ضمیر کابلوف، نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور افغانستان، در شانزدهمین دور نشست کازان، اظهارات دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، مبنی بر قصد روسیه برای تصرف پایگاه هوایی بگرام را رد کرد.
پیشتر، ترامپ ادعا کرده بود که روسیه در تلاش برای در اختیار گرفتن پایگاه هوایی بگرام است.
کابلوف افزوده است: «هرگز، نه اکنون و نه در هیچ زمان دیگری، چنین طرحی وجود نداشته است. برای کنترل یک پایگاه، ابتدا باید آن را در اختیار داشت؛ آمریکاییها قبلاً آن را از دست دادهاند.»
همانگونه که در اظهارات ضمیر کابلوف، نماینده ویژه ولادیمیر پوتین در امور افغانستان نیز بازتاب یافته، به نظر نمیرسد که روسیه دستکم در حال حاضر در شرایطی باشد که برای تصاحب پایگاه استراتژیک بگرام خیز بردارد.
روسیه در زمان شوروی، تجربه اشغال پایگاه نظامی بگرام را دارد و در واقع این پایگاه در زمان روسها ساخته شد و از همان زمان تاکنون به عنوان یکی از تعیینکنندهترین محورها در راهبردهای اشغالگرانه قدرتهای خارجی علیه افغانستان نقش داشته است.
بنابراین، روسیه بیش از هر کشور دیگری نسبت به اهمیت راهبردی پایگاه بگرام آگاه است و تصاحب آن بدون شک یکی از رویاهای دیرین هر ابرقدرتی محسوب میشود و این قاعده میتواند در مورد روسیه نیز صدق کند؛ اما در حال حاضر روسها به اندازه کافی قدرتمند نیستند که سودای اشغال مجدد افغانستان، از جمله تحمیل سلطه استعماری خود بر پایگاه راهبردی بگرام را در سر بپرورانند.
جنگ اوکراین، بخش بزرگی از قدرت نظامی روسیه را تحلیل برده و قوای نظامی و امنیتی این کشور را دچار فرسایشی کرده که شاید طی دهها سال آینده قابل ترمیم نباشد.
این جنگ در عین حال، ضعف، آسیبپذیری و شکنندگی قدرت نظامی روسیه را برملا ساخت و نشان داد که روسها علیرغم ادعاهای بزرگی که در زمینه بازیابی و بازسازی قدرت نظامی خود پس از فروپاشی شوروی پیشین مطرح میکردند، همچنان در برابر غرب و ناتو آسیبپذیر هستند و در صورت عدم کمک همپیمانان و بازیگران متحد مسکو در منطقه و جهان، بهویژه چین، ایران و کوریای شمالی، به تنهایی قادر به مواجهه سختافزاری با قدرتهای غربی نیستند.
نکته دیگر این است که در پی به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در امریکا، ولادیمیر پوتین امیدوار است که روابط روسیه و غرب دوباره ترمیم شود، تحریمهای ضد روسی حذف گردد و مسیر ادغام مجدد روسیه به جامعه جهانی به رهبری امریکا هموار شود. بنابراین روسها هرگز در موقعیتی نیستند که با طرح توهم غیرعملی تصاحب پایگاه استراتژیک بگرام، در وضعیتی که هنوز بحران اوکراین پابرجاست و افقهای صلح دور از دیدرس به نظر میرسد، جبهه تازهای را برای تقابل با غرب باز کنند.
به این ترتیب، شاید دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا، از طرح ادعای واهی تلاش روسها برای تسلط بر بگرام، هدف دیگری داشته باشد و آن ضرورت بازگشت سریع امریکا به بگرام و اشغال مجدد این پایگاه راهبردی برای آنچه او دیدهبانی از سایتهای هستهای چین و زیر نظر گرفتن حیاط خلوت روسیه در آسیای مرکزی مینامد، باشد.
به بیان دیگر، دونالد ترامپ با طرح این ادعا که روسها برای تسلط بر بگرام تلاش میکنند، از یکسو میخواهد برنامه خود برای بازگشت نظامیان امریکایی به پایگاه بگرام را موجه و ضروری جلوه دهد و در شرایطی که افکار عمومی جامعه امریکا اشغال مجدد افغانستان توسط نظامیان امریکایی را برنمیتابد و دیدگاههای پیشین دونالد ترامپ برای خروج از افغانستان نیز در تعارض با برنامه اشغال مجدد بگرام قرار دارد، زمینهسازی ذهنی برای پذیرش این رویداد را انجام دهد، و از جانب دیگر با طرح اتهامات واهی و قرار دادن دشمنان فرضی در برابر ایالات متحده در زمین افغانستان، اقدامات بعدی خود برای تصاحب مستقیم پایگاه بگرام را اقدامی پیشدستانه برای خنثی کردن توطئههای ضدامریکایی روسیه و چین وانمود کند.
این برداشت از آنجا تقویت میشود که ترامپ پیش از این، اتهام مشابهی را علیه چین مطرح کرده و مدعی شده بود که پایگاه بگرام با خروج «فاجعهبار و شرمآور» نیروهای امریکایی از این پایگاه، اکنون در اختیار نظامیان چینی قرار دارد؛ ادعایی که هم از سوی طالبان و هم از جانب چین قویاً رد شد.
با توجه به نکات مورد اشاره و با در نظر داشت این واقعیت که روسها دستکم در وضعیت کنونی هرگز خواستار ورود به یک تقابل راهبردی تازه با غرب به منظور تصاحب پایگاه بگرام نیستند، اتهام ترامپ علیه روسیه در این زمینه نشان میدهد که رئیس جمهور امپریالیست امریکا برای بگرام نیز مانند گرینلند، کانال پاناما و کانادا برنامه دارد و بعید نیست که در آیندهای نه چندان دور، در یک نیمه شب آرام، در حالی که طالبان رویای عادیسازی رابطه با واشنگتن را در سر میپرورانند، رامبوهای امریکایی توسط جنگندههای راهبردی ارتش ایالات متحده بر بگرام فرود بیایند و این پایگاه استراتژیک را تسخیر کنند.
محمدرضا امینی - جمهور