گزارشها حاکی است که موجی گسترده از هواپیماهای سوخترسان کیسی-۱۳۵ استراتوتانکر نیروی هوایی امریکا وارد خاورمیانه شده است.
این هواپیماها از پایگاههای اقیانوس اطلس برخاسته و در پایگاه هوایی العُدید در قطر، مقر فرماندهی مرکزی امریکا، متمرکز شدهاند.
همزمان، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران گفته است: «برای درگیری احتمالی آمادهایم.»
این رسانه همچنین به نقل از عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، گزارش داد: «امریکا درها را به روی دیپلماسی بسته است. هدف از مکانیسم اسنپبک و عذرخواهی نتانیاهو از اعراب، زمینهسازی برای تهدید نظامی و قهرمان شدن ترامپ است.»
اگرچه مقامات نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران از زمان پایان جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی با مشارکت امریکا تاکنون بارها بهصراحت اعلام کردهاند که در وضعیت آمادهباش نظامی قرار دارند و پایان جنگ ۱۲ روزه هرگز بهمعنای آتشبس دائمی نیست و هیچ قرارداد صلحی میان دوطرف امضا نشده است، اما کارشناسان نظامی میگویند که وقوع هرگونه جنگ جدید در خاورمیانه بهمعنی گسترش دامنه آتش از دوطرف درگیری خواهد بود و هیچگاه نباید انتظار داشت که جنگ میان دوطرف متخاصم محدود بماند و به کشورهای دیگر سرایت نکند.
آنها هشدار میدهند که در پی وقوع انقلاب ۷ اکتبر و بهدنبال آن حمله نظامی فجیع و وحشتناک رژیم صهیونیستی به غزه و نسلکشی قرن حاضر که همزمان به گسترش دامنه درگیریها به لبنان، سوریه، یمن و حتی ایران و اخیراً قطر منجر شد، خاورمیانه در آستانه فروپاشی کامل قرار گرفته و با توجه به انفعال اعراب در قبال هژمونی نظامی امریکا و از جانب دیگر اراده رهبران امریکایی و صهیونیستی برای تحقق پروژه خاورمیانه جدید و اسرائیل بزرگ، خطر درگیریهای گستردهتر بهویژه با ایران که مانع اصلی در مسیر تحقق این پروژهها محسوب میشود، بیش از پیش تشدید شده است.
بنابراین حتی اگر جابهجایی گسترده و غیرمعمول هواپیماهای سوخترسان امریکایی در خاورمیانه را نادیده بگیریم و آن را صرفاً یک مانور نظامی یا انتقال پیام سیاسی به رهبران ایران و سایر رقبای امریکا در منطقه ارزیابی کنیم، نشانگان کافی در زمینه آمادگی همه طرفها برای ورود به یک درگیری بزرگ و جنگ سرنوشتساز در خاورمیانه کاملاً قابل مشاهده است.
بهعنوان نمونه، رئیسجمهور تروریست امریکا در دیدار اخیرش با نخستوزیر جنایتکار و خونآشام رژیم صهیونیستی در کاخ سفید، طرحی ۲۱ مادهای برای پایان دادن به جنگ غزه، نابودی کامل حماس و بازگرداندن اسرای اسرائیلی را مطرح و آن را بر طرف صهیونیست تحمیل کرد.
در همان رویداد، رئیسجمهور امریکا و نخستوزیر اسرائیل در تماس مشترک با امیر قطر، از او بهدلیل تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک این کشور عذرخواهی کردند و یک روز پس از آن نیز دونالد ترامپ با امضای یک فرمان اجرایی بیسابقه، حمله به قطر را تهدیدی علیه امنیت ملی امریکا محسوب کرد و به این ترتیب تعهد امنیتی خود برای دفاع از قطر در برابر هرگونه حمله خارجی را اعلام داشت؛ رویدادی که به باور کارشناسان، پیش از آنکه اسرائیل را بهعنوان طرف متجاوز هدف قرار دهد، پیامی برای ایران محسوب میشود که در صورت تجاوز مجدد امریکا و اسرائیل به خاک جمهوری اسلامی، از هرگونه حمله موشکی یا پهپادی به اهدافی در داخل خاک قطر پرهیز کند؛ زیرا این امر بهمثابه حمله به امریکا محسوب میشود و ایالات متحده مستقیماً وارد یک جنگ گسترده با تهران خواهد شد.
این اقدام در عین حال حامل این پیام روشن است که امریکا بهدنبال جلب حمایت اعراب از تجاوز قریبالوقوع و احتمالی خود به ایران میباشد و در این زمینه مصمم است تا رژیمهای عربی را نیز پشت سر رژیم صهیونیستی برای تجاوز به ایران متحد کند.
در کنار این رویدادها، تشدید فشارهای سایر بازیگران غربی از جمله سه کشور اروپایی برای فعال کردن اسنپبک و بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل متحد علیه ایران نیز در راستای تشکیل یک ائتلاف جهانی علیه جمهوری اسلامی صورت میگیرد و با توجه به پافشاری غیرمعمول قدرتهای اروپایی بر مواضع سرسختانه خود علیه ایران، علیرغم انعطاف تهران در برابر گزینههای دیپلماتیک مبتنی بر مذاکره هم با طرفهای اروپایی و هم با امریکا، نشاندهنده آن است که دولتهای غربی به دستور امریکای ترامپ پشت سر رژیم صهیونیستی متحد شدهاند تا آخرین مانع در مسیر تولد خاورمیانه جدید و تحقق اسرائیل بزرگ را از میان بردارند.
در این میان البته نشانههای بیشتری نیز وجود دارد؛ از جمله ائتلاف نظامی پاکستان و عربستان سعودی که بدون شک با چراغ سبز امریکا صورت گرفته، نزدیکی چشمگیر ارتش پاکستان به دولت ترامپ، اعلام حمایت سریع کشورهایی مانند پاکستان، ترکیه، رژیمهای عربی و اندونزی از طرح بهاصطلاح صلح استعماری دونالد ترامپ برای غزه، علیرغم تردید حماس درباره ابعاد و اهداف این طرح، و نیز وضعیت پیچیده لبنان و فشارهای مضاعف برای خلع سلاح حزبالله؛ همگی نشانگر آن است که واشنگتن بهدنبال ایجاد یک محور منطقهای و بینالمللی علیه ایران و تشکیل یک اجماع جهانی پیرامون اقدام احتمالی خود علیه جمهوری اسلامی است.
با این همه، و با توجه به آمادگیهای گسترده ایران و تجارب درخشان این کشور در جنگهای منظم و نامنظم علیه قدرتهای بزرگ و کوچک، و کارنامه روشن جمهوری اسلامی در مقابله با تمام قدرتهای بزرگ جهانی از جمله در دوران ۸ سال جنگ با عراق به رهبری صدام، و با توجه به قدرت غیرقابل انکار نظامی و موشکی ایران که با دوران اولیه تشکیل جمهوری اسلامی قابل قیاس نیست، وقوع هرگونه جنگ احتمالی در خاورمیانه برخلاف محاسبات و ارزیابیهای متجاوزان و استعمارگران استکباری و صهیونیستی، هرگز برنده یا بازندهای از پیش تعیینشده نخواهد داشت.
محمدرضا امینی – جمهور