پس از شکست امریکا و تصمیم واشنگتن برای بیرون بردن همه نیروهای نظامی خود از افغانستان پس از ۲۰ سال اشغال، طالبان در سراسر کشور و گروه های جهادی در همه کشورهایی که نفوذ و حضور دارند، جشن پیروزی برگزار کردند و از این «فتح الفتوح» به مثابه «معجزه جهاد» تجلیل به عمل آوردند.
با این حال، دوره برپایی جشن و سرور کوتاه بود؛ زیرا طالبان به زودی با واقعیت های تلخ و تکان دهنده بحران های فاجعه بار افغانستان روبرو شدند. آنها زمانی که قدرت را در اختیار گرفتند، ظرفیت، قابلیت و آمادگی لازم را برای پاسخگویی به همه مطالبات و انتظارات ملتی بحرانزده نداشتند. این در حالی بود که بر حجم سنگین بحران های دیرسال، مسائل و مصائب تازه ای نیز افزوده شده بود: بیکاری، گرسنگی، تعطیلی تجارت، فرار سرمایه، انزوا و تحریم بین المللی و قطع کمک های جهانی.
به نظر میرسد که انبوه مشکلات و مسایل، حتی رهبران طالبان را نیز به این نتیجه رساند تا رسما اعتراف کنند که سقوط و فروپاشی دولت پیشین به نفع افغانستان نبود و طالبان نمیخواستند بدون توافق بر سر تقسیم قدرت و ایجاد یک اداره موقت، وارد کابل شوند.
به این ترتیب، اگرچه اشرفغنی؛ رئیس جمهوری فاشیست و قبیله گرایی که با خیانت نابخشودنی اش تلاش کرد قدرت را به طور کامل به طالبان واگذار کند و به این ترتیب نیروهای رقیب و رهبران قومی دیگر را در برابر عملی انجام شده قرار دهد؛ اما او در عین حال طالبان را نیز در موقعیت بهتری قرار نداد؛ زیرا اکنون رهبران طالبان برای ادامه بقای حاکمیت خود همچنان نیازمند کمک های جهان هستند؛ جهانی که آنها را تحریم کرده، دولت شان را به رسمیت نمی شناسد، کمکهای خود را قطع کرده و برای از سرگیری روابط و تعاملات سیاسی و اقتصادی، پیش شرطهای سنگینی وضع کرده است.
طالبان همچنین در حال از دست دادن اعتبار و اقتدار خود در نزد گروه های جهادی و افراط گرایان در سراسر منطقه هستند. آنها دیگر نمیتوانند مدعی رهبری جنبش های جهادی در افغانستان و جهان باشند؛ زیرا این نیروها تصور میکنند که به قدرت رسیدن طالبان بر آرمانها، امیال و اصول ایدئولوژیک آنها برای توسعه تفکر افراطی خود و استقرار حکومتهای به اسلامی در منطقه و جهان لطمه وارد کرده است.
تاکیدهای صریح و مکرر رهبران طالبان مبنی بر اینکه افغانستان به پناهگاه امن تروریزم بین المللی تبدیل نخواهد شد و هیچ کشوری از خاک افغانستان آماج حملات افراطگرایانه و تروریستی قرار نخواهد گرفت بر این گمانه دامن زده و برداشت گروه های جهادی از رویکرد طالبان در حوزه جهاد و ترک ارزشهای مشترک افراطگرایان سراسر جهان را تقویت کرده است.
طالبان حتی گفته اند که زنان می توانند با رعایت شرایطی به کار و تحصیل خود ادامه دهند؛ چیزی که بی تردید به مذاق گروههای افراطی جهادی خوش نخواهد آمد و این بخشی دیگر از مشکلاتی است که میتواند بر روابط دیرینه طالبان با دیگر گروههای جهادی تاثیر بگذارد و حتی آنها را علیه طالبان تحریک کند.
همین اکنون گروه تروریستی داعش با استفاده از این روایت که دولت تشکیل شده طالبان در کابل به اندازه کافی اسلامی نیست نیروهای طالبان را «مرتد» می خواند و علیه آنها حملات مرگبار را سازمان می دهد. طالبان هم در مقابل، داعش را «خوارج» می خوانند.
همانگونه که اشاره شد داعش و دیگر گروههای همسو با آن به سادگی میتوانند رویکردها و سیاستهای آشتیجویانه رهبران طالبان در قبال کشورهایی که از نظر آنها «کافر» محسوب می شوند به منظور سربازگیری از میان نیروهای افراطی، جوانان مستعد افراط گرایی و رادیکالیسم تروریستی و حتی شماری از فرماندهان و جنگجویان طالبان که تصور میکنند جهاد آنها در حال منحرف شدن از مسیر واقعی خود است بهره برداری کنند.
اینهمه در حالی است که طالبان با استفاده از هر فرصت و مناسبتی از امریکا و دیگر قدرت های همسو با آن می خواهند تا روابط دیپلماتیک خود با دولت شان را از سر بگیرند، سفارتخانههای خود را در کابل بازگشایی کنند و تحریم های بین المللی علیه طالبان را از میان بردارند، روابط خود را عادی کرده و حتی در بخشهای مختلف از جمله بازسازی، استخراج معادن و سایر موارد در افغانستان سرمایه گذاری کنند.
در همین راستا به مناسبت صد سالگی روابط دیپلماتیک میان امریکا و افغانستان اخیرا امیرخان متقی؛ سرپرست وزارت امور خارجه طالبان به کنگره امریکا نامه نوشت و در آن با درخواست دوباره از واشنگتن برای آزادی پول های بلوکه شده افغانستان، خواستار برقراری روابط عادی و دوستانه میان کابل و واشنگتن شد. نامهای که در آن برخلاف مواضع طالبان در زمان «جهاد» آنها علیه امریکا از ادبیات حماسی و انقلابی مختص جهادیون مسلمان علیه یک قدرت استکباری استفاده نشده بود و برعکس آن، طالبان به طور آشکار دست دوستی و آشتی به سوی ایالات متحده دراز کردند. این از نظر گروه های جهادی، نمونه ای آشکار از دوستی با استکبار و نقض اصول جهاد با کفار محسوب میشود و مستلزم پاسخی سخت و کوبنده است؛ پاسخی که به نظر میرسد اکنون داعش در تدارک انجام آن است.
به این ترتیب طالبان از دو جهت تحت فشارهای شدید قرار دارند: از یکسو جلب اعتماد جامعه بین المللی در زمینه قطع ارتباط خود با گروه های جهادی و تروریستی، و از جانب دیگر، خطرات مرگبار و ویرانگر فاصله گرفتن از اصول «جهاد» و زیر پا نهادن ادعاهای پیشین خود در زمینه جنگ با کفار و حمایت از نیروهای مبارزه مسلمان.
در این میان در صورتی که تلاش های جاری طالبان با پاسخ مثبت و مساعد قدرتهای جهان همراه شود و روابط کابل با جامعه بین المللی دوباره عادی گردد، کار طالبان برای حفظ نظم و امنیت و ثبات در افغانستان سختتر هم خواهد شد؛ زیرا گروه هایی که آنها پیش از این متحدان طالبان محسوب می شدند و چه بسا طالبان به کمک آنها توانستند جنگ خود علیه امریکا را به پیروزی برسانند این بار علیه حکومت طالبان بسیج خواهند شد؛ حکومتی که به نظر آنها «جهاد» را ترک کرده، به اندازه کافی اسلامی نیست و دست به دست کفار داده تا قدرت و حاکمیت خود را حفظ کند.
عبدالمتین فرهمند - جمهور