضای ثبات و امنیت بین المللی سایه افکنده بود و نادیده گرفتن آن موجب بروز فاجعه ای به عظمت ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ شد. تکرار چنین تجربه ای بعید نیست و جامعه جهانی باید هزینه های قمار ترامپ با طالبان را از همه جهات، نسبت‌سنجی کند؛ شاید زمان آن فرارسیده باشد که تبعیت تام از ایالات متحده، دیگر ذیل عنوان حمایت از صلح بین المللی در شعاع تئوری منسوخ «پکس امریکانا» قابل توجیه نباشد.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین