۰

طالبان و مخالفان؛ دورنمای یک خصومت ناتمام

سه شنبه ۲۵ اسد ۱۴۰۱ ساعت ۲۳:۴۵
واقعیت این است که یکسال، زمانی کافی برای آغاز یک روند سیاسی جدی و مؤثر برای سازش و صلح بود؛ ولی به نظر می رسد که اراده ای برای این کار وجود ندارد.
طالبان و مخالفان؛ دورنمای یک خصومت ناتمام
عبدالرشید دوستم؛ رهبر حزب جنبش ملی در مصاحبه‌ با بی‌بی‌سی از رهبری طالبان خواست با «شواری عالی مقاومت ملی افغانستان» وارد مذاکره شوند.
 
او گفت راه حل کنونی جنگ نیست؛ ولی طالبان هم افرادی مثل او را نباید نادیده بگیرند.
 
آقای دوستم می‌گوید که نمی‌خواهد جنگ داخلی دیگری در افغانستان اتفاق بیافتد و همه جناح‌ها برای ایجاد یک دولت فراگیر باید توافق کنند.
 
او گفت: «ما آماده مذاکره هستیم. طالبان همچنین باید یک روند مذاکرات صادقانه و باز را آغاز کنند. اگر فقط در صورتی که به سیاست خود ادامه دهند و اصرار کنند که دولت شان یک دولت فراگیر است و حاضر نشوند دیگران را دخیل بسازند. می‌توانم به شما اطمینان دهم که فرصت گفتگو را از دست خواهند داد و افغانستان را نیز از دست خواهند داد.»
 
او افزود که اگر این تلاش برای مذاکره با طالبان به جایی نرسید در چند ماه آینده «تصمیم بعدی» خود را اعلام خواهد کرد.
 
واضح است که این موضع یک فرمانده نظامی نیست؛ فرماندهی که به ضدیت با طالبان شهرت دارد و به اذعان خودش، طرح ها و نقشه هایش برای زمینگیر کردن طالبان نه توسط کرزی پذیرفته شد و نه از سوی اشرف غنی.
 
این مواضع اما نشان می دهد که آقای دوستم به شدت درمانده و ناتوان است. شاید پیر شده و دیگر یارای فرماندهی یک جنگ طولانی و با آینده مبهم را ندارد. شاید گوشه عافیت و زندگی مرفه اما در تبعید را بر سختی های جنگ در کوه و بیابان خشک و خشن افغانستان ترجیح می دهد.
 
آقای دوستم هم مانند خیلی از رهبران سیاسی و جهادی پیشین در نتیجه تبانی اشرف غنی با طالبان، به شدت تحقیر شد. او در پی شکست مزار شریف ابتدا به ازبکستان و سپس به ترکیه گریخت و هرگز به وطن بازنگشت. طالبان پس از تصرف «قصر دوستم» در پایگاه قدرت او در شمال، یونیفرم پرزرق و برق «مارشالی» او را بر تن کردند تا نشان دهند که این عناوین تا چه اندازه بی اعتبار و پوشالی و مضحک بوده است.
 
اکنون که یکسال از تسلط طالبان بر کشور می گذرد، هیچ نشانی از ضد طالبانی ترین چهره نظامی و قومی کشور نیست. او در یکسالگی دولت طالبان، همچنان بر مذاکره برای تشکیل یک دولت فراگیر پافشاری می کند و جنگ را راه حل نمی داند؛ اما هشدار می دهد که اگر پاسخ طالبان منفی باشد، آنها فرصت گفتگو را از دست می دهند و افغانستان را هم از دست خواهند داد!
 
واقعیت اما این است که یکسال، زمانی کافی برای آغاز یک روند سیاسی جدی و مؤثر برای سازش و صلح بود؛ ولی به نظر می رسد که اراده ای برای این کار وجود ندارد.
 
رهبران طالبان می گویند هیچ تهدیدی متوجه رهبران سیاسی و جهادی فراری از کشور نیست و آنها می توانند با دریافت تضمین های امنیتی به وطن بازگردند و زیر سایه «امارت اسلامی» زندگی کنند؛ اما هیچ نشانه ای از تمایل طالبان به تقسیم قدرت وجود ندارد.
 
آنها می گویند که دولت شان فراگیر است و در آن نمایندگان همه اقوام حضور دارند. البته ظاهرا مهم نیست که «نمایندگان» سایر اقوام صرفا در پست های تشریفاتی، غیرمهم، حاشیه ای و فاقد صلاحیت های اجرایی و تصمیم گیری گماشته شده اند تا ادعای فراگیر بودن دولت طالبان را توجیه پذیر و قابل استناد سازند.
 
بنابراین، افرادی مانند عبدالرشید دوستم در یکسال گذشته باید پاسخ خود را دریافت کرده باشند که طالبان تمایلی به مذاکره برای تقسیم قدرت ندارند.
 
از سوی دیگر، مشخص است که آنها قدرت راه اندازی جنگ را نیز ندارند؛ زیرا با شناختی که از آنان و طالبان وجود دارد، سازش و صلح میان آنها غیرقابل تصور است، پس اگر زمینه ای برای جنگ وجود می داشت، یکی از کسانی که آن را شروع می کرد، دوستم بود.
 
در این میان، یک عامل مهم، عدم تمایل قدرت های خارجی برای حمایت از جنگی تازه در افغانستان است. حتی گفته می شود کشورهایی که رهبران فراری ضد طالبان را در خود جای داده اند، اجازه بازسازی نظامی را به آنان نمی دهند.
 
با اینهمه، داستان خصومت طالبان و مخالفان قومی و سیاسی شان در اینجا پایان نمی یابد. نه سلطه طالبان بر کشور، ابدی و پایدار است و نه مخالفان شان می توانند برای همیشه گفتگوهای صلح آمیز را بر هر راه دیگری برای دستیابی به مطالبات شان ترجیح دهند. پس این خصومت در یک نقطه باید پایان پیدا کند، در غیر آن، منجر به بروز خصومت های تازه و رویکردهای تنش آفرین و انفجاری خواهد شد.
 
محمدرضا امینی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین