۰

یا صلح یا سرکوب

يکشنبه ۸ حوت ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۲۵
ارعاب، تهدید، تلاشی خانه به خانه، بازداشت های خودسرانه، استقرار نیروی نظامی و توسل به زور نمی تواند آرمان های مشروع جریان های قومی خارج از دایره قدرت را سرکوب کند و مانع از ایجاد واکنش در برابر حکومت قومی طالبان شود.
یا صلح یا سرکوب
در روزهای اخیر خبرهای فراوانی درباره تلاش طالبان برای استحکام آمادگی ها به منظور مقابله با شورش های احتمالی منتشر شده است؛ از آغاز عملیات تصفیه ای به رهبری ملا فاضل در کابل و چند ولایت دیگر تا ادعاها درباره تلاشی خانه به خانه در ولایت های شمالی به ویژه پنجشیر و نیز اعزام نیروی نظامی به بامیان.
 
همه این تحرکات حاکی از آن است که طالبان با اجتناب از شیوه های صلح آمیز برای رسیدن به یک توافق سیاسی جامع به منظور برقراری ثبات و امنیت پایدار همچنان تصور می کنند که با زور می توانند قدرت را حفظ کنند، کشور را کنترل کنند و بر چالش های محتوم یا محتمل غلبه یابند.
تجربه اما نشان داده است که این رویکرد، محکوم به شکست است.
 
یک نکته واضح در این زمینه است که طالبان قدرت را از راه نیروی نظامی و زور سرنیزه به دست نیاورده اند. آنها شاید تصور کنند که «جهاد» شان پیروز شده و دشمنان شان شکست خورده اند؛ اما این همه واقعیت نیست.
 
رهبران ارشد طالبان و شبکه حقانی به درستی می دانند که افغانستان فروخته شد، خیانتی بزرگ از درون، موجب فروپاشی دولت گشت و یک معامله درون قبیله ای، طالبان را به قدرت رساند. این چیزی نیست که قابل کتمان یا انکار باشد؛ بنابراین، قدرتی که از راه زور به دست نیامده، با استفاده از زور نیز استحکام و استقرار نخواهد یافت.
 
نکته دوم هم این است که افغانستان کشور اقلیت ها است. تنها راه حاکمیت با ثبات سیاسی و امنیتی در چنین کشوری، شراکت معنی دار همه اقلیت ها در ساختار قدرت می باشد. طالبان اما یک نیروی قومی است که از ارزش ها، زبان، فرهنگ، تاریخ، سنت ها و منافع ساکنان بخش های جنوبی و شرقی کشور نمایندگی می کند. این جنبش قومی نمی تواند به تنهایی بر سرنوشت همه اقوام کشور حکومت کند.
 
مساله سوم هم این است که در ۲۰ سال گذشته، مسیر تاریخ چند ده ساله کشور به تمامی تغییر کرد. امروز اقلیت های قومی کشور، مطالبه گر اند و خواستار تامین حقوق و تضمین منافع شان در یک ساختار عادلانه سیاسی هستند. آنها نمی توانند همانند اغلب فصول تاریخ معاصر افغانستان، شاهد جولان بی مهار یک جنبش قومی پشتونوالی باشند.
 
بنابراین، ارعاب، تهدید، تلاشی خانه به خانه، بازداشت های خودسرانه، استقرار نیروی نظامی و توسل به زور نمی تواند آرمان های مشروع جریان های قومی خارج از دایره قدرت را سرکوب کند و مانع از ایجاد واکنش در برابر حکومت قومی طالبان شود.
 
رهبران طالبان پیوسته تاکید می کنند که «افغانستان خانه مشترک همه اقوام کشور است». این واقعیتی است که باید در عمل نیز به اثبات برسد. یعنی همه آحاد مردم، نسبت به کشور و سرزمین شان احساس تعلق کنند، به آن عشق بورزند و برای تحکیم امنیت و ثبات در آن دست به دست هم دهند. این زمانی ممکن خواهد شد که آنها خود را در آیینه قدرت ببینند و وقتی عدالت سیاسی می خواهند، پاسخ شان با سرکوب و ارعاب و ترور و تباهی و وحشت و کشتار و بازداشت و آدمربایی و ایجاد هراس سیستماتیک داده نشود.
 
اکنون که زمستان رو به پایان است و فصل گرما در پیش است، طالبان فرصت کوتاهی در اختیار دارند تا از این موقعیت تاریخی شان برای استقرار صلح و ثبات واقعی، عادلانه و مبتنی بر مشارکت ملی اقوام و اقلیت های کشور در ساختار سیاسی استفاده کنند و به این ترتیب، بدون آنکه مجبور به استفاده از نیروی سرکوب باشند، صلح را برگزینند، مسئولانه به تحقق آن کمک کنند و اجازه ندهند که در نتیجه سرکوب و استفاده بی پروا از سرنیزه، این رویکرد خصمانه علیه اقوام دیگر، واکنش برانگیز شود و به این ترتیب، ثبات سیاسی و امنیت ملی به نفع دشمنان این آب و خاک، مختل گردد.
 
نرگس اعتماد - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین