۰

حکومت آینده و مسأله مشارکت

شنبه ۳۰ اسد ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۱۴
از آنچه تاکنون از جانب رهبران و سخنگویان طالبان درباره ساختار و ترکیب دولت آینده بیان شده می توان نتیجه گرفت که طالبان دیگر نمی ‌خواهند یک حکومت یک دست قومی، لزوماً ایدئولوژیک و به شدت انحصاری و توتالیتر را ایجاد کنند. این تجربه ‌ای است که قبلاً آزموده شده و شکست خورده است.
حکومت آینده و مسأله مشارکت
خبرگزاری رویترز به نقل از یک سخنگوی طالبان گفته‌است که این گروه قصد دارد تا چند هفته آینده چارچوب جدید حکومت افغانستان را معرفی کند.
 
به گفته سخنگوی طالبان «کارشناسان حقوقی، مذهبی و سیاست خارجی طالبان قصد دارند چارچوب حکومتی جدید را در چند هفته آینده ارائه دهند.»
 
این در حالی است که ملا عبدالغنی برادر؛ معاون و رییس دفتر سیاسی طالبان نیز وارد کابل شده‌است.
 
او چند روز پیش در یک هواپیمای نظامی از قطر به قندهار سفر کرد.
 
طالبان اعلام کرده‌اند که برای تشکیل ساختار سیاسی جدید در حال رایزنی با رهبران ارشد افغانستان و نیز مقام‌های ویژه حکومت سابق هستند.
 
طالبان در عین حال از تشکیل حکومتی مشارکتی و همه‌شمول، اطمینان داده‌اند.
 
با این حال افغانستان همچنان در خلأ قدرت سیاسی به سر می ‌برد و هیچ مرجعی رسما مدیریت و رهبری امور سیاسی و اجرایی کشور را بر عهده ندارد.
 
این بحران ریشه در فرار بزدلانه اشرف غنی دارد؛ عامل اصلی بدبختی‌ های افغانستان در دست کم ۷ سال اخیر.
 
از جانب دیگر، مشخص نیست که نیروهای طالبان چه برنامه‌ ای برای مدیریت افغانستان و ساختار سیاسی آینده کشور دارند.
 
آنها رسماً هیچ برنامه‌ای برای آینده ارائه نکرده‌ اند. به بیان بهتر ناظران نسبت به آنچه طالبان در مورد آینده سیاسی افغانستان می خواهند به اجرا درآورند هیچ نمی دانند. این وضعیت، پیچیدگی بحران جاری را تشدید کرده و فقدان اطمینان و حتی هراس نسبت به آینده را به طور مضاعف افزایش داده است.
 
با این حال، از آنچه تاکنون از جانب رهبران و سخنگویان طالبان درباره ساختار و ترکیب دولت آینده بیان شده می توان نتیجه گرفت که طالبان دیگر نمی ‌خواهند یک حکومت یک دست قومی، لزوماً ایدئولوژیک و به شدت انحصاری و توتالیتر را ایجاد کنند. این تجربه ‌ای است که قبلاً آزموده شده و شکست خورده است.
 
طالبان اگر در صدد سلطه بر افغانستان پس از دستیابی به قدرت هستند باید زمینه ها ابزارها و نیازهای تحقق چنین هدفی را نیز تامین کنند که یکی از آنها و شاید مهم ترین شان مسأله مشارکت است.
 
افغانستان یک کشور کثیرالقومی است که دست کم دو مذهب رسمی اسلامی در آن دارای بیشترین پیرو هستند. نادیده گرفتن این میزان از تکثر و تنوع و تلاش برای تحمیل یک قرائت تنگ اندیشانه و انحصارگرایانه، محکوم به شکست است و کشور را از یک بحران و بحران های دیگر هدایت خواهد کرد؛ چیزی که در ۴۰ سال گذشته از عمده ترین عوامل جنگ و خشونت بوده است.
 
نکته بسیار مهم دیگر این است که مشارکت نمی ‌تواند فرمالیته و نمادین باشد. این تجربه ای است که در ۲۰ سال گذشته به عمل آمده و نتایج نامیمون آن در بسیاری از عرصه های حیات اجتماعی و سیاسی و امنیتی افغانستان تاثیرات غیر قابل جبران و ترمیم ناپذیری گذاشته است.
 
دولت فاسد و حداقلی و ضعیف و ناتوان و فاقد حاکمیت ملی سراسری و سلطه فراگیر بر سراسر کشور توسط کرزی بنا شد و با حضور اشرف غنی دامنه آن چندین برابر گسترش پیدا کرد. این یک نمونه کاملاً ملموس و در دسترس از مشارکت نمادین، فرمالیته و غیر واقعی اقوام و اقلیت‌ها و مذاهب در ساختار سیاسی کشور بود. دولتی که قادر به دفاع از خودش هم نبود و روند سریع فروپاشی آن حتی بزرگترین حامیان آن را نیز شگفت‌زده و غافلگیر کرد.
 
البته واضح است که این فروپاشی دلایل و عوامل دیگری نیز داشت که لازم است به طور جداگانه به آنها پرداخته شود؛ اما انکار نمی توان کرد که یکی از اساسی ترین عوامل آن، فقدان مشارکت سیاسی و در نتیجه آن نبود پایگاه ریشه دار ملی بود.
 
با این حساب انتظار می ‌رود که طالبان از تجارب پیشین درس گرفته باشند و آماده تشکیل یک نظام به معنای واقعی کلمه مبتنی بر مشارکت عادلانه اقوام، مذاهب، جریان ها و جناح های تاثیرگذار ملی باشند؛ در غیر آن، فقدان مشارکت، موجب فقدان مشروعیت می شود و فقدان مشروعیت هم به جنگ و بحران و ناامنی و بی‌ثباتی سیاسی برای سال‌های طولانی دامن خواهد زد.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین