۰

سرزمینی با دو حکومت

سه شنبه ۲۴ سنبله ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۰۴
سرزمینی با دو حکومت

حملات یازده سپتامبر و تصمیم امریکا برای حمله به افغانستان، آغاز یک نوید روشنایی برای نسل نو بود تا با آغاز یک دوره جدید، کشور دارای یک دولت مقتدر گردیده و طالبان نابود شوند. طالبان سقوط کردند و اقتدار این گروه از کشور برچیده شد. در آن روزها دیگر خبری از طالبان و فعالیت های گروه های تروریستی نبود، همه چیز به شکل عادی پیش می رفت، خارجی ها روی طرح نیروی ۳۵۰ هزار نفره کار می نمودند. چیزی برای حکومت جدید باقی نمانده بود؛ نه نیرویی و نه شهر و اقتصادی، بلکه همه چیز در سه دهه جنگ، نابود شده بود.
گذشته از این، حکومت جدید بدون تجربه، باید یک کشوری که در هر خانه حداقل یک میل سلاح وجود داشت، فرماندهان جنگجو، حاکمان قدرتمند محلی، تشکیل ارتش و سازمان دهی کارهای اداری و دولتی و... کارهای که باید انجام می شد، رئیس جمهور و اطرافیانش را سخت مصروف خود ساخته بود. پولهای هنگفتی که میلیاردی می آمد فرماندهان جنگی را مست ساخته بود، همه چیز فراموش گردیده و طالبان دوباره زنده شده بودند، نیرو گرفته و درحال تجهیز بودند و دوباره سازمان داده شدند، حامد کرزی متوجه این نشدکه رهبران کلیدی و طراحان این گروه زنده اند و در مناطق قبایلی پناه برده اند.
این گروه بعد از سه سال دوباره به فعالیت های خود در مناطق مرزی دست زدند و هر ازگاهی حملات چریکی را علیه خارجی ها و ارتش افغانستان راه اندازی می نمودند، اما رفته رفته دامنة این حملات افزایش چشمگیری یافت و حملات انتحاری با موج خود به عنوان طرح دیگر این گروه مورد استفاده قرار گرفت. بعد از سال ۲۰۰۶ به بعد، دیگر خوش باوری ها نسبت به افغانستان و روند پیشرفت و امنیت سرتاسری کاهش یافت و گروه طالبان در مناطق دور و نزدیک قدرتمندتر می شدند و حملات قوی تری راه اندازی می نمودند. این حالت در یک حد کنترول شده خود بعد از دور دوم ریاست جمهوری حامد کرزی باقی ماند و در حکومت وحدت ملی این وضعیت تقریباً از کنترل خارج شد. حالا نه تنها طالبان بلکه گروه داعش و... به شدت فعال شدند و درحد سقوط مهمترین ولسوالی های ولایات پیش رفتند، این بار ناامنی ها از جنوب به شمال انتقال یافت و بدخشان، سرپل،کندز، فاریاب و بغلان قربانیان اصلی این گروه ها در شمال گردیدند و به یکبارگی نا امن شدند.

حالا در نزدیکی کابل فعالیت میکنند، و دولت در چندکیلومتری پایتخت، با چالش مواجه است. طالبان روزانه گشت و گذار می کنند و هرکاری را که بخواهند انجام میدهند. سفر به ولایاتی چون غزنی، وردک، لوگر و... که از جمله ولایات نزدیک کابل هستند چندان آسان نیست.
طالبان حاکمیت و حملات خود را در مناطق وسیع گسترش داده اند، قانون و برنامه های منحصر به خود را پیاده می کنند، محاکم صحرایی حکم صادر نموده و اجراء می نمایند. مردم ملکی بررسی و مورد بازجویی قرار میگیرند. اما در چندمتری آن، سربازان ارتش افغانستان مسافرین را بازپرسی می نمایند و مورد بازجویی قرار میدهند. در چند روز اخیر قربانیان این جنگ ها افزایش چشمگیری داشته است و طالبان اخیراً یک مرد و زن جوان را در ولسوالی «سوزمه قلعه» ولایت سرپل محکمه صحرایی نموده و سنگسار نمودند.
در ولایات شمالی که یکی از مناطق امن کشور محسوب میگردید، ولسوالی ها و قریه جات مهم این مناطق تحت تسلط کامل و یا نسبی طالبان و افکار طالبانی قرار گرفته است. حالا طالبان به نیروهای ارتش فقط کمین نمی زنند بلکه مستقیم و رودررو مبارزه می نمایند. « عشر» از مردم عادی جمع آوری می نمایند و تشکیلات خاص خود را در تمام ولایات و ولسوالی های کشور دارند. فرماندهان و سربازان جنگی آموزش دیده و مجهز دارند.
این وضعیت فعلی طالبان است، بیم از آن می رود که اگر دولت بطور منسجم، قاطع و هدفمند با این گروه مبارزه نکند و دست از سیاست سردرگمی و بی هدفی برندارد، یقینا فجایع بزرگی، گریبان مردم افغانستان را خواهد گرفت.
سیدمهدی پارسا- ارسالی به خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین