سخنگوی وزارت خارجه پاکستان از اظهار نظر درباره تلاشهای اخیر امریکا برای بازگشت به پایگاه بگرام در شمال کابل خودداری کرد. شفقتعلی خان گفت که این موضوع از نظر موضع دیپلماتیک پاکستان، مسئلهای میان افغانستان و امریکا است و اسلامآباد نظری درباره آن ندارد.
با این حال، او گفت که پاکستان تحولات منطقه را دنبال میکند.
در همین حال، دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا، روز پنجشنبه در لندن گفت: «در تلاش هستیم پایگاه هوایی بگرام را پس بگیریم.» او افزود: «آنها [طالبان] چیزهایی از ما میخواهند. ما آن پایگاه را میخواهیم.» ترامپ روز جمعه نیز تأیید کرد که ایالات متحده در حال گفتوگو با طالبان برای بازگشت به پایگاه هوایی بگرام است.
موضعگیری مبهم و دوپهلوی پاکستان در قبال پرونده بگرام و تلاش امریکا برای بازپسگیری این پایگاه از رژیم طالبان، ابعاد منطقهای این پرونده را برجسته میکند و نقش اسلامآباد در یکی دیگر از مأموریتهای اشغالگرانه قدرتهای غربی در افغانستان را مورد توجه قرار میدهد.
پاکستان که همواره برای قدرتهای استعماری و اشغالگران بزرگ، نقش تسهیلگر را ایفا کرده و زمینهساز سیطره هژمونیک ابرقدرتها بر افغانستان شده، اینبار نیز به نظر نمیرسد که در برابر طرح امریکا برای اشغال دوباره بگرام بیطرف باشد.
به نظر میرسد که بخشی از طالبان نیز بهخوبی از نیات و اهداف پاکستان برای نقشآفرینی در پروژه تازه ترامپ بهمنظور بازپسگیری بگرام آگاه هستند و یکی از دلایل مخالفت احتمالی طالبان با این پروژه نیز همین است.
واقعیت این است که رابطه پاکستان و امریکا در دوره دونالد ترامپ بهطور قابل توجهی بهبود پیدا کرده و دوطرف حتی در اوج حملات رژیم اسرائیل و امریکا بر ایران نیز در حال زدوبندهای سیاسی، نظامی، امنیتی و استخباراتی بودند که یکی از خروجیهای مهم آن، در نهایت معامله اسلامآباد و واشنگتن مبنی بر حمایت امریکا از تلاشهای پاکستان برای مقابله با تروریزم در قبال واگذاری امتیاز تاراج و استخراج منابع معدنی و معادن زیرزمینی پاکستان توسط شرکتهای امریکایی بود.
افزون بر این، رهبران اسلامآباد بهخوبی از تیرگی روابط دونالد ترامپ و نارندرا مودی استفاده کردند و با تأکید بر اینکه امریکا به رهبری ترامپ با مداخله در جنگ اخیر میان هند و پاکستان، از بروز نبردی فرسایشی، مرگبار و طولانی جلوگیری کرد، دونالد ترامپ را نامزد جایزه صلح نوبل کردند؛ اما نارندرا مودی، نخستوزیر هند، نهتنها از این کار امتناع ورزید؛ بلکه حتی نقش امریکا بهعنوان میانجی صلح میان هند و پاکستان را نیز به رسمیت نشناخت و به این ترتیب، زمینهساز خشم رئیسجمهور خودکامه امریکا شد و هزینههای آن را نیز با تهدید، تحریم و تعرفه پرداخت کرد.
در چنین شرایطی، به نظر میرسد که پاکستان حتی برای بهبود رابطه خود با ترامپ و توسعه آن، اصرار دارد بار دیگر زمینهساز اشغال محدود افغانستان با بازگشت نیروهای امریکایی به پایگاه استراتژیک بگرام شود و به این ترتیب، از واشنگتن در راستای پروژههای منطقهای خود، از جمله مقابله با گروههای تروریستی و تحت فشار قرار دادن حکومت طالبان در افغانستان، بهرهبرداری کند.
استقرار مجدد نظامیان امریکایی در پایگاه بگرام، اگر به کمک پاکستان حاصل شود، بدون شک موقعیت اسلامآباد را در نزد واشنگتن ارتقا خواهد داد و مقامات پاکستانی با استفاده از این موقعیت، به کمک امریکا فشارها بر رژیم طالبان برای کسب امتیاز و مهار و مقابله با گروههای تروریستی پاکستانی را تشدید خواهند کرد.
علاوه بر این، حضور نیروهای اشغالگر امریکایی در پایگاه بگرام برای سران اسلامآباد و جنرالهای راولپندی نیز کاملاً مطلوب است؛ زیرا این امر امکان شکلگیری یک افغانستان مستقل و مقتدر را بهطور کامل از میان برمیدارد و به کشورهایی مانند پاکستان، زمینه مداخلات بیشتر در امور داخلی افغانستان را فراهم میسازد؛ مداخلاتی که هدف از آن، تضعیف حاکمیت مرکزی در کابل، دامن زدن به بحران بیثباتی و هرجومرج داخلی در افغانستان و جلوگیری از هرگونه استقرار ثبات و اقتدار در این کشور خواهد بود؛ چیزی که از دیرباز تاکنون، هدف کانونی استراتژیهای امنیتی پاکستان در قبال افغانستان بوده است.
با توجه به این واقعیتها، بازگشت نیروهای اشغالگر امریکایی به پایگاه راهبردی بگرام، فرصتی تازه را برای پاکستان فراهم کرده تا با تسهیل این هدف برای امریکاییها، جایگاه خود در برنامههای نظامی و امنیتی واشنگتن در افغانستان و منطقه را تحکیم بخشد و در عین حال، با نقشآفرینی در کنار نیروهای اشغالگر امریکایی، اهداف هژمونیک و امپریالیستی خود در افغانستان را محقق سازد.