در حالی که طالبان در آستانه اعلام دولت جدید خود قرار دارند بسیاری از همسایگان افغانستان نسبت به احیای روابط دیپلماتیک و مراودات دوستانه با آن گروه ابراز تمایل کرده اند.
این در حالی است که وزیر خارجه پاکستان نیز از ابتدای تسلط طالبان بر کابل، کارزار دیپلماتیک وسیعی را برای کسب مشروعیت و حمایت منطقهای از طالبان آغاز کرده است.
همزمان رهبران طالبان نیز پیوسته تاکید میکنند که آنها با هیچ کشوری مشکل ندارند و خواهان روابط خوب و مبتنی بر احترام متقابل و همکاری های دوجانبه استوار بر منافع مشترک با همه کشورها حتی امریکا هستند.
در این میان اما نگرانی هایی نیز وجود دارد؛ اینکه طالبان پایههای مشروعیت خود را بر حمایتهای همسایگان و کشورهای پرنفوذ منطقه و جهان بنا کنند و در نهایت همان رویکردها و سیاستهای پیشین را احیا کرده و به قدرتی بلامنازع برای ایجاد چتر حمایتی غیر قابل نفوذ برای گروههای تروریستی منطقهای و بینالمللی تبدیل شوند.
شماری از همسایگان افغانستان از اینکه امریکا و دیگر نیروهای خارجی تحت رهبری آن گروه خاک افغانستان را ترک کرده اند و طالبان به مثابه گروه فاتح بر تمامیت ارضی افغانستان تسلط پیدا کرده اند عمیقا خوشحال اند و همین امر را به تنهایی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت آینده طالبان کافی می دانند.
آنها در عین حال نسبت به منافع اقتصادی کوتاه مدتی خوشبین اند که قرار است در سایه امنیتی که طالبان در مناطق تحت کنترل خود در افغانستان برقرار می کنند به آن دست یابند. البته در این میان چین به مثابه دومین قدرت اقتصادی دنیا نگاه راهبردی تری به فرصتهای اقتصادی نهفته و دست نخورده در افغانستان دارد و میخواهد با ایجاد روابط گسترده با طالبان به منابع زیرزمینی افغانستان به طور انحصاری دست پیدا کند و نبض اقتصاد سودآور و پولساز افغانستان را در اختیار بگیرد.
قدرتهایی هم هستند که پیروزی طالبان در افغانستان و تسلط آن گروه بر بخش هایی وسیع از خاک کشور را فرصتی مغتنم برای مقابله با تهدیدهای بالفعل و بالقوه امنیتی علیه خودشان میدانند و معتقد اند که میتوانند با مدیریت طالبان، گروههای تروریستی فعال در افغانستان را مهار و کنترل کنند و به این ترتیب اجازه ندهند که امنیت ملی شان از ناحیه این گروهها از خاک افغانستان هدف تهدید قرار بگیرد. کشورهایی مانند روسیه، ایران و کمی تا قسمتی چین، چنین نگاهی به آینده حکومت طالبان در افغانستان دارند و از همین منظر در صدد اند تا روابط خود با طالبان را گسترش دهند.
البته نمی توان انکار کرد که پاکستان هم کارزار وسیعی را برای ایجاد این اطمینان به راه انداخته که طالبان تهدیدی علیه هیچ کشوری در همسایگی افغانستان یا حتی منطقه و جهان نیست و میتوان با برقراری مراودات عادی و دوستانه با آن گروه هم حاکمیت آنها بر افغانستان را تثبیت کرد و هم به تضمینهایی قوی و پایدار در راستای امنیت منطقهای دست یافت.
در مواردی که پاکستان قدرت مانور سیاسی کافی برای کسب مشروعیت و اعتبار برای طالبان ندارد خود آن گروه وارد عمل میشود و به عنوان نمونه، دیدار اخیر هیات سیاسی طالبان در قطر با سفیر هند در دوحه را میتوان در همین چارچوب ارزیابی کرد؛ دیداری که در آن سفیر هند از طالبان خواست تا از خاک افغانستان علیه این کشور استفاده نکنند و یا افغانستان را بستری برای تهدید امنیت ملی هند نسازند.
با وجود همه اینها اما یک نکته کلیدی و استراتژیک به نظر می رسد که از دید همسایگان افغانستان پنهان مانده و یا عمدا نادیده گرفته شده و آن بازی در زمین پاکستان است.
شکی نیست که طالبان یک واقعیت غیرقابل انکار در معادلات سیاسی و امنیتی افغانستان هستند و نمیتوان با انکار و یا مقابله سخت افزاری با آن گروه، این واقعیت را معدوم کرد یا نسبت به قدرت و اثرگذاری آن چشم پوشید. با این حال این توجیه به اندازه کافی قناعت بخش نیست و نمی تواند دیگر واقعیت های افغانستان و مسائل پیچیده ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک کشور را نادیده بگیرد.
به نظر می رسد کشورهایی که خواهان برقراری رابطه سریع دیپلماتیک و مشروعیت بخشیدن به قدرت یکجانبه طالبان در افغانستان هستند به طور افراط گرایانه ای تحت تاثیر این توجیه افسونگر و تا حدودی انحرافی قرار گرفته و فراموش کرده اند که صحنه گردان اصلی و پشت پرده طالبان در افغانستان، پاکستان است و آنها خواسته یا ناخواسته در زمین پاکستان بازی می کنند و در صورتی که به طور یکجانبه و تنها بر بنیاد منافع کوتاه مدت و ارزیابی های منفعت محورانه خودشان به طالبان قدرت و مشروعیت سیاسی لازم را اعطا کنند به نحوی پاکستان را در تعمیم و گسترش سیطره استراتژیک خود بر منطقه کمک کرده اند و به این ترتیب حل مسائل منطقهای را در بلندمدت با چالشهای جدی مواجه خواهند کرد.
حتی شماری از کارشناسان معتقد اند کشورهایی که تصور میکنند از طریق برقراری ارتباط دیپلماتیک و دوستانه با طالبان میتوانند اهداف اقتصادی خود را تامین کنند و به منافع سودآور خود دست یابند دچار اشتباهی ویرانگر می شوند؛ زیرا همین که طالبان در افغانستان قدرت خود را استحکام ببخشند و بهطور شکستناپذیری نیرومند شوند و به کمک کشورهای همسایه، منطقه و جهان، تهدیدهای داخلی علیه حکومت خود را به تمامی برچینند، در آن صورت، گلوگاه های اقتصادی و شریان های مالی درآمدزا و سودآوری افغانستان را نیز همان قدرت هایی در اختیار خواهند گرفت که در طول نزدیک به ۳۰ سال گذشته، امروز و در آینده طالبان را تحت کنترل دارند و از آن به عنوان پیاده نظام خود به منظور گسترش هژمونی و تحمیل سلطه خویش بر کشورهای دیگر استفاده می کنند.
به این ترتیب به نظر میرسد که بازی خواسته یا ناخواسته کشورهای دیگر در زمینه پاکستان خطرناک است و با توجه به پیوندهای گسترده و عمیقی که میان پاکستان و جریان های تروریستی شناخته شده قرار وجود دارد این بازی در نهایت به نفع پاکستان تمام خواهد شد و تبعات زیانبار آن همان کشورهایی را فراخواهد گرفت که بی پروا و بی اعتنا به پیامدهای ویرانگر آن، وارد بازی در زمین پاکستان شده اند.
محمدرضا امینی - جمهور