مخالفان طالبان در پایان نشست دو روزه در اسلامآباد، در بیانیهای نوشتند که صلح و ثبات در افغانستان و پاکستان بهطور جداییناپذیر به هم مرتبط است. به گفتهی آنها، این نشست بهطور بیسابقهای منجر به ایجاد اجماع قوی دربارهی سرنوشت مشترک مردم افغانستان و پاکستان شده است.
انستیتوت ثبات راهبردی آسیای جنوبی و نهاد زنان برای افغانستان، برگزارکنندگان نشست مخالفان طالبان در اسلامآباد، این نشست را زمینهساز بیسابقهی گفتگوهای صادقانه و رودررو میان فعالان دو کشور عنوان کردند.
برگزارکنندگان، هدف اصلی این نشست را تقویت درک متقابل، شناسایی زمینههای همکاری، و جستجوی راهحلهای مشترک برای چالشهای امنیتی و روابط اقتصادی خواندند.
در این نشست، دستکم ۳۰ تن از جریانهای سیاسی، فعالان مدنی و مقامات حکومت پیشین افغانستان حضور داشتند. همزمان، ۴۰ مقام ارشد سابق پاکستان نیز در این جلسه اشتراک کردند.
اگرچه ابتکار برگزاری نشست، امیدهای زیادی را درباره احتمال تغییر سیاست پاکستان در قبال طالبان و افغانستان برانگیخته بود، اما آنچه در نهایت رقم خورد نشان داد که هدف پاکستان از برگزاری و میزبانی این نشست، چیزی جز اعمال فشار ساده بر رژیم طالبان برای دستیابی به مطالبات سلطهجویانه خود نبوده است.
آنچه در بیانیه پایانی این نشست نیز منتشر شده، بهوضوح نشان میدهد که هدف پاکستان، بازی با کلمات و سرگرم کردن جریانهای شرکتکننده در نشست اسلامآباد است و جز این، هیچ پیام و پیامد عملی از این نشست برای ایجاد تغییرات واقعی در معادلات سیاسی و امنیتی افغانستان انتظار نمیرود.
اگرچه برگزارکنندگان این نشست در بیانیه پایانی مدعی شدهاند که برگزاری آن به ایجاد اجماع فوقالعاده و بیسابقه میان دو ملت افغانستان و پاکستان منجر شده است، اما واقعیت این است که نه شرکتکنندگان این نشست از ملت افغانستان نمایندگی میکردند و نه افراد و طرفهایی که به نیابت از پاکستان ابتکار برگزاری و میزبانی آن را بهعهده داشتند، نمایندگان مستقیم ملت پاکستان محسوب میشوند.
افزون بر این، شرکتکنندگان این نشست عمدتاً مهرههای سوخته سیاسی، کنشگران جامعه مدنی، فعالان فضای مجازی و سلبریتیهای شبکههای اجتماعی بودند که جایگاه شاخص و شایستهای در میان مردم افغانستان و حتی مردم پاکستان ندارند تا از آنها در یک پلتفرم بزرگ منطقهای نمایندگی کرده، و مهمتر از آن اینکه به نیابت از دو ملت برای ایجاد اجماع و درک مشترک در خصوص مسائل امنیتی و اقتصادی عمل کنند.
با توجه به این واقعیتها، نشست اسلامآباد نه منتهی به ایجاد تغییرات واقعی در معادلات میدانی و وضعیت اجتماعی، اقتصادی و معیشتی مردم افغانستان شد، و نه انتظار میرود که این نشست در نهایت به تغییر اصولی سیاستهای دیرینه مبتنی بر مداخله و هژمونی پاکستان در امور افغانستان منجر شود و دو کشور نیز با عبور از خصومتهای دیرینه تاریخی و سیاسی، بهعنوان دو همسایه به استقلال و تمامیت ارضی یکدیگر احترام بگذارند، از مداخله در امور یکدیگر پرهیز کنند، و مهمتر از همه، به استفاده از گروههای نیابتی و باندهای تروریستی برای دستیابی به اهداف مشروع و نامشروع خود یکبار برای همیشه پایان دهند.
واقعیت این است که مشکل اصلی موجود میان افغانستان و پاکستان، که در حال حاضر نیز به تنشهای تشدیدشده در روابط دو کشور همسایه منجر شده، عدم برگزاری نشستهایی مانند نشست اخیر اسلامآباد نیست؛ بلکه فقدان اراده صادقانه و واقعی برای حل مسائل موجود، از جمله زخم چرکین دیورند، بحران تروریزم، مداخلات مستمر مرزی و فرامرزی، زدوبندهای پیدا و پنهان با قدرتهای بزرگ برای مداخله در امور یکدیگر، و بهعبارت ساده، تلاش مذبوحانه برای تحمیل سیطره خود بر سرنوشت دیگری است.
بنابراین، نشست اخیر اسلامآباد نه ظرفیت لازم برای حل این مسائل را دارا بود و نه صلاحیت کافی برای تصمیمگیری در این زمینهها را.
به همین دلیل است که این نشست، همانگونه که در واکنشهای اولیه منتقدان بازتاب یافته بود، پیش از هر چیز یک نمایش ساده سیاسی برای کسب امتیاز پاکستان از طالبان و اعمال فشار بر رهبران خودکامه این گروه بهمنظور پذیرش پیششرطهای سلطهجویانه اسلامآباد بود؛ بهره اصلی آن را آیاسآی و سایر سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی پاکستان برای تحمیل و تحقق اهداف و منافع خود در معادلات افغانستان بردند. برای شرکتکنندگان شیکپوش این نشست نیز آنچه در نهایت بهدست آمد، یک عکس یادگاری دستهجمعی و البته چند روز مانور رسانهای بود.
نرگس اعتماد – جمهور