۰

هزاره علیه هزاره، طالبان علیه همه

پنجشنبه ۲۴ سرطان ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۲۳
شاید جنرال مراد، فرصت والی شدن در دایکندی را از دست داده باشد؛ اما فرصت بزرگ تر را رهبران قومی از دست دادند و آن مواجهه شجاعانه با سلطه‌گری و اشغال طالبان بود؛ رویدادی که نتیجه آن شاید طی روزهای آینده بیشتر به چشم بیاید.
هزاره علیه هزاره، طالبان علیه همه
جنرال مرادعلی مراد تنها یک روز پس از آنکه به عنوان والی دایکندی گماشته شد در حالی که برای آغاز به کار راهی آن ولایت شده بود از آسمان دایکندی برگشت.
 
به دنبال این رویداد، محمد محقق؛ مشاور ریاست جمهوری در امور سیاسی و امنیتی اعلام کرد که در این باره با سرور دانش صحبت کرده و قرار است فرد دیگری به عنوان والی دایکندی معرفی شود.
 
موضع آقای محقق، بازتاب های گسترده ای در شبکه های اجتماعی، رسانه های همگانی و افکار عمومی داشته است.
 
جنرال مراد یکی از چهره‌ های فراجناحی در میان رهبران هزاره محسوب می شود. بسیاری از کسانی که از نزدیک او را می شناسند از او به عنوان «مرد روزهای سخت» یاد می کنند؛ مردی که زمانی که در وزارت دفاع کار می کرد برای فرماندهی سخت‌ترین نبردها با طالبان و شکست آن گروه در معرکه های مرگبار راهی میدان جنگ می شد. آقای مراد تا آنجا که مشخص است هرگز رویکردهای غلیظ قومی و تباری نداشته است. او حتی در میان احزاب و رهبران سرشناس هزاره چهره ایس فراجناحی محسوب می‌شود؛ بنابراین چه عاملی موجب مخالفت محمد محقق با گماشته شدن او به عنوان والی دایکندی شد؟
 
این پرسشی است که پس از رویداد دیروز، افکار عمومی افغانستان را درگیر خود کرده است؛ بسیاری از مردم از اینکه مرادعلی مراد به عنوان والی دایکندی گماشته شده بود ابراز خوشحالی کردند و انتظار داشتند که با ورود او به دایکندی امنیت شکننده و ناپایدار این ولایت بار دیگر سامان بگیرد، وضعیت جنگ به نفع دولت تغییر کند، حملات تهدیدآمیز طالبان مهار شود و در نهایت نگرانی های امنیتی درباره هزاره جات و مناطق مرکزی مرتفع شود؛ همه این اتفاقات اما با مخالفت محمد محقق با شکست روبرو شد.
 
به این ترتیب مرادعلی مراد والی نشد، امنیت دایکندی همچنان در معرض خطر و بحران باقی ماند و در ابعاد بزرگتر حتی امنیت مناطق مرکزی هم تحت الشعاع جنگ قدرت رهبران قومی قرار گرفت.
 
بدون شک بزرگترین سود را از این رویداد طالبان خواهند برد؛ همان کسانی که دو ولسوالی مهم بامیان را سقوط داده اند و بی تردید برای گسترش دامنه سقوط ها و اشغال ها برنامه های دیگری دارند.
 
در این میان شکی وجود ندارد که وضعیت امنیتی در سراسر افغانستان وخیم و پیچیده است؛ اما با این حال وقتی که ناامنی به مناطق امن مرکزی گسترش پیدا می‌کند و صدای پای طالبان به گوش کسانی می‌رسد برای مردمی که پیش از این خاطرات بسیار تلخی از این رویداد دارند، شرایط فرق می کند. بسیاری از ساکنان مناطق مرکزی در طول سالیان گذشته از مدافعان اصلی جبهه جمهوریت بوده اند. آنها با وجود محرومیت ها و تبعیض ها، سرکوب ها و نادیده گرفتن های عمدی و آگاهانه دولت مرکزی همچنان در کنار دولت ماندند، به قانون اساسی وفادار بودند، از ارتش، دولت و روندهای انتخاباتی حمایت کردند و به خشونت ترور و هراس افکنی نه گفتند. اینها مسایلی نیست که از نظر طالبان نادیده گرفته شود. طالبان می دانند که جنگ در مناطق مرکزی جنگ علیه یکی از بزرگ‌ترین و استوارترین استوانه های جبهه جمهوریت است.
 
از سوی دیگر، مردم مناطق مرکزی در زمان سلطه رژيم امارت هزینه‌های سنگینی پرداخت کردند بارها شاهد کشتارهای دسته جمعی، تیرباران های  عمدی و تخریب های دردناک آثار باستانی و البته سیاست های سرکوبگرانه یک رژیم فاشیست و قوم‌گرا بودند. قتل عام هایی که در آن زمان صورت گرفت هرگز از خاطره‌ها زدوده نخواهد شد و تخریب مجسمه های غول پیکر بودا به عنوان یکی از بزرگترین سرمایه های فرهنگی تاریخ بشر، جنایتی هولناک در حق مردم مناطق مرکزی، تاریخ و فرهنگ و پیشینه تمدنی این سرزمین بود.
 
طالبان عامل این رویدادها بودند؛ همان کسانی که امروز بخش هایی از بامیان و دایکندی را ناامن کرده اند. در چنین شرایطی جنگ قدرت رهبران هزاره به نفع کیست و چه کسانی از آن سود می برند؟
بازگشت جنرال مراد از آسمان دایکندی آیا طالبان را بیشتر خوشحال می‌کند یا محمد محقق را؟
 
این پرسش ها را امروز افکار عمومی از رهبران قومی می پرسد؛ رهبرانی که ادعا می کنند امنیت و آینده مردم برای آنها بیشتر از قدرت و سلطه و منفعت اهمیت دارد.
 
شاید جنرال مراد، فرصت والی شدن در دایکندی را از دست داده باشد؛ اما فرصت بزرگ تر را رهبران قومی از دست دادند و آن مواجهه شجاعانه با سلطه‌گری و اشغال طالبان بود؛ رویدادی که نتیجه آن شاید طی روزهای آینده بیشتر به چشم بیاید.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین