به گزارش ۱۹۴۵، روابط فراآتلانتیکی در دوران دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ وارد مرحلهای بیسابقه از تنش شده که ریشه آن نه در تعرفهها یا اختلافات تاکتیکی، بلکه در واگرایی عمیق ایدئولوژیک میان واشینگتن و پایتختهای اروپایی است.
بر اساس این گزارش، آنچه امروز اتحاد ناتو را تهدید میکند صرفاً چالشهای امنیتی یا هزینههای نظامی نیست، بلکه شکاف بنیادینی است که بین پایگاه سیاسی پوپولیستی در آمریکا و نخبگان لیبرال در اروپا شکل گرفته است. تا پیش از این، نظم نولیبرال و ائتلافهای سنتی در حوزههای امنیتی و اقتصادی ضامن ثبات روابط دو سوی آتلانتیک بودند. اما اکنون با تغییر گفتمان سیاسی در واشینگتن، این ثبات زیر سؤال رفته است.
۱۹۴۵ گزارش کرده است که پس از جنگ سرد، بسیاری از کشورهای اروپایی بهویژه آلمان، با تکیه بر چتر امنیتی آمریکا، سیاستهای خلع سلاح عملی را در پیش گرفتند. این وابستگی نظامی باعث شد که اروپا در مقابل تحولات ناگهانی نظیر جنگ اوکراین واکنش جدی و مؤثری نداشته باشد.
در نخستین دور ریاستجمهوری ترامپ، شکاف ایدئولوژیک هنوز از نگاه نخبگان اروپایی گذرا تلقی میشد. اما با انتخاب دوباره ترامپ، تحلیلگران اروپایی با شوک جدیدی روبرو شدند. به گزارش ۱۹۴۵، در محافل سیاستگذاری اروپا، دیدگاهی تقویت شد که محافظهکاران امریکایی را نه بهعنوان شریک برابر، بلکه به چشم پدیدهای مزاحم و ناآشنا مینگرد.
با افزایش انتقاد دولت ترامپ از کمکاری اروپاییها در تأمین هزینههای دفاعی، تضادهای بنیادین علنیتر شد. از سوی دیگر، نخبگان اروپایی بر «استقلال راهبردی» تأکید کردند؛ مفهومی که در واقع بیش از آنکه یک برنامه ژئوپلیتیکی باشد، بازتابی از احساس سرخوردگی و نارضایتی از هژمونی آمریکاست.
این در حالی است که اتحادیه اروپا، بهعنوان ساختاری مبتنی بر بازار و مقررات، فاقد توان واقعی برای ایفای نقش مستقل نظامی است. همانطور که ۱۹۴۵ اشاره میکند، تصوری که در واشینگتن و بروکسل از «اروپا بهمثابه یک کنشگر ژئوپلیتیکی» وجود دارد، بیشتر یک ساختار ذهنی است تا واقعیت راهبردی.
حتی سیاستهایی چون وابستگی انرژی آلمان به روسیه از طریق پروژههایی چون نورد استریم، نشان از آن دارد که تهدید روسیه، لااقل تا پیش از جنگ اوکراین، چندان جدی گرفته نمیشد. این بیعملی، امروز به احساس ضعف مزمن و جایگاه فرودست اروپا در نظام بینالملل دامن زده است.
به گزارش ۱۹۴۵، اختلافات اقتصادی میان آمریکا و اروپا، از جمله بر سر تعرفهها، اگرچه پر سر و صدا هستند، اما در مقایسه با اختلافات ایدئولوژیک عمق کمتری دارند. اگر دو سوی آتلانتیک نتوانند دوباره بر سر اصول مشترک به توافق برسند، احتمال فروپاشی نظم فراآتلانتیکی بیش از هر زمان دیگر تقویت خواهد شد.
از سوی دیگر، نزدیکی تدریجی برخی کشورهای اروپایی به چین و افزایش صدای «آمریکاگریزی» در اروپا و «اروپاگریزی» در آمریکا، میتواند این شکاف را غیرقابل ترمیم کند. ۱۹۴۵ هشدار داده است که در صورت عدم مداخله عقلگرایانه، چشمانداز یک جدایی پرهزینه میان اروپا و آمریکا دیگر صرفاً یک سناریوی فرضی نخواهد بود.