۰

خودکرده را نه درد است و نه درمان

شنبه ۱ میزان ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۵۰
متاسفانه کار اینجنير حكمتيار در آخر عمر كه بايد با نيكنامي عمر بگذراند با نفاق ها و نمك پاشي ها بر كهنه زخم ها متمركز شده است. تحقير هزاره ها و تهمت بر رهبران تاجيك و يا براي بر انگيختن احساسات برادران غيور پشتون ما وقت صرف نموده و به سفر مي پردازد.
خودکرده را نه درد است و نه درمان

حكمتيار را به دور از تعصب ها و جهت گيري هاي سياسي مرد بد شگون، مستبد، متعصب و ناسپاس ميدانم. او در شروع جهاد مرد آتشين و پُر جذبه در ميدان مبارزه و جهاد افغانستان بود. کشورهای حامي مجاهدين او را بيشتر از همه حمايت مي كردند و بسيار ارج مي نهادند. در ايران و پاكستان جايگاه منحصر به فرد را داشت و از سهم حاميان جهاد افغانستان بيشترين را به خورجين حزبش مي انداخت !

 وی با ايران قطع علاقه كرد و در پاكستان با رويكرد خشن و انحصاري از اقتدار بالا باز ماند. در جنگ هاي داخلي از پيشاهنگ هاي كشتار نيروهاي خودي از ائتلاف هفتگانه بخصوص جمعيت و شوراي نظار بود كه جنگ دره فرخار مشت نمونه خروار از عملكرد اوست.

پيش از پيروزي با فراموشي جهاد مقدس و مبارزه با رژيم الحادي و مزدور جلسات سري قومي را با داكتر نجيب در عراق كه - سليمان لايق از طرف دولت نجيب حضور داشت - و هم در ليبي و در برخي ديگر از كشورها انجام داد كه خوشبختانه به موفقيت نه انجاميد.

در واپسين روزهاي حكومت داكتر نجيب خواست كابل را اشغال كند كه با بر اندازي نقشه هايش توسط قهرمان ملي آقاي مسعود مواجه شد و شكست خورد. حكمتيار با شكست پي در پي، كابل را به رگبار موشكهاي كور گرفت كه در فرجام آن امروز هر خانواده، عزيزي از خانواده اش را با خود ندارد. قهار عاصي شاعر بزرگ معاصر افغانستان و میرویس جلیل خبرنگار ورزیده، قرباني موشك هاي كور حكمتيار اند.

او باشعار مبارزه با بقاياي كمونيزم، بزرگترين شگرد تاكتيكي را با بابه مزاري و جنرال دوستم انجام داد كه به اصطلاح شوراي هماهنگي بوجود آمد و اين اشتباهي از سوي حزب وحدت و جنبش ملي بود كه باعث شهادت استاد مزاري و متواري شدن قوت هاي دو حزب شد.

با نزديك شدن طالبان به پشت دروازه هاي كابل حكمتيار صدر اعظم شد كه به دليل بد اقبالي، طالبان كابل را تسخير كردند. با ايجاد جبهه مقاومت، حكمتيار ديري نپاييد كه سر از ايران در آورد و در بهترين مكان يعني" نياوران " ايران كه بيشتر اشخاص صاحب رسوخ و مطرح در آنجا ساكن اند مأوا گزيد و حتي برگه هاي حزب او حكم پاسپورت را در ايران داشت كه جناب ايشان در اين اواخر حضور در ايران را به حبس و زندان تعبير كرد! مثل اين است كه يك محصل كه در ايران كسب تحصيل كند و بعد از فراغت و دريافت سند ماستري و دكترا بگويد در ايران زنداني بودم!
آقاي حكمتيار با روي كار آمدن حكومت موقت دوباره سر از مغاره ها در آورد و شعار مبارزه تا اخراج آخرين نيروهاي امريكايي و خارجي را سرداد. با كهولت سن و محيط تنگ غار و پلان های آی اس آی، آقاي حكمتيار هواي آشتي و نداي صلح سرداد.

اما چيزي كه با مظالمی كه بر مردم كابل از ناحيه اي جنگ هاي خانمانسوز داخلي فرود آمده بود باز مردم به اميد صلح از آمدن حكمتيار چیزی به روی خود نیاوردند كه شايد كبوتران صلح يكبار ديگر بر بام هاي خانه ي داغديدگان كابل بنشينند. متاسفانه کار اینجنير حكمتيار در آخر عمر كه بايد با نيكنامي عمر بگذراند با نفاق ها و نمك پاشي ها بر كهنه زخم ها متمركز شده است. تحقير هزاره ها و تهمت بر رهبران تاجيك و يا براي بر انگيختن احساسات برادران غيور پشتون ما وقت صرف نموده و به سفر مي پردازد.

انداختن كفش بر صورت وی در هرات، نشان از انزجار از عملكردِ مردي است كه نه بر سفره ميزبان احترام كرده است و نه بر عزت هموطنان خود وقت مانده است. لذا خود كرده را نه درد است نه درمان!

خداداد فقيهي- خبرگزاری جمهور
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین