باکتیبک بکبولوتوف، دبیر شورای امنیت قرقیزستان، تصمیم روسیه برای به رسمیت شناختن طالبان را «منطقی» دانست اما گفت که این اقدام لزوماً به معنای شناسایی سریع طالبان توسط سایر کشورها نیست.
وی اظهار داشت هر کشوری بر اساس منافع ملی خود در این زمینه تصمیم میگیرد و قرقیزستان نیز مانند دیگر کشورهای منطقه در حال تدوین یک سیاست عملگرایانه در قبال طالبان است.
بکبولوتوف گفت که به رسمیت شناختن طالبان توسط روسیه گامی منطقی است که میتواند به تقویت امنیت منطقه و تثبیت وضعیت افغانستان کمک کند.
آنچه از سوی این مقام امنیتی قرقیزستان در واکنش به تصمیم روسیه برای شناسایی رسمی رژیم طالبان ابراز شد، موضع مشترک بسیاری از جمهوریهای آسیای مرکزی و متحدان سنتی و استراتژیک مسکو محسوب میشود.
آنها در حوزه ارتقای روابط سیاسی و همکاریهای دیپلماتیک گامهای محتاطانهای برداشته و از شناسایی رسمی رژیم طالبان به طور آگاهانه پرهیز کردهاند.
این نشان میدهد که شرکای سنتی روسیه در آسیای مرکزی مایل نیستند از سیاست مسکو برای شناسایی رژیم طالبان پیروی کنند و چهبسا آن را در شرایط کنونی اقدامی غیرمنطقی، زیانبار و نامعقول بدانند.
شاید یکی از واضحترین دلایل این کشورها این باشد که افغانستان همچنان کانون تهدیدهای فزاینده علیه امنیت ملی کشورهای همسایه و صلح منطقهای محسوب میشود و به رسمیت شناختن رژیمی که هیچگونه تعهدی در قبال صلح و امنیت منطقهای ندارد، بحران جاری را تشدید خواهد کرد و به تهدیدهای فزاینده دامن خواهد زد.
هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر رژیم طالبان توسط همسایگان به رسمیت شناخته شود، به تعهدات بینالمللی خود در قبال صلح، امنیت، مبارزه با تروریزم، مهار مواد مخدر و مشارکت در کارزارهای مشترک علیه تهدیدهای موجود بازگردد و انتظارات مشروع کشورهای دیگر در این زمینهها را بهطور مسئولانه پاسخ دهد.
شماری از ناظران بدبینتر حتی معتقد اند که شناسایی یکجانبه رژیم طالبان توسط کشورهای دیگر، این رژیم را از انزوای سیاسی خارج خواهد کرد و در آن صورت طالبان هیچ اراده و تعهدی برای تغییر سیاستهای خود، بهویژه در زمینه حمایت از تروریزم، گسترش مواد مخدر و تنشهای آبی نشان نخواهند داد.
بنابراین، به نظر میرسد که آنچه «سیاست عملگرایانه» کشورهای آسیای مرکزی در قبال رژیم طالبان خوانده میشود، نیمنگاهی به تهدیدهای جاری ناشی از حاکمیت گروه بر افغانستان دارد و هدف از آن، پیش از آنکه توسعه بیپروای روابط سیاسی و دیپلماتیک با کابل باشد، حفظ نوعی سازوکار کنترلی و نظارتی بر عملکرد این رژیم بهویژه در حوزه امنیت و ثبات منطقهای و چگونگی مقابله با تهدیدهای تروریستی و خطر رشد ایدئولوژی افراطگرایی است.
در این میان اما باید این واقعیت را نیز مورد توجه قرار داد که اگرچه شرکای راهبردی روسیه در آسیای مرکزی عمداً و آگاهانه پا جای پای مسکو در شناسایی رسمی رژیم طالبان نگذاشتهاند، اما روسیه نیز از آنها نخواسته که از این سیاست پیروی کنند و به سرعت رژیم طالبان را به رسمیت بشناسند.
به نظر میرسد که مسکو به نیابت از تمام شرکا و متحدانش در آسیای مرکزی، رژیم طالبان را با این هدف به رسمیت شناخته که به عنوان متولی امنیت منطقهای، بهطور مستقیم با حاکمان کنونی افغانستان در ارتباط باشد و آنها را در قبال سیاستهایشان در زمینه تقویت و تحکیم تروریزم، توسعه ایدئولوژی افراط و دامن زدن به تهدیدهای امنیتی و ایدئولوژیک علیه کشورهای منطقه، پاسخگو قرار دهد.
اگر این برداشت درست باشد، به معنای آن است که روسیه در هماهنگی کامل با شرکای خود در آسیای مرکزی تصمیم به شناسایی رسمی رژیم طالبان گرفته، بدون آنکه از شرکایش بخواهد از این سیاست الگوبرداری کنند و به این ترتیب، بی آنکه به امتیازات مورد انتظار دست یابند یا از رفع تهدیدهای ناشی از افغانستان اطمینان حاصل کنند، بهطور یکجانبه به یک رژیم حامی تروریزم در افغانستان مشروعیت ببخشند.
با این حال، این احتمال نیز وجود دارد که روسیه در شناسایی رسمی رژیم طالبان دچار یک اشتباه محاسباتی مهلک شده و در این زمینه به اندازهای احساسی و عجولانه عمل کرده که حتی متحدان سنتیاش در آسیای مرکزی نیز حاضر نیستند بر این رویکرد مهر تأیید بگذارند و با آن همراهی کنند.
واقعیت هرچه باشد، در حال حاضر این روسیه است که بهطور یکجانبه تمام عواقب و پیامدهای مشروعیت بخشیدن به یک رژیم حامی تروریزم در افغانستان را متقبل شده و ناگزیر است هزینههای سنگین این تصمیم تاریخی را نیز بپردازد.
محمدرضا امینی - جمهور