رژیم طالبان در حالی چهار سالگی خود را جشن گرفت که تاکنون هیچ کشوری به جز روسیه آن را به رسمیت نشناخته است.
اگرچه طالبان همچنان ادعا میکنند که در طول چهار سال گذشته به موفقیتهای بزرگ و چشمگیری دست یافتهاند، اما ناکامی در کسب شناسایی و مشروعیت ملی و بینالمللی چیزی نیست که بر کسی پنهان باشد.
رژیمی که پس از چهار سال حاکمیت بر سراسر افغانستان، تاکنون تنها از سوی روسیه، به عنوان کشوری با سابقه کمونیستی و تجربه اشغال مستقیم افغانستان و کشتار مردم بیگناه این کشور—به رسمیت شناخته شده، چگونه میتواند ادعا کند که در حوزه سیاست داخلی و خارجی موفق بوده و به دستاوردهای بزرگ دست یافته است؟
رهبران طالبان اما به اندازهای سرخوش و سرمست از قدرت بادآورده هستند که هرگز نمیخواهند مردم را ببینند، مواضع جامعه جهانی را جدی بگیرند، اراده عمومی را محترم بشمارند یا نسبت به حقانیت و مشروعیت خود حتی ذرهای شک کنند.
این چیزی بود که در فرمان تازه ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر این رژیم، همزمان با چهار سالگی حاکمیت طالبان بر افغانستان نیز مورد تصریح و تأکید قرار گرفت.
او در پیامی به مناسبت چهارمین سالگرد قدرت گرفتن این گروه اعلام کرد که از این به بعد، عنوان «سرپرست» برای وزیران و کابینه طالبان استفاده نشود.
در پیام رهبر طالبان آمده است:
«هدایت جدی من به تمام مسئولین امارت اسلامی این است که در خدمت نظام شرعی و مسلمانان باشند و به خاطر رفاه و آرامش مردم کوشش نمایند و تمام وزرا و کابینه امارت اسلامی، کلمه سرپرست را استفاده نکنند.»
پیشتر ذبیحالله مجاهد، سخنگوی حکومت طالبان، در گفتوگو با بیبیسی گفته بود که آنها برنامهای برای پایان بخشیدن به «سرپرستی» حکومت دارند و در این راستا نیاز به تدوین «قانون اساسی» وجود دارد.
رهبر طالبان اما نه منتظر تدوین قانون اساسی ماند و نه اصولاً اعتقادی به چنین چیزی دارد. او به شیوه خودش عمل کرد؛ همان شیوهای که در طول چهار سال گذشته به شناسه ثابت رژیم حاکم تبدیل شده است، و آن، بیاعتقادی به هرگونه قانون است؛ زیرا به باور طالبان و رهبر خودکامه این رژیم، منبع قانونگذاری طالبان قرآن مجید، اراده الهی و فرامین فرابشری است که بهطور مستقیم به رهبر مخفی این رژیم در قندهار نازل میشود!
حالا او بر اساس همین نگاه دستور داده است که ساختار سرپرستی رژیم طالبان پایان یافته و از این پس هیچکس حق ندارد وزیران کابینه این رژیم را «سرپرست» بنامد.
یعنی از نظر رهبر طالبان، رژیم حاکم به اندازه کافی از مشروعیت و قدرت برخوردار است و نیازی به کسب مشروعیت و رسمیت از جانب مردم افغانستان و جامعه جهانی ندارد. بنابراین دیگر لزومی به استفاده از کلمه «سرپرست» برای وزیران رژیم نیست؛ آنها عملاً اعضای دائمی یک دولت ثابت و پایدار محسوب میشوند که مشروعیت خود را مستقیماً از رهبر رژیم—و او به احتمال قوی از اراده الهی—میگیرند!
بر پایه این فرمان و فتوا، دیگر حتی نیازی به تدوین قانون اساسی نیز وجود ندارد، زیرا رژیم طالبان همانگونه که مشروعیت خود را از قرآن و دستورات مستقیم ملا هبتالله میگیرد، نه نیازمند تأیید و مشروعیت مردم افغانستان و جامعه جهانی است و نه ضرورتی به پیروی از یک قانون اساسی مدون و مبتنی بر اصول مسلمی چون حق و انصاف دارد.
با این حساب، ملا هبتالله آخوندزاده با صدور دستور پایان سرپرستی، عملاً رژیم طالبان را برای همیشه بر سرنوشت مردم افغانستان مسلط کرد و پایههای این رژیم را مستحکم ساخت.
از این پس، هیچگونه مطالبهای در زمینه تشکیل حکومت فراگیر و پایان دوره سرپرستی موضوعیت نخواهد داشت. بنابراین همه کسانی که همچنان تشکیل حکومت فراگیر را پیششرط تعامل با رژیم طالبان میدانستند، اکنون باید انتخاب کنند که آیا فرمان تازه ملا هبتالله را به رسمیت میشناسند و به آن تمکین میکنند یا برای استقرار یک حکومت ملی، همهشمول و برخاسته از اراده آزاد مردم افغانستان، راهی جز تعامل با طالبان را در پیش میگیرند؟
عبدالمتین فرهمند - جمهور