نمایندگان ویژه کشورهای امریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، کانادا، دنمارک، ایتالیا، جاپان، کوریای جنوبی، سویس، ناروی، ترکیه و اتحادیه اروپا در نشستی در لندن بر ایجاد یک حکومت فراگیر در افغانستان تأکید کردند. آنان در مورد تهدید تروریزم از خاک افغانستان نیز ابراز نگرانی کردند.
آنها همچنین از تهدیدهای امنیتی برخاسته از خاک افغانستان و چالشهای ناشی از مهاجرتهای فرامرزی ابراز نگرانی کرده و بر همکاریهای منطقهای در مبارزه با تروریزم در افغانستان تأکید ورزیدند.
پیشتر، کشورهای چین، روسیه، ایران و پاکستان نیز از فعالیت و حضور گروههای تروریستی در خاک افغانستان عمیقاً ابراز نگرانی کرده بودند.
اگرچه آنچه از سوی ۱۳ کشور اروپایی و غیراروپایی بهعلاوه اتحادیه اروپا در نشست لندن ابراز شده، با آنچه پیشتر در اجلاس چهارجانبه روسیه، چین، ایران و پاکستان در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویارک مطرح شده بود تفاوت قابل اعتنایی ندارد، زیرا در هر دو بیانیه، طرفهای شرکتکننده خواستار تشکیل دولت فراگیر و مبارزه با تروریزم در افغانستان شده و نسبت به پیامدهای وضعیت کنونی ابراز نگرانی کرده بودند.
این نشان میدهد که هم کشورهای منطقه و هم بازیگران فرامنطقه نسبت به وضعیت بحرانی افغانستان نگران هستند و درباره پیامدهای این وضعیت پیوسته هشدار میدهند، زیرا این شرایط برای هیچیک از طرفهای منطقهای و بینالمللی مطلوب نیست و منافع حیاتی آنها را تهدید میکند.
با این حال، پرسش اساسی این است که چرا علیرغم نگرانیها و دغدغههای مشترک بازیگران و قدرتهای منطقه و فرامنطقه در قبال وضعیت بحرانی افغانستان، جامعه جهانی همچنان در اتخاذ رویکردی یگانه و مشترک برای مواجهه با این بحران دچار مشکل است و نمیتواند به یک راهحل یگانه و پایدار برای پایان دادن به این شرایط بحرانی دست پیدا کند.
پاسخ به این پرسش آسان نیست، زیرا به همان میزان که بحرانهای افغانستان چندضلعی و چندلایه هستند، عوامل، ریشهها و دستهای دخیل در ایجاد و تشدید بحرانها نیز متنوع و گوناگوناند. همین امر مواجهه متحدانه جامعه جهانی با این وضعیت بحرانی را دشوار میکند و عملاً مانع اتخاذ رویکردی یگانه توسط بازیگران بینالمللی در قبال شرایط حاکم بر افغانستان میشود.
بهعنوان نمونه، تروریزم که به نظر میرسد ظاهراً دغدغه همه کشورهای منطقه و فرامنطقه است و رشد روزافزون آن موجب نگرانی عمیق و گسترده همه طرفها میشود، به همان میزان میتواند مورد سوءاستفاده سازمانهای جاسوسی و استخباراتی، ارتشهای منظم و قدرتهای سلطهجوی دور و نزدیک قرار بگیرد و امنیت افغانستان، منطقه و جهان را به مخاطره بیاندازد.
نکته نگرانکنندهتر این است که گروههای تروریستی نیز بسته به اینکه از سوی کدامیک از سرویسهای امنیتی و جاسوسی منطقه و جهان حمایت میشوند، رویکردهای متفاوت و گاه متناقضی دارند. همین امر اجماع جهانی درباره مفهوم تروریزم و تعریف مشخص از این مفهوم را با مشکل روبرو کرده و چهبسا در بسیاری از موارد به دولتها و سازمانها این امکان را فراهم کرده تا با استفاده ابزاری از نام تروریزم، مخالفان خود را هدف قرار دهند یا به عملیات نظامی خود علیه گروههای منتقد مشروعیت ببخشند؛ کاری که اخیراً دونالد ترامپ علیه یک جریان اجتماعی به چپگرا به نام آنتیفا در امریکا انجام داد و آن را گروه تروریستی اعلام کرد، در حالیکه این جریان اصولاً یک تشکیلات سازمانیافته نیست و هیچگونه فعالیت نظامی ندارد.
این واقعیت درباره گروههای تروریستی خطرناکتر و خونریزتر مانند داعش، القاعده و جریانهای مشابه آنها در خاورمیانه نیز صدق میکند. بهعنوان نمونه، امریکا که به بهانه مبارزه با تروریزم به افغانستان لشکرکشی نظامی کرد، در نهایت با گروه طالبان که متحد اصلی گروههای تروریستی منطقهای و بینالمللی محسوب میشد، به توافق سیاسی رسید و آنها را به قدرت رساند.
در سوریه و عراق نیز امریکا متهم به ایجاد و حمایت از گروه تکفیری داعش و سایر نسخههای تروریستی است و متحدان عربی و غربی امریکا در کنار رژیم اسرائیل نیز با اتهامات مشابه روبرو هستند.
با توجه به این واقعیتها، اگرچه هم در بیانیهای که از سوی چهار کشور روسیه، چین، ایران و پاکستان در نیویارک صادر شد و هم در موضعگیری مشترک ۱۳ کشور اروپایی و غیراروپایی بهعلاوه اتحادیه اروپا، نسبت به وضعیت امنیتی و سیاسی افغانستان ابراز نگرانی شد و طرفهای شرکتکننده خواستار مبارزه مشترک با تروریزم و تشکیل حکومت بهواقع فراگیر در افغانستان شدند، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که این بیانیهها و موضعگیریها در عمل نیز به اجرا درآید؛ زیرا همانگونه که در بالا نیز اشاره شد، بازیگران منطقهای و بینالمللی منافع متضاد خود را دنبال میکنند و اجازه نمیدهند که شرایط برای بهرهبرداری طرفهای مقابل و بازیگران رقیب در مناسبات سیاسی و معادلات امنیتی افغانستان فراهم شود.
درست به همین دلایل است که نشستهای نیویارک و لندن نهتنها در راستای همدیگر قرار ندارند، بلکه در نقطه مقابل یکدیگر هستند و موضعگیریهای اتخاذشده نشانه شکلگیری یک اجماع جهانی درباره بحران افغانستان نیست، بلکه بالعکس، خطر احیای نبردهای نیابتی و تنشهای ژیوپلیتیکی در افغانستان و پیرامون آن را تشدید میکند.
عبدالمتین فرهمند – جمهور