در سال ۲۰۲۵، ایران با اخراج بیش از یک میلیون مهاجر افغان غیرقانونی، رکوردی بیسابقه در تاریخ مدرن ثبت کرد. این اقدام، که پس از درگیری ۱۲ روزه با اسرائیل شدت گرفت، به بحرانی انسانی منجر شده و در بسترهای مجازی به موضوعی داغ تبدیل شده است. موج اخراجها نه تنها زندگی صدها هزار نفر را زیر و رو کرده، بلکه پرسشهای عمیقی درباره تعادل میان امنیت ملی و تعهدات انساندوستانه مطرح ساخته است.
ایران دهههاست که میزبان میلیونها افغان است؛ جمعیتی که به دلیل جنگ، فقر و بیثباتی به این کشور پناه آوردهاند. تخمین زده میشود که تا پیش از ۲۰۲۵، بین ۴ تا ۵ میلیون افغان(برخی آمارهای غیررسمی تا ۱۰ میلیون نفر)، از پناهجویان ثبتشده تا مهاجران غیرقانونی، در ایران زندگی میکردند. اما فشارهای اقتصادی، نگرانیهای امنیتی و تحولات سیاسی اخیر، دولت ایران را به سمت سیاستی تهاجمیتر در قبال این جمعیت سوق داد.
در مارچ ۲۰۲۵، مقامات ایرانی به مهاجران غیرقانونی مهلتی برای خروج داوطلبانه دادند و هشدار دادند که در غیر این صورت، اخراج اجباری در انتظارشان است. به گفته اسکندر مومنی، وزیر داخله ایران، تا جولای ۲۰۲۵، بیش از ۱.۱ میلیون نفر اخراج شدهاند.
این رقم، که از سوی سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد و سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM) تأیید شده، ایران را در صدر کشورهای جهان از نظر حجم اخراج قرار داده است. گزارش نیویورک تایمز در ۷ جولای ۲۰۲۵ نشان میدهد که از ماه مارچ تا جون، حدود ۸۰۰ هزار نفر اخراج شدند، در حالی که گزارش سازمان ملل در همان دوره از بازگشت ۷۰۰ هزار نفر خبر میدهد، که ۲۵۶ هزار نفر آنها تنها در ماه جون بودهاند. این اعداد نه تنها مقیاس عظیم عملیات را نشان میدهند، بلکه سرعت بیامان آن را نیز برجسته میکنند.
این اخراجها پیامدهای انسانی عمیقی به دنبال داشتهاند. افغانستان، که همچنان یکی از فقیرترین کشورهای جهان است، توانایی پذیرش این حجم از بازگشتیها را ندارد. زیرساختهای کشور، از مراقبتهای بهداشتی تا مسکن و آموزش، در آستانه فروپاشی است. زنان و کودکان، که بخش قابل توجهی از اخراجشدگان را تشکیل میدهند، با خطری مضاعف روبرو هستند. تحت حاکمیت طالبان، زنان با محدودیتهای شدیدی در دسترسی به آموزش، کار و حتی حضور در فضاهای عمومی مواجهاند.
در بسترهای مجازی، واکنشها به این اخراجها به شدت دوقطبی بوده است. برخی کاربران، از سیاست ایران دفاع کرده و آن را برای حفاظت از منابع و امنیت ملی ضروری دانستهاند. در مقابل اما، کاربرانی نیز این اقدام را «تطهیر نژادی» خوانده و آن را محکوم کردهاند. از طرفی هم اظهارات تند برخی مقامات ایرانی که افغانها را به جاسوسی برای اسرائیل متهم کردند، به این بحثها دامن زد. این اتهامات، که شواهد محکمی برای آن ارائه نشده، فضای عمومی را متشنجتر کرده و به اخراجهای گسترده مشروعیت بخشیده است.
در این میان اما، جامعه بینالمللی بیتفاوت نمانده است. سازمان ملل متحد و سازمان بینالمللی مهاجرت خواستار توقف فوری اخراجهای اجباری شدهاند و هشدار دادهاند که این اقدام وضعیت انسانی در افغانستان را وخیمتر میکند. فعالان حقوق بشری، سوءاستفادههایی مانند دستگیریهای خودسرانه و اخراج بدون روند قانونی را مستند کرده و این اخراجها را نقض «اصول انساندوستانه» و «تعهدات بینالمللی» ایران خوانده و خواستار بازنگری در این سیاست شدند.
این بحران، پرسشهای اخلاقی و سیاسی بسیاری را ایجاد کرده است. ایران، که با تحریمهای اقتصادی، تورم و تنشهای منطقهای دستوپنجه نرم میکند، استدلال میکند که نمیتواند بار میلیونها مهاجر را به دوش بکشد. اما اخراجهای دستهجمعی، بدون برنامهای برای حمایت از بازگشتیها، نه تنها زندگی افراد را به خطر میاندازد، بلکه ثبات منطقهای را نیز تهدید میکند. وقتی خانوادهای با دست خالی به افغانستانی بازمیگردد که در آن حتی دسترسی به آب آشامیدنی یک چالش است، چه آیندهای در انتظار آنهاست؟
قسمت تلخ ماجرا اینجاست: ایران، کشوری که خود روزگاری قربانی سیاستهای تبعیضآمیز و فشارهای خارجی بوده، اکنون در موقعیتی قرار گرفته که انگشت اتهام به سویش نشانه رفته است. آیا این اخراجها واقعاً امنیت را تضمین میکنند یا صرفاً زخمهای جدیدی بر پیکر منطقهای پرآشوب میزنند؟ پاسخ شاید در این باشد که امنیت واقعی، نه با بستن مرزها، بلکه با گشودن درهای همکاری و همدلی به دست میآید.
در آخر، ایران شاید قله اخراج را فتح کرده باشد، اما هزینه انسانی آن ممکن است برای سالها در حافظه منطقه حک شود...
گزارش اختصاصی - سارا حسین زاده
منابع:
https://www.nytimes.com/2025/07/07/world/middleeast/iran-afghan-refugees-deportations.html
https://news.un.org/en/story/2025/06/1165111