رزا اوتونبایوا؛ رییس دفتر نمایندگی سیاسی سازمان ملل در افغانستان (یوناما) شامگاه چهارشنبه، ۱۶ حوت اعلام کرد که کشورهای منطقه و فرامنطقه، نگرانیهای موجهی در مورد حضور تروریستها در افغانستان دارند.
او در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره افغانستان گفت که این نگرانیها در گزارشهای تیم نظارت بر تحریمهای سازمان ملل متحد به خوبی بازتاب یافته است.
او افزود: «این تنها داعش نیست که یک تهدید محسوب میشود؛ بلکه تحریک طالبان پاکستان نیز یک نگرانی بزرگ برای پاکستان است که شاهد افزایش فعالیتهای تروریستی بوده است.»
رییس یوناما گفت که افغانستان برای دههها یک چالش برای جامعه جهانی بوده است.
او افزود: «این کشور منبع بیثباتی، صدور تروریزم به سایر نقاط جهان، منبع تولید ۸۵ درصد از تریاک در جهان و خانه میلیونها پناهندهای بوده است که از این کشور رانده شدهاند تا خانه خود را در کشورهای همسایه بسازند و میلیونها نفر دیگر که انتخاب کردهاند خانه خود را دورتر بسازند؛ جایی که پسران و دختران شان بتوانند تحصیل کنند.»
این تصویری کوچک اما کامل از وضعیتی است که ده ها سال است در افغانستان، جریان دارد و یکی از عوامل مهم آن، ظهور گروهی به نام طالبان است؛ گروهی که طی نزدیک به سه دهه در لیست سازمان های تروریستی قدرت های جهانی و سازمان های بین المللی قرار داشت و سازمان های جاسوسی و ارتش های نظامی کشورها برای مرده یا زنده رهبرانی که امروزه کابل و قندهار را کنترل می کنند و بر افغانستان حکم می رانند، جایزه تعیین کرده بودند.
این گروه اما امروز به کمک امریکا بر افغانستان مسلط شده و کشورهای جهان علیرغم نگرانی های عمده و صریحی که درباره رشد تروریزم، توسعه افراط گرایی و اشاعه اندیشه های رادیکال از مبدأ افغانستان به کشورهای پیرامون دارند، در «تعامل» با طالبان هستند.
اینهمه در حالی است که از سازمان ملل تا گروه های ناظر امنیت بین المللی و تا کشورها و نهادهای جاسوسی و اطلاعاتی، همگی بر این امر اتفاق نظر دارند که تروریزم در افغانستان احیا شده و روز به روز در حال قدرتمندتر شدن است؛ اما کمتر کسی به این حقیقت تلخ اذعان می کند که این بازگشت طالبان بود که به احیای تروریزم منجر شد. هیچکس نمی خواهد این واقعیت را بر زبان براند که میان طالبان و تروریزم، نسبت ها و رابطه های معناداری وجود دارد که اجازه داده است در سایه سلطه رژيم طالبان، تروریست های منطقه ای و بین المللی، دوباره جان بگیرند، قدرت پیدا کنند و با برافراشتن دوباره اردوگاه های آموزشی خود حتی در ولایتی مانند پنجشیر که روزگاری طولانی، پایگاه مقاومت علیه اشغال و تروریزم بود، روی امنیت امروز و آینده افغانستان و منطقه، سرمایه گذاری کنند و برای آن برنامه بریزند.
حتی در گزارش سازمان ملل هم درباره ایجاد بیش از ۷ هزار مدرسه مذهبی در دوره سلطه طالبان و استخدام ده ها هزار آموزگار در این مدارس به دستور مستقیم ملا هبت الله؛ رهبر مخفی طالبان در قندهار، اشاره شده؛ اما هیچکس از خود نمی پرسد که هدف از ایجاد این مداس چیست، آیا نباید درباره پاکستانیزه شدن افغانستان، نگران بود؟ آیا کارکرد این مدارس، تربیت نسلی از تروریست های آماده صادرات نیست؟ چه آموزه هایی در این مدارس، تدریس می شود و در نهایت اینکه بودجه هنگفت اداره این مدارس و تامین مالی هزاران آموزگار و ده ها هزار طلبه این مراکز از کجا تامین می شود و منابع تامین کننده، چه اهداف و منافعی را دنبال می کنند؟
در گزارش مورد اشاره سازمان ملل، تنها به تهدید داعش و طالبان پاکستانی اشاره شده است؛ اما واقعیت این است که بیش از ۲۰ گروه تروریستی دیگر نیز در افغانستان حضور دارند و فعالانه با استفاده از چتر حمایتی و امنیتی طالبان، برای تقویت قدرت خود تلاش می کنند.
این نتیجه و پیامد مستقیم بازگرداندن طالبان به قدرت از سوی امریکاست و ساده انگارانه خواهد بود اگر تصور کنیم که امریکا از چنین چیزی بی خبر بوده یا برای آن برنامه نداشته یا در برنامه ریزی کنونی طالبان برای احیای تروریزم به منظور صدور و توسعه آن به کشورهای هدف، هیچ نقشی ندارد.
به این ترتیب، گزارش تازه سازمان ملل، اگرچه به واقعیت وجود و احیا و رشد تروریزم در افغانستان، اشاره می کند؛ اما به طور غیرمسئولانه ای درباره عوامل این رویداد یعنی نقش امریکا و اراده طالبان، سکوت می کند.
محمدرضا امینی - جمهور