وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، در دیدار با ملا حسن آخوند، نخستوزیر طالبان، ابراز امیدواری کرد که این گروه نگرانیهای امنیتی پکن را «درک کرده و به آن توجه ویژه» داشته باشد.
او تأکید کرد که درک این نگرانیها میتواند زمینهساز افزایش همکاریها باشد و افزود: «همکاریهای امنیتی دوجانبهی مؤثر، پیشرفت افغانستان را تسهیل خواهد کرد.»
در پاسخ، ملا حسن آخوند به وانگ یی گفت: «به رئیسجمهور چین اطمینان دهید که هیچگونه تهدید امنیتی از خاک افغانستان متوجه چین یا دیگر کشورها نیست.» او همچنین تأکید کرد که طالبان اجازه نخواهد داد از خاک افغانستان علیه کشورهای دیگر اقدام شود.
این نخستین بار نیست که یک مقام ارشد چینی درباره وضعیت امنیتی افغانستان و پیامدهای آن برای حاکمیت و امنیت ملی کشورش ابراز نگرانی میکند؛ اما بیتردید تاکنون سابقه نداشته که چین، شرط اصلی همکاریهای اقتصادی و سیاسی با رژیم طالبان را توجه جدی به نگرانیهای امنیتی خود عنوان کند.
بهعبارت دیگر، آنچه سفر اخیر وانگ یی به کابل و دیدار او با مقامات ارشد طالبان را از سایر دیدارهای پیشین متمایز میسازد، شرط صریح پکن برای همکاری با طالبان بود. وانگ یی بهروشنی اعلام کرد که اگر طالبان خواهان حمایتهای سیاسی و همکاریهای اقتصادی از سوی چین هستند، باید نگرانیهای امنیتی پکن را جدی بگیرند و به آن توجه ویژه داشته باشند.
بدیهی است که آنچه در خبرنامه منتشرشده از سوی حکومت طالبان بازتاب یافته، تمام واقعیت گفتوگوی مستقیم وزیر امور خارجه چین با نخستوزیر طالبان نیست. بنابراین، احتمال دارد درخواست چین از طالبان درباره توجه به نگرانیهای امنیتیاش بسیار صریحتر از آن چیزی بوده باشد که در خبرنامه رسمی طالبان آمده است.
واقعیت این است که چین، حاکمیت طالبان در افغانستان را یک فرصت نمیبیند و دلیل آن نیز روشن است: حضور ایغورها در افغانستان و روابط ایدئولوژیک، امنیتی و استخباراتی عمیق و گسترده آنان با طالبان.
بر اساس ارزیابیها، با وجود روابط گسترده اقتصادی و سیاسی چین با طالبان و پذیرش رسمی سفیر طالبان در پکن، نگرانیهای امنیتی چین درباره وضعیت افغانستان و روابط پیچیده طالبان با ایغورها همچنان پابرجاست.
آنچه به این نگرانیها دامن میزند، این است که روابط سیاسی و همکاریهای اقتصادی چین با طالبان، این گروه را به قطع ارتباط با ایغورها ترغیب نکرده است؛ بلکه طالبان همچنان روابط پنهان و پیچیده خود را با سایر گروههای تروریستی منطقهای و بینالمللی، از جمله جنبش ترکستان شرقی، حفظ کرده و به حمایتهای آشکار و پنهان از این گروه ها ادامه داده اند؛ موضوعی که بیتردید بر نگاه چینیها نسبت به افغانستان تحت سیطره طالبان تأثیر میگذارد.
این در حالی است که چین بزرگترین شریک اقتصادی طالبان در حوزههای مختلف محسوب میشود و طی چهار سال گذشته، طولانیترین و سودآورترین قراردادهای اقتصادی، تجاری و معدنی را با طالبان منعقد کرده است؛ اما واقعیت این است که در عمل، تحولات چشمگیری در روابط اقتصادی چین و طالبان رخ نداده است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که دلیل این وضعیت، سایه نگرانیهای امنیتی بر روابط اقتصادی است. از دید آنان، پکن همچنان نگران پیامدهای استحکام و استمرار سیطره رژیم طالبان بر افغانستان برای امنیت منطقهای است و بهطور مشخص، حضور تروریستهای ایغور در افغانستان تحت حاکمیت طالبان را تهدیدی بالفعل علیه امنیت ملی خود ارزیابی میکند.
در نتیجه، موضعگیری هشدارآمیز و صریح وزیر خارجه چین در دیدار با نخستوزیر طالبان درباره ضرورت توجه به نگرانیهای امنیتی پکن، و مهمتر از آن، مشروط کردن ادامه همکاریها و حمایتهای چین از طالبان در حوزه سیاست بینالملل و روابط اقتصادی به تحقق اهداف امنیتی چین، میتواند نشانهای از چرخشی مهم در سیاست خارجی پکن نسبت به طالبان باشد.
اگر این برداشت درست باشد، نشست سهجانبه طالبان، پاکستان و چین که قرار بود به حل مسائل و توسعه همکاریها میان سه طرف منجر شود، اکنون به محملی برای اعمال فشار مشترک چین و پاکستان بر طالبان جهت قطع حمایت از تروریزم و کمک واقعی و فعالانه به تأمین صلح و ثبات در منطقه تبدیل شده است. هرچند انتظار نمیرود که این درخواستها نیز بتواند بر سیاستهای اصولی طالبان در حمایت از برادران ایدئولوژیک خود، از ایغورها تا تیتیپی، تأثیر قابل توجهی بگذارد؛ موضوعی که پیشتر نیز بارها اثبات شده است.
محمدرضا امینی – جمهور