۰

بهار آینده و بیم جنگ

جمعه ۲۰ حوت ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۵۱
اگر جبهه ای نیرومند و منظم تشکیل شود، تمهیدات کنونی طالبان برای مهار آن کافی نخواهد بود. به باور آنان، ظهور یک جبهه نظامی قدرتمند، بدون شک نیازمند بسترهای سیاسی و اجتماعی مساعد و آماده است؛ اما لزوما محدود به آن نخواهد بود.
بهار آینده و بیم جنگ
با نزدیک شدن بهار، هراس طالبان از بروز واکنش های مسلحانه علیه سلطه قومی آنها نیز روز به روز بیشتر می شود. در حالی که گزارش های متعددی درباره تشکیل هسته های نظامی کوچک برای مقاومت مسلحانه علیه طالبان منتشر شده و حملات جسته و گریخته بر جنگجویان طالبان در برخی ولایات هم صورت می گیرد، تاکنون اما نشانه ای جدی از ظهور یک جبهه قدرتمند وجود ندارد.
 
در این میان اما طالبان تدابیر پیشگیرانه خود را تشدید کرده اند. گزارش ها حاکی است که آنها ۱۰ هزار ملیشه پشتون را راهی شمال کشور کرده اند و  حدود دو هزار نیرو را نیز به بامیان در مرکز کشور گسیل داشته اند.
 
افزون بر این، تلاشی خانه به خانه در کابل و شماری از ولایت های شمالی نیز به شدت ادامه دارد. طالبان می گویند که در نتیجه این تلاشی ها مقادیری قابل توجه سلاح، تانک و موترهای زرهی نظامی به دست آورده اند.
 
ادعاهایی نیز وجود دارد که در چارچوب این تلاشی ها بازداشت های گسترده جوانان شمالی در کابل و ولایت های دیگر صورت می گیرد تا هرگونه سربازگیری جریان های مقاومت از میان جوانان بر علیه طالبان را غیرممکن سازد.
 
با اینهمه، کارشناسان می گویند که اگر جبهه ای نیرومند و منظم تشکیل شود، تمهیدات کنونی طالبان برای مهار آن کافی نخواهد بود. به باور آنان، ظهور یک جبهه نظامی قدرتمند، بدون شک نیازمند بسترهای سیاسی و اجتماعی مساعد و آماده است؛ اما لزوما محدود به آن نخواهد بود.
 
آنها معتقد اند که جبهه مورد نظر اگر شکل بگیرد یا گرفته باشد، پایگاه قدرت خود را در خانه های مردم و در میان غیرنظامیان در مناطق شهری بنا نمی کند. افغانستان کشوری پیچیده و کوهستانی است که به سادگی امکان آغاز جنگ های پارتیزانی را به معارضان می دهد و دولت های مستقر در کابل همواره از این جهت، شکننده و آسیب پذیر بوده اند. نمونه بارز آن خود طالبان هستند؛ نیرویی که در طول ۲۰ سال گذشته، علیرغم حضور همزمان ده ها هزار نیروی خارجی و صدها هزار نیروی داخلی، توانست مهلک ترین ضربات را بر دولت پیشین وارد آورد. البته واضح است که در این میان، خیانت های درون دولتی و زد و بندهای قومی هم نقش پررنگی داشت؛ چیزی که در نهایت به سقوط نظام و سلطه طالبان انجامید.
 
موضوع دیگری که سبب آسیب پذیری طالبان می شود این است که آنها نیروی کافی را برای کنترل نظامی افغانستان در اختیار ندارند. گمانه ها حاکی است که کل شبه نظامیان طالبان بین ۷۰ تا ۸۰ هزار نفر است. این تعداد نیرو در صورت آغاز یک جنگ تمام عیار علیه طالبان از چندین جبهه، قادر به پیشبرد جنگ منظم نخواهد بود.
 
در این میان، فراموش نکنیم که طالبان دیگر یک نیروی مسلح ضد دولتی نیست که به طور مخفیانه بر مواضع دولت حمله کند و پس از حمله به مخفیگاه های خود بخزد. آنها اکنون یک نیروی مسلط هستند؛ بنابراین باید مانند یک دولت مستقر و یک ارتش منظم، از مراکز شهری و اراضی زیر سلطه خود در برابر موج حملات احتمالی دشمنان شان، دفاع کنند. جایگاه کنونی آنان درست مانند موقعیت نظامی دولت سرنگون شده است؛ با این تفاوت که تعداد نیروهای طالبان در مقایسه با دولت پیشین به مراتب کمتر، ضعیف تر، بی بهره از یک نیروی هوایی مناسب، محروم از کمک های قابل توجه خارجی و فاقد یک فرماندهی مرکزی قدرتمند و راهبردی است. چنین نیرویی به آسانی قادر به حفاظت از حاکمیت سیاسی طالبان بر سرزمین و جغرافیا نخواهد بود.
 
افزون بر این، نیروهای طالبان عمدتا مربوط به قوم پشتون هستند. آنها در مناطقی که به طور طبیعی خطرناک به حساب می آیند، بیگانه محسوب می شوند و جایی در میان مردم ندارند. بنابراین، گسیل ۱۰ هزار نیروی نظامی به شمال و دو هزار نیروی دیگر به بامیان، حساسیت های قومی ساکنان محلی را تحریک خواهد کرد و به نیروهای ضد طالبان امکان خواهد داد تا روی این امر، سرمایه گذاری مؤثر انجام دهند و هدف خود علیه طالبان را به پیش ببرند.
 
از سوی دیگر، تلاشی خانه به خانه و بازداشت جوانان هم به این حساسیت ها و خصومت ها دامن خواهد شد و به جای آنکه به تامین امنیت و اقتدار طالبان کمک کند، نتیجه عکس می دهد و وضعیت را به زیان آنان و به سود دشمنان شان تغییر خواهد داد؛ ضمن آنکه این باور را تقویت می کند که طالبان به اقوام غیرپشتون کشور به عنوان «تهدید» نگاه می کنند و این امر، فاصله میان دولت آنها و مردم را به سود دشمنان طالبان، افزایش می دهد.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین