۰

جهان اسلام، طالبان و نظام جدید افغانستان

يکشنبه ۳۱ اسد ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۲۱
صرف نظر از تعارض منافع، سیاست‌ها، رویکردها و راهبردهای چند قدرت اثرگذار جهان اسلام در خصوص مسائل افغانستان، در شرایطی که نظامیان غربی، افغانستان را ترک کرده و سراسر کشور در کنترل یکی از طرف ها قرار گرفته است، مسئولیت کشورهای اسلامی در قبال این بحران نیز چندین برابر افزایش پیدا می‌کند.
جهان اسلام، طالبان و نظام جدید افغانستان
سازمان همکاری اسلامی به درخواست عربستان، امروز (یکشنبه، ۳۱ اسد) در مورد بحران افغانستان نشست فوق العاده برگزار می‌کند.
 
در بیانیه‌ای که این سازمان منتشر کرده، آمده‌است که به دعوت عربستان سعودی، رییس کنونی سازمان همکاری اسلامی روز یکشنبه نشست فوق‌العاده اعضا که شامل ۵۷ کشور است در «جده» برگزار می شود.
 
بیانیه افزوده که در نشست اضطراری نمایندگان کشورهای عضو، اوضاع و تحولات جاری افغانستان بررسی خواهد شد.
 
 افغانستان حدود یک هفته است که در خلأ قدرت به سر می‌برد.
 
از سوی دیگر، نشست سازمان همکاری اسلامی درباره بحران افغانستان در شرایطی برگزار می‌شود که اکنون قدرت‌های غربی به طور کامل افغانستان را رها کرده اند و نقش سازمان ملل متحد به عنوان بزرگترین سازمان جهانی در معادلات افغانستان نیز بیش از همیشه کمرنگ شده است.
 
افزون بر این، چگونگی برخورد - تقابل یا تعامل- قدرت‌های منطقه‌ای و کشورهای مهم اسلامی با طالبان و دولت آینده‌ای که به احتمال قوی با اکثریت طالبانی تشکیل خواهد شد هم از مسایل عمده درباره آینده سیاسی کشور شمرده می شود.
 
از همین اکنون می توان به دامنه اختلاف نظرها و تعارض دیدگاه کشورهای اسلامی در قبال افغانستان طالبان و نظام سیاسی جدید آن پی برد.
 
در حالی که کشورهای مهمی مانند پاکستان، ایران، قطر، ترکیه و برخی دیگر از کشورهای همسو با آنان در حال تحکیم ارتباطات و گسترش تعاملات خود با طالبان هستند، بخشی دیگر از جهان اسلام نسبت به این گروه و چشم انداز سیاسی آینده افغانستان، بسیار محتاط و چه بسا نگران به نظر می رسند.
 
پاکستان به عنوان حامی، بنیانگذار و پشتیبان استراتژیک طالبان در طول نزدیک به سه دهه گذشته، تلاش‌های فشرده ای را برای کسب مشروعیت منطقه‌ای و جهانی برای طالبان و حکومت آینده آنان آغاز کرده است.
 
عمران خان؛ نخست وزیر، طالبان را «غیرنظامیان عادی» توصیف کرده و برخی دیگر از چهره های سیاسی و نظامی پاکستان نیز از لزوم به رسمیت شناختن حکومت طالبان در افغانستان از سوی پاکستان به مثابه اولین کشور خارجی تاکید می کنند.
 
به علاوه این ها پاکستان رایزنی‌های فشرده ای را با طرف های مختلف داخلی و خارجی به منظورایجاد یک اجماع چشمگیر منطقه‌ای و جهانی در رابطه با مشروعیت سلطه طالبان بر افغانستان آغاز کرده و نتایج ملموس این تلاش ها را می توان در رویکرد چین نسبت به طالبان احساس کرد؛ کشوری که متحد استراتژیک و حامی راهبردی دولت اسلام آباد است و در عین حال قصد دارد با گسترش روابط خود با طالبان در افغانستان، افزون بر دستیابی به منافع استراتژیک و راهبردی در زمینه تقابل با هند، از سود سرشار پروژه های اقتصادی دست نخورده افغانستان نیز به طور انحصاری منتفع شود.
 
دولت هایی مانند ایران، قطر و ترکیه نیز به سهم خود تلاش می کنند ارتباط خود با طالبان را حفظ کنند یا گسترش دهند. پس از سقوط کابل به دست طالبان هیچ نشانه‌ای مبنی بر نگرانی و یا ضدیت این کشورها با طالبان دیده نشده است و مقامات ارشد این کشورها بر لزوم حفظ تماس‌های خود با طالبان و گفتگو با آن گروه درباره آینده افغانستان سخن گفته اند. به عنوان نمونه رجب طیب اردوغان؛ رییس جمهوری ترکیه تاکید کرده است که حاضر است اگر شرایط فراهم شود با رهبر طالبان رودررو گفتگو کند.
 
اما کشورهایی مانند عربستان سعودی تاکنون رویکردی محتاطانه نسبت به طالبان داشته اند. این در حالی است که عربستان در دوره اول حاکمیت طالبان یکی از سه کشوری بود که حاکمیت طالبان بر افغانستان را به رسمیت شناخته بود. اکنون اما بسیاری از مسائل هم در افغانستان و هم در عربستان تغییر کرده است.
 
در عربستان سعودی یک شاهزاده اقتدارگرا و بلندپرواز روی کار است که معتقد به ایجاد اصلاحات ساختاری در رویکردهای ایدئولوژیک و افراط گرایانه رژیم حاکم بر ریاض است. او از جمله گام های ملموسی را در راستای اعطای آزادی های اساسی به زنان و جوانان برداشته تا راه را برای پوست اندازی جامعه بسته و به شدت مذهبی کشورش برای ایجاد اصلاحات مدرن باز کند. چنین رویکردی هرگز با آنچه طالبان در افغانستان می خواهند همخوانی ندارد؛ بنابراین دست کم به لحاظ ایدئولوژیک، طالبان حاکم بر افغانستان با چهره های کلیدی و اثرگذار حاکم بر عربستان تفاوت فکری دارند؛ اما این شاید مانع اصلی در مسیر ترمیم مناسبات آسیب خورده عربستان و طالبان نباشد. مشکل اصلی در روابط عربستان و قطر و همچنین عربستان با ایران نهفته است؛ دو کشوری که ارتباطات خود با طالبان را گسترش و تعمیق بخشیده اند.
 
همچنین عربستان سعودی در سال‌های سلطه نظام پیشین در افغانستان، همواره حامی نزدیک آن بوده و در راستای سیاست های دولت کابل، «جهاد» طالبان علیه نیروهای امنیتی افغانستان را «حرام» اعلام کرده و در این زمینه میزبان نشست های بزرگ علما و سران کشورهای مسلمان بوده است.
 
ضمن آنکه سران ریاض در همکاری با دولت سرنگون شده کابل، پروژه نهان‌روشانه گسترش وهابیت در افغانستان را نیز به پیش می بردند؛ چیزی که به نظر نمی رسد با قدرت گیری طالبان در افغانستان و نفوذ کشورهایی مانند قطر و ایران، حداقل مانند گذشته با فراغ بال و آسودگی، قابل اعمال باشد.
 
نکته دیگر هم تعارض ایدئولوژیک و تقابل خصمانه طالبان با داعش است؛ موضوعی که به خودی خود کشورهای حامی هر دو جریان را در برابر همدیگر قرار می‌دهد و در نتیجه روابط طالبان با این کشورها را نیز تحت تاثیر می‌گذارد.
 
صرف نظر از تعارض منافع، سیاست‌ها، رویکردها و راهبردهای چند قدرت اثرگذار جهان اسلام در خصوص مسائل افغانستان، در شرایطی که نظامیان غربی، افغانستان را ترک کرده و سراسر کشور در کنترل یکی از طرف ها قرار گرفته است، مسئولیت کشورهای اسلامی در قبال این بحران نیز چندین برابر افزایش پیدا می‌کند.
 
آنها نمی‌توانند مانند ۲۰ سال گذشته در حاشیه بنشینند و صرفاً نظاره گر تحولات افغانستان بمانند. مخصوصاً در شرایطی که طالبان با خوانش خاص خود از اسلام بر افغانستان حاکمیت پیدا کرده و این موضوع می‌تواند مناسبات سیاسی و معادلات فکری و ایدئولوژیک در سراسر جهان اسلام را تحت الشعاع قرار دهد و آن را وارد مرحله ای تازه، تنش آلود و پیچیده کند.
 
بر بنیاد این ارزیابی‌ها نشست اضطراری سازمان همکاری اسلامی به دعوت عربستان سعودی اهمیت مضاعف پیدا می کند و حتی اگر تصمیمی یکصدا و هماهنگ در قبال طالبان هم در آن اتخاذ نشود، شاید این نشست، کمک کند تا جهان اسلام و کشورهای اسلامی با این چالش تازه، مواجهه ای مسئولانه داشته باشد.
 
محمدرضا امینی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین