بر بنیاد گزارش ها جسد چهار زن فعال مدنی که با شلیک گلوله کشته شدهاند، در حومه مزار شریف پیدا شده است.
فعالان مدنی گفته اند که این چهار زن همکار و دوست یکدیگر بودند و یک هفته پیش از نزدیک فرودگاه مزار شریف ربوده شده و چهار روز بعد اجسادشان در یک گودال پیدا شده است.
گفته میشود که آنها در راه رفتن به فرودگاه و سفر به خارج افغانستان بودند و خانوادههای شان تا نزدیک فرودگاه با آنها در تماس بودهاند.
در همین حال، منابع محلی ادعا کردهاند که "افراد گروه طالبان دو شب پیش به منزل یک نظامی پیشین زن داخل شده، او را با یک زن دیگر و دو مرد از بستگان این خانواده کشتهاند".
بلال کریمی؛ معاون سخنگوی طالبان به بیبیسی گفت: "تحقیقات طالبان نشان میدهد که این حادثه در پی یک خصومت شخصی و دشمنی خانوادگی اتفاق افتاده و طالبان دو فرد مظنون را در این ارتباط بازداشت کردهاند." او اما درباره کشته شدن چهار فعال زن ابراز نظری نکرده است.
اگرچه بلال کریمی؛ معاون سخنگوی طالبان، کشته شدن یک نظامی پیشین زن و بستگان او را کار دشمنان خانوادگی مقتولان عنوان کرده؛ اما حتی همین ادعا نیز نیاز به احراز و اثبات دارد؛ درست همان گونه که گزارشها درباره کشتن این افراد از سوی جنگجویان محلی طالبان نیازمند تحقیقات مستقل میباشد.
از جانب دیگر، کشتار، ترور و محاکمه صحرایی مرگبار فرماندهان سابق جهادی، اعضای پیشین نیروهای مسلح، فعالان مدنی، خبرنگاران و سایر اقشار و طیف هایی که در دایره تنگ ایدئولوژی حاکمان کنونی کشور نمی گنجند در نقاط مختلف کشور نگرانیها درباره تبدیل این رویکرد به رویه ای رایج و غالب را تشدید و تقویت کرده است.
اگرچه در بسیاری از موارد، طالبان مسئولیت این کشتارها را بر عهده نمی گیرند و آن را به افراد ناشناس غیرمسئول نسبت می دهند؛ اما آنها در عمل نیز کاری برای پیگرد عوامل این قتل ها و کشتارها انجام نداده اند؛ چیزی که گمانه زنی ها درباره احتمال دست داشتن جنگجویان محلی و فرماندهان مرکزگریز طالبان در این کشتارهای سیستماتیک و هدفمند را به شدت افزایش داده است.
بدیهی است که صرف نسبت دادن این ترورها به افراد ناشناس و یا خصومت های خانوادگی و دشمنی های شخصی به تنهایی از طالبان رفع مسئولیت نمیکند. آنها حاکمان کنونی افغانستان هستند و مدعی اند که با استقرار سلطه دوباره شان بر کشور امنیت سراسری برقرار شده و جنگ ۴۳ ساله پایان یافته است. آنها پیوسته به مردم اطمینان می دهند که هیچ خطری آنان را تهدید نمی کند و جنگجویان شان آماده هستند تا با تمام توان امنیت و آرامش را برقرار سازند.
به این ترتیب، ادامه این کشتارهای هولناک و تکان دهنده، صداقت طالبان یا توانایی آنها در ادعاهای مطرح شده را به شدت زیر سؤال می برد و نگرانی ها و تردیدها نسبت به چشم انداز مبهم و غبارآلود امنیت کشور را دوچندان می سازد.
کارشناسان امنیتی میگویند اگر طالبان همچنان به واکنشهای کلیشه ای نسبت به رویدادهایی که هر روز تکرار می شود و خون های بیشتری را می ریزد ادامه دهند، اعتماد عمومی نسبت به آنها به شدت کاهش خواهد یافت و مردم به این نتیجه خواهند رسید که حاکمان جدید، تفاوت چندانی با حاکمان پیشین ندارند و باید آماده روزهای بدتری باشند.
اما این تنها نگرانی موجود نیست؛ نگرانی بزرگتر این است که خود طالبان عاملان اصلی این کشتارها باشند؛ زیرا به باور ناظران، پیش از این نیز درباره تأسی و تبعیت بی قید و شرط جنگجویان و فرماندهان محلی از رهبران مرکزی طالبان به ویژه در حوزه اجرای سیاست های مربوط به امنیت و ثبات و عدالت تردیدهای جدی وجود داشته و پس از سلطه کامل طالبان بر افغانستان این تردیدها چندین برابر شده است؛ زیرا گزارش های متعدد حاکی از آن است که بسیاری از نیروها و رهبران محلی و فرماندهان خودسر طالبان در ولایات و ولسوالی ها دست به انتقام جویی های مرگبار میزنند و از اصول و سیاستهای کلی و بنیادین رهبری آن گروه آنگونه که انتظار میرود پیروی نمیکنند.
بر این اساس درباره ترورهای مبهم و هراس انگیز اخیر در مزار شریف نیز این تردید بار دیگر قدرت میگیرد. به بیان واضح تر ممکن است بلال کریمی به عنوان معاون سخنگوی دولت طالبان مستقیماً در جریان آنچه نیروهای پیاده یا فرماندهان سرکش محلی شان در مزار شریف مرتکب شده باشند اطلاعات دقیقی نداشته باشد و یا آنها اصولاً خود را ملزم به پاسخگویی به مراجع مرکزی ندانند.
مساله دیگر این است که مبادا محاکمه صحرایی، ترورهای سازمان یافته، قتلهای زنجیرهای و انتقام جویی های خونین و مرگبار بخشی از استراتژی امنیتی طالبان در ابعاد کلی و کلان باشد که بر بنیاد آن رهبران طالبان به این نتیجه رسیده باشند که برای استحکام قدرت و تحمیل امارت خود نیازمند از میان برداشتن همه چالش ها و موانع بالفعل و بالقوه اند و در این زمینه، فعالان مدنی، زنان، فرماندهان پیشین جهادی، اعضای سابق نیروهای مسلح و هر کسی که در این راستا مانع به نظر می رسد یا موجب اختلال در فرایند تحکیم قدرت طالبان می شود باید حذف شوند و محکوم به اعدام و انهدام هستند.
با اینهمه سران و رهبران طالبان باید هرچه زودتر تدابیر و تمهیدات کارآمد و زودبازدهی را برای مهار این موج کشتارهای مبهم و پرسش برانگیز و تکان دهنده روی دست بگیرند تا تصویر در حال تخریب آن گروه در نزد مردم افغانستان و سازمان ها جهانی حامی حقوق بشر و آزادی های انسانی بیش از این آسیب نبیند و زمینه های شناسایی رسمی دولت طالبان از سوی جهان به طور کامل از میان نرود؛ زیرا این کشتارها اگرچه ممکن است با توجه به سلطه و قدرت بلامنازع طالبان در داخل کشور واکنش چندانی را برنمی انگیزد؛ اما بدون شک پیامدهای سنگینی برای دولت طالبان از سوی جامعه بینالمللی خواهد داشت و به عنوان بخشی از کارنامه حقوق بشری آن گروه در زمینه بررسی پرونده شناسایی رسمی آن از سوی جهان مد نظر قرار خواهد گرفت و محاسبه خواهد شد.
عبدالمتین فرهمند - جمهور